تهمینه غمخوار؛ بازار: در حالی که از دو ماه گذشته خروج رسمی نیروهای نظامی امریکایی از خاک افغانستان آغاز شده و قرار است که نظامیان این کشور و دیگر کشورهای عضو ناتو تا ۱۱ سپتامبر این کشور را ترک کنند، جو بایدن در دیدار اخیر خود با اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان از ادامه حمایت آمریکا از آن کشور سخن گفت و اعلام کرد که همکاری و شراکت آمریکا با افغانستان به پایان نمیرسد.
بایدن همچنین در ادامه اظهارات خود ضمن اشاره به خروج نیروهای کشورش زودتر از زمان تعیین شده گفت: تعیین سرنوشت افغانستان بر عهده دولت و مردم آن کشور است. اما این اظهارات در حالی مطرح شده است که نیروهای طالبان به موازات خروج نیروهای نظامی آمریکایی از چند روز گذشته حملات خود را آغاز کرده و بر دامنه حملات خود افزوده اند؛ به طوری که بر اساس گزارش شبکه ای بی سی، سخنگوی طالبان مدعی شده این گروه هم اکنون ۸۰ درصد از افغانستان را تحت کنترل خود درآورده است.
این تحرکات امنیتی جدید از هفته گذشته، هنگامی شدت گرفت که مذاکرات آمریکایی ها با طالبان به یکباره رها شد و دولت آمریکا بطور شتابزده کار خروج نیروهایش از افغانستان را آغاز کرد. همچنین، این تحولات بیش از همه بر دولت مرکزی افغانستان، به عنوان دولت قانونی این کشور تاثیر گذاشت به طوری که اشرف غنی و عبدالله عبدالله را مجبور به سفر به امریکا و دیدار با رئیس جمهور این کشور کرد.
در همین راستا خبرنگار بازار گفتگویی با «پیرمحمد ملازهی»، کارشناس مسائل شبه قاره انجام داده که در ادامه می خوانیم.
* از نظر شما حضور ۲۰ ساله نیروهای امریکایی در کشور افغانستان چه تاثیری بر اقتصاد و حکومت داری این کشور داشته است؟ حال با خروج سربازان و دیگر کشورهای عضو ناتو چه سرنوشتی در انتظار افغانستان است؟
بزرگترین زیانی که امریکایی ها در ارتباط با حضور بیست ساله نیروهای خود بر افغانستان تحمیل کردند، این مسئله بود که آن استقلال عملی که به لحاظ اقتصادی و امکاناتی که افغانستان از آن برخوردار بود، کم و بیش تحت تاثیر کمک هایی که از طرف امریکاییها بود، قرار گرفت.
در حقیقت آن بخشها و حوزه های اقتصادی که در گذشته مانند بخش کشاورزی فعال بود، به طرف تولید مواد مخدر به دلیل اینکه نوعی کشت مواد مخدر مورد حمایت قرار گرفته بود و این ذهنیت را در افغانها به وجود آورد که از این طریق می توانند زندگی خود را تامین کنند، رفت؛ یعنی از یک طرف افغانستان به مواد مخدر و کشت خشخاش وابسته شد و از طرفی دیگر به دریافت کمکهای امریکا.
در نتیجه آن استقلال و آن امکانات بومی که افغانستان در سالهای گذشته داشت، از بین رفت؛ حتی در برخی از حوزه ها مانند تولید گندم که پیش از آن فروشنده بود، به حدی احتیاج پیدا کرد که حتی در تامین مواد غذایی خود آسیب دید و مجبور به واردات شد.
بنابراین به لحاظ اقتصادی به نظر می رسد که بزرگترین تاثیر منفی که حضور بیست ساله امریکا بر اقتصاد افغانستان گذاشت، این بود که امکانات حیاتی را از بین برد و کشور کاملا به امریکا و اروپا وابسته شد به طوری که نتوانست حتی از پس تامین حقوق کارمندان دولتی خود بر بیاید و به گونه ای نیازمند کمکهای بین المللی شد تا بتواند مخارج کشور را تامین و اداره نماید.
اما اینکه خروج نیروهای نظامی امریکا چه تاثیری بر اقتصاد افغانستان خواهد گذاشت، باید توجه داشت افغانستان تا مدتها درگیر این موضوع خواهد بود و به سادگی و به این زودی ها نمی تواند خود را از وابستگی به اروپا و امریکا نجات دهد.
اینکه خروج نیروهای نظامی امریکا چه تاثیری بر اقتصاد افغانستان خواهد گذاشت، باید توجه داشت افغانستان تا مدتها درگیر این موضوع خواهد بود و به سادگی و به این زودی ها نمی تواند خود را از وابستگی به اروپا و امریکا نجات دهد
البته افغانها به تدریج تلاش هایی را به کار گرفته اند تا بتوانند کشت جایگزینی برای خشخاش پیدا کنند و نیازهای خود را در تامین گندم و مواد غذایی اساسی با توجه به برخورداری از امکاناتی نظیر زمین مساعد و آب برای کشاورزی و امکانات بالقوه دامداری، تامین نمایند. در کل، عواقب منفی این وابستگی سالهای متمادی گریبانگیر مردم افغانستان بوده و اقتصاد افغانستان همچنان وابسته به دریافت کمک از خارج خواهد بود.
* موضوع روابط تجاری ایران و افغانستان متعاقب تحولات اخیر در افغانستان مورد توجه بوده است. زیرا پررنگ شدن نفوذ ترکیه بر افغانستان، ملحق شدن افغانستان به کریدورهای مختلف، موضوع حقابه رودخانه هیرمند و عدم وابستگی به همسایگان به خصوص ایران مطرح شده است. حال مسئله پیشروی طالبان هم اضافه شده است. با سلطه احتمالی این گروه و تشدید ناامنی و خشونتها در افغانستان، ما شاهد چه تاثیراتی بر روابط اقتصادی دو کشور خواهیم بود؟
از آن جایی که ایران به عنوان همسایه افغانستان، با این کشور به لحاظ زبانی، فرهنگ و تاریخ اشتراکات زیادی دارد، بنابراین کشور دیگری نمی تواند به لحاظ اقتصادی و تجاری با ایران به رقابت بپردازد. شما در سوالتان به ترکیه اشاره کردید، اما ترکیه باید از چند کشور عبور کند تا بتواند کالای خود را به افغانستان برساند یا تجارتی را با این کشور داشته باشد.
از آن جایی که ایران به عنوان همسایه افغانستان، با این کشور به لحاظ زبانی، فرهنگ و تاریخ اشتراکات زیادی دارد، بنابراین کشور دیگری نمی تواند به لحاظ اقتصادی و تجاری با ایران به رقابت بپردازد
در صورتی که ایران و افغانستان دارای مرز طولانی ۹۰۰ و اندی کیلومتر هستند و از طریق دو تا سه گذرگاه فعال از جمله پل میلک در منطقه سیستان و جاده ای که از چابهار به طرف زابل و زرنج کشیده می شود و همچنین خط آهنی که از چابهار به افغانستان متصل شده و از آن طرف تا آسیای مرکزی امتداد می یابد، می توانند با یکدیگر در ارتباط باشند. در حقیقت کشور دیگری از این مزیت برخوردار نیست و می توان اینگونه اظهار کرد که در این زمینه، جمهوری اسلامی بی رقیب است.
بنابراین حتی اگر طالبان هم به قدرت برسند، ایران از دو زاویه می تواند پاسخگوی نیازهای تجاری و اقتصادی افغانستان باشد: یکی از آنها بندر چابهار است که از طریق آن واردات و صادرات افغانستان که به آبهای آزاد دسترسی ندارد، تسهیل کند و دیگری نیازهای سوخت این کشور است. افغانستان در حال حاضر نه از برق کافی و نه نفت و گازی که بتواند نیازهای خود را برطرف سازد، برخوردار است. بنابراین، این نیاز سوختی را ایران می تواند تامین کند.
حتی اگر طالبان هم به قدرت برسند، ایران از دو زاویه می تواند پاسخگوی نیازهای تجاری و اقتصادی افغانستان باشد. یکی از آنها بندر چابهار است که از طریق آن واردات و صادرات افغانستان که به آبهای آزاد دسترسی ندارد، تسهیل کند و دیگری نیازهای سوخت این کشور است
در نتیجه، از این دو زاویه، مزیت ایران با هیچ کشور دیگری قابل قیاس نیست و هر حکومتی هم در افغانستان باشد، تحت تاثیر این واقعیت قرار خواهد گرفت و مجبور خواهد بود که مناسبات تجاری خود را با ایران در یک روال عادی قرار دهد. البته این موضوع بدین معنا نیست که گزینه های دیگر را افغانستان پیش رو ندارد.
واقعیت این است که در شرایط کنونی که جمهوری اسلامی با دنیای غرب به خصوص امریکایی ها مشکل دارد، امریکا سعی کرده که ایران را از مسیر انتقال انرژی از آسیای مرکزی حوزه نفت و گاز خزر محروم کند و در همین راستا دو طرح را به پیش برده است. یکی از طرح ها پروژه «تاپی» است که نفت و گاز از ترکمنستان به بندر گوادر منتقل می شود و قرار است که به هند و چین برسد و دیگری طرح «کاسا ۱۰۰۰» است که برق منطقه تاجیکستان و قرقیزستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هند منتقل کند.
هر دو طرح از مسیر ایران راحت تر و کوتاه تر بود و هزینه کمتر و امنیت بیشتری داشت، اما مناسبات و روابط تیره میان ایران و امریکا موجب حذف ایران از این پروژه ها و روند ارتباطی شد. از آن طرف هم امریکاییها مدام در تلاشند تا ایران را از راههای ارتباطی جاده ای و ریلی حذف نمایند.
مثلا، راه لاجورد که افغانستان را از طریق دریای خزر، گرجستان و آذربایجان به اروپا متصل می کرد، طرحی بود که اگر روابط ایران و غرب تخریب نشده بود، کاملا از طریق ایران عملیاتی می شد؛ یعنی این خط آهن به ایران می آمد و سپس به ترکیه می رفت و به اروپا منتقل می شد. بنابراین امریکاییها به طور مداوم تلاش می کنند که افغانستان نتواند از مزیت های ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی سیاسی خود بهره مند شود.
* هرچند مقامهای افغانستان تلاش میکنند این کشور از تاثیرات منفی تنش میان امریکا و ایران در امان بماند، اما تاثیرات اقتصادی این تنش در افغانستان مشهود است. دیدگاه شما در این باره چیست؟
در سطح محدودی این مسئله درست است. اما اگر یک نگاه راهبردی و استراتژیک به مناسبات و روابط تجاری و اقتصادی ایران و افغانستان داشته باشیم، به دو گذرگاه میلک و دوغاون و اسلام قلعه برمی خوریم که هیچ کشور دیگری از آن برخوردار نیست. این گذرگاه ها می توانند واردات و صادرات را در یک روال طبیعی بین دو کشور قرار دهد به خصوص ذهنیت مردم افغانستان نسبت به کالاهای ایرانی مثبت است. در فروشگاههای هرات بیش از ۶۰ درصد مواد غذایی از پفک و بیسکویت گرفته تا دیگر مواد غذایی از ایران تامین می شود. حتی در بخشهایی برخی از کالاهای ایرانی کیفیت بهتری نسبت به کالاهای ترک و پاکستانی که به افغانستان وارد می شوند، دارند.
به همین دلیل و با نگاهی راهبردی بعید است که افغانستان در موقعیتی تحت تاثیر فشارهای امریکا بر ایران که هر چند ممکن است وجود داشته باشد، قرار گیرد زیرا از طرفی افغانها بر اساس منافع ملی خود حرکت خواهند کرد. منافع ملی افغانستان این است که به دریای آزاد راه داشته باشد که یکی از طریق بندر کراچی صورت می گیرد که تجار افغانی به دلیل کارشکنی های پاکستانی ها چندان مایل به انجام تجارت نیستند و دیگری از طریق چابهار است.
منافع ملی افغانستان این است که به دریای آزاد راه داشته باشد که یکی از طریق بندر کراچی صورت می گیرد که تجار افغانی به دلیل کارشکنی های پاکستانی ها چندان مایل به انجام تجارت نیستند و دیگری از طریق چابهار است
واقعیت این است که ایران امتیازات خوبی دارد و به منظور رونق تجارت از طریق این بندر به افغانستان، تسهیلات ویژهای از جمله تخفیف ۵۰ درصدی برای تعرفههای بندری و اجازه ورود موتورهای باربری افغانستانی به خاک ایران را صادر کرده است. همچنین، اگر خط آن بین چابهار، زابل، زاهدان و افغانستان متصل شود هیچ کس نمی تواند مزیت ایران را نادیده بگیرد و طبعا موجب گسترش مناسبات تجاری دو کشور خواهد شد.
نظر شما