محمد رضا هادیلو، بازار: در این مقاله ترجمه شده که برگرفته از منابع « خود دشمن است» و «سرمایهگذاری یک بازی روانشناسی است نه یک ضریب هوشی و..» و اندکی دستکاری است، سعی شده تا به این پرسش اساسی پاسخ گفت که: غرور حتی با دانش و مهارت بالا چه بلایی سر سرمایه می آورد و چه تفاوتی با اعتماد به نفس دارد و چگونه می توان به دور از غرور و توهم برای خود و یا شرکت خود سبد گردانی کرد؟
آلپاچینو در مراسم اسکار بخشی از دیالوگ فیلم مدافع شیطان را چنین گفت: «غرور گناه موردعلاقه من است». این جمله برجستهترین حفره در روان انسان به سوی شیطان است.
واقعیت این است که پوچی و غرور یکی از تأسفبرانگیزترین صفات هرکسی است اما وقتی نوبت به سرمایهگذاری میرسد، خطرناکترین ویژگی فرد میشود.
بهرغم اهمیت دانش، تجربه و مطالعه مربوط به سهام در دستیابی به عملکرد خوب در بازار سهام، جنبه احساسی همچنان یکی از مهمترین تأثیرات کنترل نتایج سرمایهگذاری است
غرور قاتل
هر کس معتقد باشد که فرآیند سرمایهگذاری نشاندهنده آزمون دانش، تجربه و مطالعه مربوط به سهام یا شرکتی است که سرمایهگذار تمایل دارد پول خود را در جستجوی سود مورد انتظار قرار دهد، اشتباه است.
بهرغم اهمیت همه این عوامل در دستیابی به عملکرد خوب در بازار سهام، جنبه احساسی همچنان یکی از مهمترین تأثیرات کنترل نتایج سرمایهگذاری است.
همانطور که وارن بافت، سرمایهگذار مشهور آمریکایی میگوید: «سرمایهگذاری مانند یک بازی روانشناختی است، نه آزمایش هوش.»
غرور بهعنوان یکی از خطرناکترین سوگیریهای شناختی برجسته است که میتواند مانع از سودآوری خوب سرمایهگذاران شود و حتی ممکن است آنها را به زیانهای سنگینی برساند که باکمی فروتنی و فضیلت بدبینی میتوان از آنها جلوگیری کرد.
غرور ما گاهی اوقات رها کردن سهام که اینهمه وقت را صرف تجزیهوتحلیل و ترسیم نقشههای توسعه و عملکرد بالقوه آنها کردیم، مشکل میکند
سوگیری شناختی که توسط غرور انجام میشود به شکل اعتمادبهنفس بیشازحد و یک اعتقاد درونی قوی در بین برخی از افراد نشان میدهد که نتایج بهتری نسبت به سایر سرمایهگذاران کسب خواهند کرد.
برخی استدلال میکنند که دید وی دقیقتر است و ارزیابی او از مسائل همیشه بهتر از دیگران است و آنها به تواناییها و پتانسیل خود اعتماد زیادی دارند و احتمال خطا و ضرر را نمیبینند.
حتی اگر نشانههای روشنی درباره اشتباه بودن مرکز سرمایهگذاری وجود داشته باشد، آنها ترجیح میدهند این سیگنالها را نادیده بگیرند و برای طولانیترین مدت به موقعیت اولیه بچسبند.
بهعنوانمثال معضل تصمیمگیری را که بسیاری از سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار رنج میبرند، نگاه کنید. اگرچه برخی ممکن است سهام واقعی قوی را در سبد سهام خود انتخاب کنند، به تعویق انداختن تصمیم فروش سهام شرکتهای در حال افول و عجله در کنار گذاشتن سهام برنده ممکن است زیانهای بزرگی به همراه داشته باشد.
غرور بخش عمدهای از این مشکل است. غرور ما گاهی اوقات رها کردن سهام که اینهمه وقت را صرف تجزیهوتحلیل و ترسیم نقشههای توسعه و عملکرد بالقوه آنها کردیم، مشکل میکند.
بسیاری از سرمایهگذاران از خود میپرسند: «چطور میتوانم اشتباه کنم؟ خیر، روزها عقیده من را صحیح ثابت میکنند. من اشتباهی نکردهام. این بازار است که هنوز ارزش این سهم را ندیده است.»
سوگیری تائید یکی از خطرناکترین سوگیریهای شناختی است که میتواند بهطورکلی تصمیمات سرمایهگذاری وزندگی ما را تحت تأثیر قرار دهد
این تفکر ممکن است سرمایهگذار را مجبور کند که بهرغم نشانههای ثابت خطای دید اولیه، برای مدت طولانی موقعیتهای ازدسترفته خود را حفظ کند و درنتیجه باعث کاهش مداوم ارزش پرتفوی شود، نیازی به ذکر نیست که فرصت ازدسترفته، سودی است که در صورت جهتگیری گزینه بهتر دیگری حاصل میشود.
آلن کوهلر در کتاب خود «سرمایهگذار مداوم» اشاره میکند: برای این که یک سرمایهگذار موفق باشید، باید با این اصل در بازار سروکار داشته باشید: «شما چیزی نمیدانید، هیچچیز باطلی ندارید، هیچ پیشفرضی نداشته باشید.»
نمیبینم جز چیزی را که میخواهم ببینم!
غرور همچنین با ایده سوگیری تأیید مرتبط است، که یکی از خطرناکترین سوگیریهای شناختی است که میتواند بهطورکلی تصمیمات سرمایهگذاری وزندگی ما را تحت تأثیر قرار دهد.
برخی از سرمایهگذاران تمایل دارند در دام سوگیری تأیید قرار بگیرند. یعنی فقط به چیزهایی گوش فرا دهند که نظر فعلی آنها را پشتیبانی میکند درحالیکه چیز دیگری را نادیده میگیرند. (شاید این سوگیری یکی از شایعترین سوگیریهایی است که چند ماه پیش توسط مسئولان، سهامداران و حتی شرکتها نمیخواستند ببینند و ازاینرو بعد از چند ماه هنوز تبعات اینسو گیری جمعی را ما همچنان در بازار سهام ایران میبینیم.)
مشکل این است که هرچه تواناییها، هوش و سطح تحصیلات فرد بیشتر شود، راحتتر میتواند قربانی سوگیریهای تأیید شود البته این تعصب فقط به افراد محدود نمیشود، بلکه به شرکتها وادارات آنها نیز بستگی دارد که بسته به موفقیتهای قبلی و توهم توانایی و مهارت غالب، ممکن است تصمیمات عجولانهای بگیرند
در برخی موارد، سرمایهگذار بهطور غیرارادی تمایل دارد اطلاعاتی را که فقط دیدگاه وی را تأیید میکند جستجو کند و شاید آنها را بهگونهای تفسیر کند که صحت انتظارات اولیه خود را ثابت کند.
اگرچند متغیر همزمان وجود داشته باشد، برخی از سرمایهگذاران ترجیح میدهند که متناسب با دیدگاه آنها انتخاب و آن را تأیید کنند، درحالیکه سایر علائم مغایر با آن را نادیده میگیرند یا حداقل ممکن است شک و تردید ایجاد شود و در کل موضوع تجدیدنظر کنند.
مشکل این است که هرچه تواناییها، هوش و سطح تحصیلات فرد بیشتر شود، راحتتر میتواند قربانی سوگیریهای تأیید شود که باعث میشود احتمال اشتباه را تصور نکند و بهطور گستردهای، به آنها اجازه میدهد تا بهجای اینکه به سرنوشت موضوع پایان دهند، همچنان به روند قبلی خود ادامه دهند.
البته این تعصب فقط به افراد محدود نمیشود، بلکه به شرکتها و ادارات آنها نیز بستگی دارد که بسته به موفقیتهای قبلی و توهم توانایی و مهارت غالب، ممکن است تصمیمات عجولانهای بگیرند.
ممکن است مثال مدیریت سرمایه بلندمدت بیانگر این بحران باشد. صندوق تأمینی که در سالهای اولیه تأسیس خود در اوایل دهه ۱۹۹۰ موفقیتهای چشمگیری کسب کرد بعداً به دلیل معضل اعتمادبهنفس بیشازحد، کاملاً برعکس شد.
مدیریت صندوق در دست اعضای هیئتمدیره بود، برخی از آنها برنده جایزه نوبل یا غولهای قدیمی والاستریت بودند و بنابراین تعصب ناشی از غرور و اعتماد بینهایت بهسرعت در نحوه مدیریت ریسک و سرمایهگذاری رخنه کرد.
پسازاینکه مشخص شد سود کاملاً وابسته به اهرم نیرو است، سود سریع به ضررهای قابلتوجهی تبدیل شد، قبل از اینکه صندوق بهطور خودکار با پیشفرض روبرو شود. اعتمادبهنفس و غرور بیشازحد احتمال عقلانیت را از بین برده بود.
بر غرور خود غلبه کنید
نویسنده آمریکایی «رایان هولیدی» معتقد است که یکی از موفقترین استراتژیها برای کنترل منیت شخصی، دانشجویی مستمراست.
چه از طریق خودآموزی باشد و چه از طریق معلم، ایده یادگیری دائمی امکان کنترل پوچی را که ممکن است در خود شما رخ دهد، امکانپذیر میکند.
هولیدی (Holiday) از گیتاریست مشهور «کی یرک هامیت» یاد میکند که برای سالها حتی در پی محبوبیت بیشازحد گروهش Metlica، در تلاش برای حفظ فروتنی و تلاش مداوم برای پیشرفت، به دروس هفتگی ادامه داده است.
نکته دیگر این است که همیشه احتمال خطا ایجاد میشود، برای حفظ حاشیه ایمنی درصورتیکه دید اولیه ما فاقد دقت لازم باشد ضروری است.
در اینجا، سرمایهگذار باید از استراتژی متنوع سازی سرمایهگذاری بهعنوان یکی از برجستهترین جنبههای توانایی کنترل غرور و اعتمادبهنفس بیشازحد در سلامت مرکز سرمایهگذاری اولیه پیروی کند.
سرمایه گذاری با اعتماد به نفس یا غرور؟
سرمایهگذار با اعتمادبهنفس متفاوت از متکبر است که سرمایهگذاری خود را تحت سلطه خود نفس، درحالیکه اولی بهدرستی تصمیم خود اعتقاد دارد اما با ایجاد تنوع در مواضع خود در تلاش برای محافظت در برابر بدترین احتمالات، احتمال خطا را در نظر میگیرد، درحالیکه فرد مغرور چیزی جز صحت دید خود نمیبیند و منتظر موفقیت است و نه هیچچیز دیگری.
هالیدی براین باور است که شاید مهمترین توانایی شخصی، ارزیابی شخص مهارت خود است، زیرا بدون آن پیشرفت غیرممکن است.
اما غرور هر بار سرمایهگذاری را دشوار میکند و بهرغم اهمیت اعتماد به توانایی و نقاط قوت افراد، فضیلت پذیرش اشتباه در تلاش برای رسیدن به موفقیت مورد انتظار اهمیت کمتری ندارد.
هر کس نیاز به کنترل غرور خود دارد که ممکن است باگذشت زمان بروز کند. کافی است این سؤال اساسی را از خود بپرسید: اگر اشتباه میکنم چه؟
نظر شما