بازار؛ گروه بورس: چندین بار گفته شده که دولت از فرصت پیش آمده برای رونق تولید در بازار سرمایه استفاده نکرده که برخی مدعی شدند که به خاطر کسری بودجه دولت سعی کرده با سفتهبازی بخشی از کسری بودجه را از بازار دریافت کند به همین جهت اولویت دولت از رونق بازار سرمایه جذب درآمد برای کسری بودجه بوده است. به نظر میرسد که بازار سرمایه بر خلاف پارامترهای اقتصادی مانند نرخ ارز در حال حرکت است که برخی از آن به شنا کردن خلاف جریان آب تشبیه کردند. دکتر سعید توتونچی اقتصاددان و پژوهشگر اقتصادی مدعی است به دلیل شفاف نبودن برخی از پارامترهای بازار سرمایه، حرکت شاخص کل خلاف واقعیتهای اقتصادی کشور است. مشروح گفتگوی این پژوهشگر اقتصادی را در زیر میخوانید.
*از اواخر سال ۹۸ و اوایل سال ۹۹ حجم زیادی از نقدینگی توسط مردم وارد بازار سرمایه شد، اما این میزان از ورود نقدینگی نتوانست خود را در تولید و رونق آن نشان دهد، به نظر شما چه عامل یا عواملی سبب شد که این نقدینگی به سمت تولید حرکت نکند و صرف سفته بازی در بورس شود؟
واقعیت این است که بازار سرمایه به خاطر مختصات حقوقی، فنی و جایگاهی که در نظامهای اقتصادی مدرن برای خود پیدا کرده و همچنین ویژگیهای که دارد، شرایطی را فراهم میکند که سرمایه گذاران و سرمایهپذیران به راحتی و بدون هزینه و روابط حقوقی مالکیت تعریف شده با هم دیگر ارتباط و تعامل داشته باشند به بیان دیگر بازار سرمایه پل رابطی بین سرمایهگذاران و سرمایهپذیران است.
از جمله ویژگیهای که این بازار دارد شفاف بودن مکانیزمهای رفتاری و حوزههای فعالیتی بازار، گزارشگری منظم در فواصل زمانی مشخص، کاهش هزینه مبادله برای تجمیع پساندازهای خرد که در واقع به تنهایی نمیتواند اجماع سرمایهگذاری را انجام دهند.
چرا در اقتصاد ایران این حرکتهای سینوسی و خلاف جهت رودخانه اتفاق میافتد؟ یعنی اینکه چرا بازار سرمایه ما خلاف روند افزایش پارامترهای دیگر حرکت میکند؟ این مسئله ناشی از این است که هنوز عواملی در بازار هستند که شفافیت لازم در بازار را مخدوش کردند
به دلیل اینکه فعالیتهای ناشران توسط مراجع ذی صلاح حسابرسی و رصد میشود، محل امنی برای انجام فعالیتهای مولد و سرمایه گذاری و همچنین محلی برای به حرکت درآوردن موتور اقتصاد در بخش واقعی خود که بتواند رشد اقتصاد را دامن بزند و باعث افزایش درآمد صادرات، اشتغالزایی و مواردی که در این پارامترها میتوان به آن اشاره کرد، در نتیجه روانتر شدن فعالیت در این بازار، انگیزهها برای حرکت سرمایههای خرد و بزرگ به این سمت افزایش پیدا میکند و آثار مثبتی خود را در شاخصهای اقتصاد نشان میدهد.
در اقتصاد کشور ما این بازار کار خود را با عمق کم و شرکتهای معتبر شروع کرد و امروزه با توجه به اتفاقاتی که در اقتصاد کشور افتاده، بازار سرمایه عمق قابل قبولی را پیدا کرده است. با توجه به مفهوم سرمایهگذاری که در بورس متبلور میشود، اتفاقاتی مانند بحثهای سیاسی، بین المللی و انتظارات از آینده میتواند سرمایهگذار را از سرمایه گذاری دلسرد و مایوس کند و یا باعث جذب سرمایهگذاری به بازار سرمایه شود.
ما در یک مقطع زمانی در اقتصاد با اقبال مردم به بازار سرمایه به دلیل بیرمق شدن فعالیت قسمتهای دیگر اقتصاد روبه رو بودیم، بازار سرمایه تنها جایی بود که در آن مقطع زمانی رونق داشت، از طرف دیگر هم انتظارات نسبت به تورم، افزایش قیمت ارز و غیره در بین مردم وجود داشت.
تحریمها و عوامل اقتصادی در واقع مردم را بیشتر ترغیب کرد که پول خود را به سمت بازار سرمایه ببرند، حداقل از این جهت که بتوانند قدرت خرید خود را حفظ کنند، متاسفانه نمیدانم چرا از این فرصت هجوم نقدینگی به بازار سرمایه برای عمق بخشی به تعداد سهام و شرکتهای که در این بازار وجود دارد به درستی استفاده نشد و این پول و جریان نقدینگی که از بخشهای دیگر مایوس شده بودند نتوانست فرصتهای جدید سرمایه گذاری ایجاد کند و حتی میتوان گفت این تجمع نقدینگی در بازار سرمایه در یک مقطع منجر به سفته بازی و سوداگری در سهام شد یعنی واگذاریهای جدیدی اتفاق نیفتاد که این پول جدید و نقدینگی بر دارایی شرکتها سوار شود.
داراییهای موجود در بازار با سفتهبازی حباب قیمتی به خود گرفت و بعد از مدتی تمام این حبابها با واقعیتهای اقتصادی و با کنشهای درونی و غیره ترکید و این یاس را برای مردم ایجاد کرد و خیلی از سرمایههای تازه وارد و غیر حرفهای در این بازار، سینه سوخته شدند اما جلب دوباره اعتماد سرمایهگذاران زیاد سخت نیست، کافی است بازار خودش را اصلاح کند و نظاممندی خود را داشته باشد تا سرمایهگذاران بار دیگر به این بازار توجه کنند.
واقعیت این است که نقدینگی زیادی در جامعه موجود است، اما مکانسیمهای فعالی که بتوانند این نقدینگی را جذب کنند وجود ندارد و بنده توصیه میکنم شرکتهایی که قابلیت ورود به بازار سرمایه را دارند اگر بتوانند با عرضه سهام جدید، نقدینگی لازم را جذب کنند به شرطی که موجب سوداگری در بازار سهام نشود، میتواند بهترین محل برای به حرکت در آوردن بازار و اعتماد سرمایه گذاران شود.
*پارامترهای مانند افزایش نرخ دلار و تورم که به عنوان دو محرکه بازار سرمایه از آن یاد میشود، چقدر بر رشد بازار تاثیرگذار است، با توجه به اینکه در چند هفته اخیر شاهد کاهش نرخ دلار و طلا در بازار بودیم اما شاخص کل بازار روند مثبتی در این ایام داشت.
در تمام اقتصادهای دنیا یک رابطه منطقی بین متغییرهای اقتصادی و متغییرهای بازار سرمایه وجود دارد مانند نرخ بهره بانکی، نرخ ارز، تورم و غیره، این پارامترهای اقتصادی بر ارزش داراییها و نحوی و شکلگیری سرمایهگذاریهای شرکت تاثیر دارند و به همان اندازه بر روی ارزش سهم واقعی خود در بازار تاثیر دارند، اما چرا در اقتصاد ایران این حرکتها سینوسی و خلاف جهت رودخانه اتفاق میافتد؟ یعنی اینکه چرا بازار سرمایه ما خلاف روند افزایش پارامترهای دیگر حرکت میکند؟ این مسئله ناشی از این است که هنوز عواملی در بازار هستند که شفافیت لازم در بازار را مخدوش کردند.
*امکان دارد چند نوع از این عوامل را نام ببرید؟
شاید دستکاریهای که به صورت دستوری توسط عمده سهامداران به ویژه حقوقیها صورت میگیرد یا رفتار هیجانی که به صورت جمعی شکل میگیرد چرا که بخش عمدهای از کسانی که وارد بازار سرمایه شدند افراد حرفهای نبودند در حالی که حرفهایها متناسب با شرایط حاکم بر بازار و پارامترهای اقتصادی فعالیت میکنند اما افراد غیر حرفهای بر اساس شایعه یا به اصلاح دهن بینی عمل میکنند و یک شایعه کوچک میتوان جهت بازار را برای ورود و خروج این افراد تغییر داد.
واقعیت داستان این است که سرمایه گذار یک حد انتظار دارد و نقدینگی خود را با یک چشم اندازی برای رسیدن به عایدی به بازار وارد میکند اما در مقطعی که حبابهای بازار میترکیدند تمام انتظارات سراب شده و در نتیجه سهامداران نسبت به این موضوع واکنش منفی نشان دادند و در همین مقطع زمانی رفتارهای غیر حرفهای شکل گرفته و بیشتر سهامداران به صورت جمعی اقدام به یک نوع معامله کردند به همین منظور، نوسانات ما با پارامترهای اقتصادی هم خوانی نداشت.
الان بخشهای مولد زیادی داریم که احتیاج به پول دارند اما متاسفانه با توجه به آلارمهای که بخشهای مختلف اقتصاد و برخی از اقتصاددانان سیاسی میدهند، نقدینگی تمایل ندارد وارد بخشهای تولید شود
به عنوان مثال زمانی که دلار بر روی قیمت ۲۷ هزار تومان معامله شد، برخی عنوانکردند که عرضه سهام در بازار سرمایه با دلار ۳۰ هزار تومان بود، یعنی انتظار میرفت که دلار به ۳۰ هزار تومان برسد، پس تمام رفتارها خود را با دلار ۳۰هزار تومان تنظیم کردند درحالی که این واقعیت در اقتصاد ایران رخ نداد و باعث شد که سرمایهگذاران بر عکس انتظارات قبلی خود عمل کند و اقدام به انجام رفتارهای هیجانی کنند که باعث شد که واقعیتهای پارامترهای کلان اقتصادی خودش را در اقتصاد نشان ندهد و حتی برعکس آن عمل شود.
بسیاری از حرفهایهای بازار میگویند که الان وقت خرید سهام شرکتهای استخواندار و بنیادی است که هم در کف زمین دارایی دارند و هم ثروت آفرینی و تولید دارند و چشم اندازشان، چشم انداز مثبتی است اما مشاهده میکنیم که رفتار سهامداران عمومی بازار چیست؟ آنها در این مقطع زمانی در صف فروش قرار میگیرند و برخی از شرکتها هم نماد خود را برای اینکه از هیجانات دور بماند متوقف میکنند. به نظر بنده بزرگترین مشکل ما این است که رشدهایی که در بازار سرمایه دیده میشود با میانگین رشدهای سایر بخش های اقتصاد نمیخواند و در واقع این مسئله هیجان ورود به بازار را تشدید کرد که منجر به شکل گیری حباب شد و بعد از یک مدتی هم آثار آن را دیدیم.
*با توجه به صحبتهای شما یکی از مسائل اساسی بالا بودن حجم نقدینگی در کشور است که باعث ایجاد مشکلات متعدد در اقتصاد شده است. به نظر میرسد که دولت تصمیم گرفته برای کنترل تاثیرات حجم نقدینگی در بازار خودرو آن را وارد بورس کالا کند، آیا ورود کالای ساخته شده به بازار بورس کالا توان کنترل قیمت این محصول را دارد؟
در خصوص این مسئله هنوز تمام ابعاد آن را بررسی نکردیم و نمیتوانم دقیق نظری در مورد آن بدهم. اما بزرگترین مشکل اقتصاد کشور بالا بودن حجم نقدینگی که در بخشهای مختلف اقتصاد میچرخد و در هر بخشی هم که وارد شد آنجا را خراب میکند. این احتمال وجود دارد که نقدینگی از بازار ارز و سهام ناامید شود به سمت بازار خودرو و سایر بازارهای موازی مانند مسکن حرکت کند (با توجه به اینکه قبلا هم نقدینگی به این بازارها ورود پیدا کرده پیشبینی میشود که با شدت بیشتر رخ دهد). برای اینکه جلوی روند ورود حجم نقدینگی به بازار خودرو را کنترل کنند از مکانسیم عرضه خودرو در بورس کالا استفاده کردند. الان بخشهای مولد زیادی داریم که احتیاج به پول دارند اما متاسفانه با توجه به آلارمهای که بخشهای مختلف اقتصاد و برخی از اقتصاددانان سیاسی میدهند، نقدینگی تمایل ندارد وارد بخشهای تولید شود. فرض کنید شما برای بازار خودرو یک فکری کردید که از طریق بورس کالا عرضه شود، سایر بازار دارایی را چکار کنیم؟ اگر نتوانیم برای جهت دهی نقدینگی زیاد و سرگردان به بخشهای مولد چاره اندیشی کنیم حتما بازارهای مختلف با نوسانات شدید همراه میشود.
نظر شما