بازار؛ گروه بین الملل: پیمان های اقتصادی نوظهور طی سال های اخیر به ویژه در پس ظهور قدرت های اقتصادی جدید منطقه ای، به یکی از مناقشه برانگیزترین موضوعات روز در روابط بین الملل محسوب می شوند. بریکس نیز یکی از این پیمان ها است که به ویژه طی ماه های اخیر و پس از رونمایی ولادیمیر پوتین از ارز رسمی آن، به یکی از پر هیاهوترین پیمان های اقتصادی جهان تبدیل شده است.
روسیه به تازگی اعلام کرده است که بریکس طی ۱۰ الی ۱۵ سال آینده، بیش از نصف اقتصاد جهانی سهم کشورهای عضو بریکس خواهد بود که چنین وضعیتی، سیطره اقتصادی غرب را از بین خواهد برد. الکساندر نواک معاون نخست وزیر روسیه روز چهارشنبه هفته گذشته در گفتگو با تلویزیون دولتی «روسیا ۲۴» با تایید این مطلب گفت: بریکس قابلیت بالایی برای تخصیص ۳۵ درصد GDP جهان را داشته و هر سال نیز در حال رشد و بزرگتر شدن است.
اگر محاسبات پوتین در خصوص آینده بریکس درست از آب در آید، مجموع تولید ناخالص داخلی کشورهای عضو این پیمان از مجموع تولید نماخالص داخلی کشورهای گروه ۷ پیشی خواهد گرفت که به نظر می رسد پوتین نیز به همین موضوع اشاره دارد.
نقاط قوت بریکس، از نفت تا شاهراه ترانزیتی
علاوه بر روسیه که از اعضای اصلی نفتی بریکس به حساب می آید، اعضای دیگر چون ایران، امارات و عربستان صعودی نیز از اعضای نفتی این پیمان محسوب می شوند. به صورت طبیعی، درآمد نفتی این کشورها کمک شایانی به تقویت اقتصاد بریکس و حجم درآمدهای سالانه آن می کند. حضور این تعداد کشور نفتی در جمع اعضای بریکس همچنین می تواند به تقویت بیشتر موقعیت این پیمان در تعیین کنندگی روندهای بازار نفت منجر شود. از سوی دیگر، حضور امارات به عنوان بازار مرکزی خاورمیانه نیز به تقویت بیشتر موقعیت این پیمان منجر خواهد شد.
نگاه متفاوت اعضا نسبت به بریکس، می تواند ماهیت این پیمان و ادامه روند کار آن را مورد تهدید قرار دهد.
نکته دیگر اینکه حضور ایران در جمع اعضای دائم بریکس نیز می تواند موقعیت ژئوپولیتیکی ویژه ای برای اعضای این پیمان ایجاد نماید. به عنوان مثال، هر سه عضور اصلی کریدور شمال - جنوب یعنی هند، روسیه و ایران در بریکس نیز عضویت داشته و می توانند از تعرفه های ویژه اعضا در این پیمان برای توسعه روابط ترانزیتی خود استفاده نمایند.
تفاوت در منافع و ایدئولوژی، چالش اصلی بریکس
اما بر خلاف تمامی پتانسیل های تعریف شده برای بریکس، مشکلاتی در این میان وجود دارد که بزرگترین آنها انتظار و چشم اندازی بریکس در نگاه کشورهای عضو است. نگاهی به ساختار بریکس دو دسته کشور را پیش روی ما قرار می دهد: کشورهایی چون ایران و روسیه که هدف آنها از عضویت در بریکس، فرار از دام تحریم ها و کاهش آلام تحمیل شده آنها بر اقتصاد داخلی شان است و کشورهایی چون عربستان سعودی و امارات که بریکس را به چشم پیمانی تجاری و چیزی شبیه به سایر پیمان های مشابه نگریسته و توقع آنها نیز توسعه روابط تجاری و افزایش درآمد از طریق عضویت در این پیمان است.
این نگاه متفاوت به طور حتم در ادامه مسیر، کشورهای عضو را دچار واگرایی شدید خواهد کرد. به ویژه اینکه با توجه به روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، به نظر می رسد بریکس در کانون توجه دولت وی قرار خواهد داشتو ترامپ در واکنش به رونمایی از ارز رسمی بریکس نیز تهدید کرد که هرگونه تلاش اعضای این پیمان برای زیر سوال بردن جایگاه دلار، عواقب سنگینی برای آنها در پی خواهد داشت. البته که کشورهایی چون ایران و روسیه به دلیل شرایط فعلی خود، وقعی به سخنان ترامپ نخواهند نهاد. اما سوال اینجاست که متحردیم بزرگ ایالات متحده همچون امارات و عربستان که اتفتاقا از وزنه های بزرگ و مهم بریکس نیز به حساب می آیند، مواضعی همسو با ایران و روسیه خواهند داشت؟!
این نگاه متفاوت اعضا نسبت به بریکس، می تواند ماهیت این پیمان و ادامه روند کار آن را مورد تهدید قرار دهد. لذا، به نظر می رسد تا زمان روی کار آمدن ترامپ و روشن تر شدن فضا، نمی توان حساب ویژه ای برای بهره برداری از این پیمان دیگر پیمان های تجاری همچون شانگها یا اتحادیه اقتصادی اوراسیا باز کرد.
نظر شما