پژمان مرادی؛ بازار؛ شاید تا حدود ۱۰ سال قبل بازار سرمایه جایگاهی در اقتصاد ایران نداشت و مردم و بنگاههای تولیدی توجه چندانی به آن نداشتند اما در سالهای اخیر به خصوص در سال جاری با حمایت و تبلیغ دولت این بازار وضعیت بهتری داشته و شاید بتوان گفت امروزه به عنوان کلید اصلی اقتصاد و تامین بودجه دولت محسوب میشود.
اقتصاد کشور ما بر اساس نظر کارشناسان بانک محور است که رونق بورس در سال جاری میتواند گام مهمی در حرکت اقتصاد به سمت سرمایهمحور باشد که مورد موافق بیشتر اقتصاددانان کشور میباشد. اما رشد شاخص در بازار بورس سبب ایجاد نگرانی برای فعالان بازار شده است که برخی آن را به حرکت بر لبه تیغ تشبیه کردند اما بیشتر تحلیلگران این ترس را ناشی از عدم آگاهی سهامداران و ناآشنا بودن افراد با ذات بازار سرمایه میدانند.
بازار در گفتگو با دکتر علی صادقی همدانی عضو انجمن اقتصاد اسلامی ایران و عضو انجمن اقتصادانان ایران به بررسی جایگاه فعلی بازار سرمایه در اقتصاد ایران، تاثیرات این بازار بر بهبود وضعیت اقتصاد کشور، بررسی روند شاخص و نگرانی سهامداران از افزایش رشد شاخص پرداخته است.
این کارشناس بازار سرمایه میگوید که مردم نسبت به افزایش شاخص بورس نگران نباشند چرا که این بازار توانای برخوردار است که از طریق پویایی صعود و نزول را کنترل کند.
* آقای صادقی برای اولین سوال بفرمایید که در حال حاضر جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد ایران کجاست؟
بازار سرمایه بستری است که از طریق آن پسانداز جامعه به تولید تخصیص داده میشود. طبیعی است که هر چقدر بازار سرمایه توسعه یافتهتر باشد پساندازهای جامعه به شکل بهتری به تولید اختصاص پیدا میکند و به عنوان یک نتیجه توسعهیافتگی بازار سرمایه، به نفع تولید ملی است.
در اقتصادهایی که بازار سرمایه از درجه توسعهیافتگی کمتری برخوردار است پس اندازهای جامعه به جای اینکه به تولید اختصاص پیدا کند صرف فعالیتهای سفته بازی و سوداگری میشود و باعث ناپایداری در اقتصاد میشود. یعنی باعث می شود بازارهای دارایی مثل طلا، ارز، مسکن و غیره دچار التهاب و نوسانات شدید شود که در نهایت رفاه آحاد جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد.
در وضعیت رکود تورمی که ما در آن قرار داریم و شرایط خاصی که اقتصاد ما دارد به ویژه وضعیت تحریم، بنگاههای اقتصادی و کارخانجات تولیدی ما در تامین تجهیزات و اجرای طرحهای توسعه با مشکل مواجه هستند، از این جهت بازار سرمایه در چنین شرایطی میتواند نقش بسیار سازندهای ایفا کرده و از طریق جذب وجوه مالی مازاد مردم و هدایت آنها به سمت بنگاه ها و کارخانجات تولیدی تسهیلات لازم برای تشکیل موجودی سرمایه و افزایش موجودی سرمایه در اقتصاد ملی را فراهم کند که نتیجه آن رونق و جهش تولید خواهد بود.
*آیا شما موافق تشویق مردم با توجه به اوضاع اقتصادی کشور به بازار بورس هستید؟
من موافق بازار سرمایه و تشویق مردم برای حضور در بازار سرمایه هستم البته در این خصوص نیاز به آموزش احساس می شود. موسسات آموزشی که مهارتهای اقتصادی لازم اعم از بازارهای مالی، اقتصاد کلان، مدیریت ریسک، نظریات رفتاری، مسائل حسابداری مانند تجزیه تحلیل صورت های مالی و از این دست از موضوعات را به مردم آموزش داده شود. یعنی به موازات تشویق مردم به مشارکت در رونق بازار سرمایه ما نیازمند هستیم که بستر آموزش مردم را، از طریق اعطای مجوز به آموزشگاهها و افراد مجرب و با دانش فراهم کنیم تا مردم بتوانند ضمن فراگیری نکات تخصصی، بخشی از دارایی خود را به نگهداری سهام و حضور آگاهانه در بازار سرمایه اختصاص دهند.
در بیشتر اقتصادهای پیشرفته دنیا بنگاههای تولیدی و کارخانجات عمده سرمایه خود را از بازار سرمایه تامین میکنند و بانکها نقش کمرنگ تری در این نوع تامین مالی ایفا نمیکنند. در حال حاضر با توجه به استقبال مردم از بورس ما میتوانیم از این فرصت در جهت پررنگتر شدن نقش بازار سرمایه در تامین مالی تولید استفاده کنیم.
یکی از ویژگیهای بازار سرمایه مشارکت مردم در سود یا زیان و ریسک فعالیتهای تولید است. در نتیجه سرنوشت تولید ملی به منافع آنان گره میخورد و از این جهت برای آحاد مردم سرنوشت تولید ملی مهم خواهد شد. پس رونق بازار سرمایه و تشویق بیشتر مردم به مشارکت در سرمایه گذاری در بورس کمک میکند تا منافع بخش بیشتری از افراد جامعه به تولید ملی گره بخورد و به این ترتیب یک عزم جدیتری در جهت رونق تولید ملی اتفاق میافتد.
از آنجایی که ناامنی و بی ثباتی سیاسی یکی از عوامل موثر بر سقوط بازار سرمایه هستند، گره خوردن منافع مردم به رونق بازار سرمایه به نوعی ضامن امنیت کشور دست کم از جانب افرادی است که از سقوط بازار بورس زیان می بینند. پس برای ورود حداکثری مردم به بورس علاوه بر منافع اقتصادی منافعی برای امنیت ملی هم می توان متصور بود.
* شرکتهای موجود بورس یک بخش از آن تشکیل میدهند و مشاهده شده بخشی از این شرکتها از حضور مردم سوء استفاده کردند و ارزش سهام خود را به روشهای مختلف بالا بردند؛ برای این موضوع چه پیشنهادی دارید؟
قیمت سهام در بازار سرمایه بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا تعیین می شود. نه اینکه امکان سوء استفاده نباشد ولی در قیاس با منافع بازار سرمایه ناچیز است و قابل مدیریت کردن است. سازمان بورس به عنوان نهاد ناظر و متولی بر چنین تخلفاتی نظارت و مدیریت داشته و دارد.
اساسا امکان سوء استفاده در هر زمینه فعالیت بشری وجود دارد اما نمیتوان به دلیل چنین سوء استفادههای حداقلی اصل قضیه مشارکت مردم و رونق بورس را زیر سوال برد. بازار سرمایه در مقایسه با سایر بازارهایی که ما در ایران داریم مانند بازار ارز، طلا ، کالا و خدمات و غیره از بالاترین میزان شفافیت برخوردار است و به طور معمول افرادی که در بورس سرمایهگذاری میکنند به دولت مالیات میدهند و یا شرکتهای که در بورس قرار میگیرند حسابرسی میشوند و این حجم از شفافیت، نظارت و حسابرسی در هیچ کدام از بازارها در اقتصاد ایران وجود ندارد؛ بسیاری از معاملاتی که در بخش مسکن و بقیه بازارها مانند کالا و خدمات صورت میگیرد اساسا ثبت نمیشوند یا در دفاتر دوم به ثبت میرسند.
با توجه به اینکه فرار مالیاتی و سوء استفاده های زیادی در این بازارها وجود دارد آن چیزی که سبب تعجب میشود این است که چرا چنین سوالاتی در خصوص بازارهای رقیب مطرح نبوده است. به نظر میآید شبکه ای از ذی نفعان بقیه بازارها وجود دارند که از رونق بورس به عنوان یک بازار رقیب دچار ضرر شدند و با طرح مسائل این چنینی قصد دارند که سرمایه مردم را به بازارهای مسکن، ارز، طلا، خودرو و غیره برگردانند و از این جهت زمینه رونق این بازارها را فراهم کنند. به نظر بنده نباید تحت تاثیر این موضوعات قرار بگیریم.
*با توجه به اینک در این چندماه سهامداران سود زیادی از بازار بورس دریافت کردند، در بلند مدت ادامه دریافت چنین سودی میتواند انتظاراتی را در مردم شکل بدهد و تحمل دریافت سود پایینتر از آن را نداشته باشند و در صورت کاهش سود در بازار سرمایه احتمال خروج سهامداران وجود دارد، دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
ریسک و نوسان جزء لاینفک همه بازارها است و در بورس به حداکثر میزان ممکن وجود دارد. آن قسمت از عرائض بنده که ما نیازمند آموزش مهارتهای اقتصادی هستیم تا حد زیادی به این مطلب مرتبط است و باید به مردم آموزش داده شود که سرمایه گذاری در بازار سرمایه همراه با ریسک است. ریسک پذیری در صورتی که از تکنیک های مدیریت ریسک استفاده شود می تواند منجر به افزایش بازددهی در بورس بشود چرا که بین بازدهی و ریسک رابطه مستقیم وجود دارد و کسی که خواهان بازدهی بیشتری است باید ریسک بیشتری هم بپذیرد.
در اقتصاد مالی روشهایی برای مدیریت ریسک معرفی می شود و فعالیت در بورس نیازمند کسب مهارت در این خصوص است. خصوصیت ریسکی بودن بازار سرمایه نمیتواند برای آن یک ضعف محسوب شود چرا که امروزه پیشرفتهای اقتصاد مالی تکنیکهایی را برای مدیریت سبد دارایی و ریسک آن پیشنهاد داده که از کارآمدی خوبی برخوردار هستند و این یک ویژگی منفی برای بازار سرمایه نیست بلکه خصلت ذاتی آن است.
توصیه بنده به عوامل بازار این است که نگران نباشند زیرا با توجه به عوامل داخلی اقتصاد ایران، شاخص کل در آینده صعودی است.
*نوسانات شاخص بورس را چگونه ارزیابی میکنید؟
طبیعی است که با خروج یکی عدهای از بازار شاخص افت میکند و وقتی شاخص افت کرد، مجددا تمایل برای ورود بسیاری از افراد به بازار سرمایه شکل میگیرد در نتیجه شاخص به کانال تغییرات قبلی خود بازخواهد گشت و در بلندمدت نباید نگران نوسانات شدید بازار بود چرا که ذهنیت خریداران سهام با یکدیگر تفاوت دارد و از این جهت در بلندمدت با توجه به شرایط تورمی اقتصاد ایران نگرانی جدی در رابطه با سقوط شاخص وجود ندارد و بازار از این توانایی برخوردار است که از طریق پویایی خود، ورود و خروج سرمایه را مدیریت کند و بتواند در بلند مدت از یک روند با ثبات قابل قبولی برخوردار باشد.
نکته بعدی این است که در صورت نگرانی از خروج سهامداران از بازار سرمایه و سقوط ناگهانی بازار میتوان قوانینی را مانند برخی از کشورهای شرق آسیا وضع کرد که خروج سرمایه به راحتی امکانپذیر نباشد که بنده مخالفم و اعتقاد دارم هر گونه دخالت دولت در بازار اوضاع را بدتر خواهد کرد. به اعتقاد بنده بازار از کارایی برخوردار است و دخالت در مکانیزم بازار فقط اوضاع را بدتر می کند.
*برخی از کارشناسان و تحلیلگران بازار سرمایه که اتفاقا از صاحبنظران اقتصاد هستند بر این باورند که ادامه این روند در بازار سبب ایجاد یک انتظار تورمی در بازار میشود شما با این موضوع موافقید؟ آیا بورس از نظر اقتصادی امکان ایجاد انتظار تورمی را دارد؟
خیر به هیچ وجه چنین بحثی در ادبیات اقتصاد جایگاهی ندارد و به نظر میآید این موضوع توسط ذی نفعان بازارهای موازی مطرح میشود. انتظارات تورمی از دو طریق شکل میگیرد: اول، انتظارات تورمی تطبیقی که بر اساس آن عاملین اقتصادی رفتار و علل تورم در گذشته را رصد می کنند و براساس آن انتظارشان از آینده را شکل میدهند. دوم، انتظارات تورمی عقلایی که اشاره به این دارد که عاملین اقتصادی خیلی هوشمند هستند. آنها کلیه عوامل تاثیر گذار بر تورم را در هر لحظه اعم از عوامل جدید یا عوامل قبلی را شناسایی میکنند و بر اساس محاسبات دقیق تورم را در هر لحظه پیش بینی میکنند. هیچ کدام از این دو نظریه اشاره به وجود ارتباط بین رونق بازار سرمایه و انتظارات تورمی ندارد. رونق بازار بورس نه تنها باعث انتظارات تورمی نمیشود بلکه در همه کشورهای دنیا در کنار شاخص های تورم، بیکاری، نرخ بهره، سرانه تولید ملی و ضریب جینی برای ارزیابی سلامت نظام اقتصاد آن کشور مورد استفاده قرار می گیرد.
با توجه به اینکه صعود شاخص با این سرعت سبب نگرانی خیلی از افراد از جمله سهامداران خرد شده است راهکار شما برای تعادل در بازار بورس چیست؟
از نظر بنده صعود شاخص بورس تهران ناشی از استقبال بیسابقه آحاد جامعه از آن است و به نوعی الگوی سرمایهگذاری مردم از شکل سنتی آن مانند سرمایه گذاری در املاک، طلا و امثال اینها در تغییر است. از طرف دیگر افزایش پایه پولی و افزایش حجم نقدینگی به عنوان نتیجه پولی شدن کسری بودجه دولت در طول دهه های گذشته سبب ایجاد تقاضایی شده که ما به ازای واقعی ندارد.
طبیعی است که با الگوی جدید سرمایه گذاری صاحب وجوه ایرانی بخشی از این نقدینگی توسط بازار سرمایه جذب می شود. بنابراین رونق غیر عادی بازار سرمایه معلول ضعف مدیریت پولی و ارزی کشور در طول چندین دهه گذشته بوده است نه پیامد عملکرد غلط بازار سرمایه. بررسی حساب تراز پرداختها نشان میدهد که ورود ارز به اقتصاد کشور مدام نسبت به ارزی که خارج شده رو به کاهش بوده و از طرف دیگر نقدینگی مدام در حال افزایش بوده است. نتیجه این وضعیت کاهش ارزش پول ملی و تورم است. همچنان که عرض شد با توجه به استقبال مردم از بازار سرمایه بخشی از نقدینگی در حال انتقال به بورس است و رفتار غیرطبیعی شاخص بورس معلول ضعف پولی و ارزی کشور است و فی نفسه به ذات بازار بر نمیگردد.
ما به جای اینکه تلاش کنیم استقبال بیسابقه و خوبی که از بورس شکل گرفته را سرکوب کنیم باید در پی حل مشکلات کسری بودجه، سو مدیریت پولی و معضلات ارزی کشور باشیم. باید کسری بودجه دولت به نوعی از بین برود و اگر امکان آن نیست از طریق انتشار اوراق بدهی سعی شود پایه پولی افزایش پیدا نکند و از این طریق رشد شاخص منطقی شود. نه اینکه ما افزایش پایه پولی و نقدینگی داشته باشیم و بعد به دنبال این باشیم که با تبلیغات منفی و فضا سازی رشد شاخص بورس را سرکوب کنیم. البته در کنار اینها پیشنهاد میشود از فرصتی که پیش آمده و بخشی از نقدینگی در حال انتقال به بازار سرمایه است شرکتهای بیشتری برای تامین مالی خود بتوانند در داخل بورس عرضه سهام داشته باشند.
*سخن پایانی
مادامی که کسری بودجه دولت پولی میشود پایه پولی افزایش پیدا میکند و به تبع آن نقدینگی افزایش پیدا میکند باید منتظر افزایش غیر منطقی شاخص بورس فراتر از عوامل بنیادی شرکتها باشیم و اگر ما به دنبال منطقی کردن رشد شاخص هستیم باید برای کسری بودجه دولت راه حل دیگری پیدا کنیم و دست کم از پولی شدن آن جلوگیری کنیم.
توصیه بنده به عوامل بازار این است که نگران نباشند و با توجه به اینکه رشد نقدینگی و با توجه به کسری بودجه دولت به نظر میآید که رشد شاخص حداقل در بلند مدت به نوعی قابل پیش بینی است.
نظر شما