بازار: گروه بینالملل: از بین تمام کشورهای جهان، چین بادوامترین سلاح موجود را به کار میگیرد تا اتحاد چندقطبی در حال ظهور، که گاهی به عنوان مشارکت بزرگ اوراسیا شناخته میشود، را به مرحله بعدی تکامل خود برساند. این اتحاد جدید وجود خود را بر اساس اصول عدم مداخله گرایی، حاکمیت ملی و حق توسعه همه کشورها و در مخالفت کامل با ایدئولوگهای «نظم مبتنی بر قوانین» که فقط میتوانند به جهان از دریچه یک بازی مجموع صفر نگاه کنند، است. این یک بلوک قدرت در حال رشد از تمدنهای متنوع است که نه تنها قادر به مقاومت در برابر فشارهای غربیها در کوتاه مدت هستند، بلکه می توانند الگوی جایگزین جامعی را به جهان ارائه دهند که قادر به تبدیل شدن به سیستم مسلط بر روی زمین است.
در این میان، با هیچ معیاری نمیتوان از حکومت طالبان به عنوان یک گروه «مترقی» یا «مدارا» دفاع کرد، اما با اقدامات اخیر آنها مشخص است که طالبان امروزی احتمالا متفاوت از سالهای ۱۹۹۶-۲۰۰۰ خود باشند. پیشتر طالبان وعده داده بودند که دولت ائتلافی شامل شیعیان و نمایندگان دیگر تشکیل دهند، همچنین دیدگاهی مدرن از رشد اقتصادی و دانش ژئوپلیتیکی را نیز به نمایش گذاشته است. بطوریکه ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان، گفت: کمکهای چین اساس توسعه افغانستان را تشکیل خواهد داد. جاده ابریشم باستانی احیا میشود و چین دروازه ما به سمت بازارهای بین المللی خواهد بود.»
تنها دلیلی که منابع افغانستان در طول چند دهه شاهد چنین توسعه اندکی بوده به دلیل شر دوگانه زندگی در جنگ مداوم و تروریسم است. با شکل گیری یک دولت امیدوارانه باثبات در راستای همسویی با روسیه، ایران، پاکستان و چین، امید میرود از انجام حملات تروریستی به مهندسان چینی و سایر کشورهای اوراسیا جلوگیری شود
چشمانداز معادن افغانستان
بیست سال جنگ با تلفات ۷۳۲۵۷ سرباز و پلیس و کشته شدن بیش از ۲۷۰ هزار غیرنظامی بیگناه در جریان اشغال این کشور توسط ناتو، ۳۶ میلیون جمعیت افغانستان را ویران کرده است. در حالی که این ارقام خیرهکننده هستند، تعداد واقعی احتمالاً چهار برابر بیشتر باشد که دلیل آن مرگ و میر غیرمستقیم ناشی از کمبود غذا، آب آشامیدنی سالم، مراقبتهای بهداشتی مناسب و غیره است. همچنین، بیش از سه میلیون افغان به عنوان پناهنده در پاکستان، ایران و ترکیه و بیشتر زندگی میکنند و ۶۰ درصد مردم از سطوح مختلف بیماری روانی رنج میبرند.
اما نکته مثبت اینکه افغانستان جمعیت جوانی دارد که ۴۶ درصد افغانهای زیر ۱۵ سال و ۸۰ درصد زیر ۳۰ سال سن دارند. با آموزش صحیح، جوانان این کشور به راحتی میتوانند برای بازسازی جامعهشان کار کنند. احتمالا عملیات استخراج مس، خاکهای کمیاب و آهن برای بسیاری از افراد چندان مهم به نظر نرسد که سوخت برنامه توسعه بلندمدت واقعی در بخش توسعه نیافته جهان را فراهم میکنند. تنها دلیلی که منابع افغانستان در طول چند دهه شاهد چنین توسعه اندکی بوده به دلیل شر دوگانه زندگی در جنگ مداوم و تروریسم است. با شکل گیری یک دولت امیدوارانه باثبات در راستای همسویی با روسیه، ایران، پاکستان و چین، امید میرود از انجام حملات تروریستی به مهندسان چینی و سایر کشورهای اوراسیا جلوگیری شود.
بسیاری از تحلیلگران نگرانند که چنین حملاتی به مانعی تبدیل شود که مایل به ایجاد ثبات در منطقه هستند، زیرا استراتژی جدیدی از جنگ نامتقارن که به طور مخفیانه توسط منافع انگلیس و آمریکا حمایت میشود، آغاز میشود. انفجارهای تروریسم آمیخته با کمبود آب، انرژی و منابع حمل و نقل، استخراج معادن را تقریباً غیرممکن کرده است. به همین دلیل است که کنسرسیوم چینی که در سال ۲۰۰۷ امتیاز توسعه معدن مس عینک را به دست آورد، در طول سالها پیشرفت بسیار کمی در دسترسی به ۱۰ میلیون تن مس داشته است.
اگر بتوان در آینده ثبات را در منطقه حفظ کرد، میتوان امیدوار بود که کارخانه جدید زغالسنگ ۴۰۰ میلیون دلاری چین که ساخت آن در سال گذشته آغاز میشود – که ظرفیت انرژی کشور را دو برابر میکند – منجر به کاهش هزینههای انرژی و افزایش قابلیت اطمینان میشود و همچنین انتظار میرود که قرارداد ۲۵ ساله دیگر به ارزش ۴۰۰ میلیون دلار برای توسعه میادین نفتی در فاریاب و سرپل که در سال ۲۰۱۱ به حالت تعلیق درآمده بود، به مسیر اصلی بازگردد.
از نظر استراتژیک، ۳ تریلیون دلار مواد معدنی خاکی کمیاب افغانستان (لانتانیم، لیتیوم، سریم، پراسئودیمیم و گادولینیم)، که به عنوان بزرگترین ذخایر جهان شناخته میشود، سرانجام قابل دسترسی خواهد بود و چین را در نبرد بر سر ابزارهای تولید حیاتی برتری خواهد داد. بویژه در الکترونیک، ریزتراشهها و ابررساناها که ستون فقرات تمدن مدرن را تشکیل میدهند. درآمدی که افغانستان از طریق این طرحها به دست میآورد، عواید لازم را برای سرمایهگذاری در مجموعه وسیعی از برنامههای زیربنایی سخت و نرم فراهم میکند، زیرا این کشور صنعتی میشود و شروع به ایستادن روی پای خود در قرن بیست و یکم میکند.
اکنون در همه سوی افغانستان پروژههای متحول کننده بازی در حال گسترش است که فرصتهای فراوانی را برای بازسازی منطقه ارائه میدهد. در شمال مرز افغانستان، یک سیستم راه آهن و جاده در حال ساخت است که از چین تا آسیای مرکزی، ایران، ترکیه و اروپا امتداد دارد
تغییر قوانین بازی بزرگ با کریدورهای پیرامون
اکنون در همه سوی افغانستان پروژههای متحول کننده بازی در حال گسترش است که فرصتهای فراوانی را برای بازسازی منطقه ارائه میدهد. در شمال مرز افغانستان، یک سیستم راه آهن و جاده در حال ساخت است که از چین تا آسیای مرکزی، ایران، ترکیه و اروپا امتداد دارد. این سیستم همراه با طرح کریدور ترانس خزر شرق-غرب-میانه (معروف به کریدور میانی) اجرا میشود که دو قاره را متصل میکند که از آنکارا شروع و به سمت گرجستان، آذربایجان و سپس از طریق ترکمنستان و قزاقستان به چین ادامه مییابد. اردوغان این پروژه را «قلب ابتکار یک کمربند و یک جاده» نامیده است.
ترکیه در سالهای اخیر بهطور فزایندهای از اعضای ناتو دور شده است. آنکارا این کار را با دور کردن جاهطلبیهای اقتصادی خود از اتحادیه پولی اروپا که به سرعت در حال فروپاشی بود و زمانی آرزوی پیوستن به آن را داشت، با خرید سامانههای راداری اس- ۴۰۰ ساخت روسیه و نگاه به سمت شرق، جایی که تجارت ترکیه و چین از یک سو به شدت افزایش یافته، انجام داد. تجارت ترکیه و چین از ۲۷۰ میلیون دلار در سال ۱۹۹۰ به بیش از ۲۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ رسید.
همچنین کریدور حمل و نقل بین المللی شمال جنوب (INSTC) با قدمت ۲۰ ساله، پروژه دیگری است که جان تازهای به خود گرفته و افغانستان و منطقه اطراف آن را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهد. این کریدور که به عنوان یک ابتکار روسی-ایرانی-هندی آغاز شد، با امتداد ۷۲۰۰ کیلومتر از سن پترزبورگ از طریق کشورهای اروپای شرقی و آسیای جنوب غربی تا بندر چابهار ایران و از آنجا به هند، توسعه یافته و شامل آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکیه، اوکراین، سوریه، بلاروس و عمان شده است.
البته کریدورهای اضافی در امتداد INSTC طراحی شده است که در راستای منافع کشورهای محصور در خشکی ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و افغانستان حرکت میکند. یکی از راهآهنهای بسیار جالب INSTC میتواند به کابل ایجاد شود که به آسانی به راهآهن ترانس افغانستان که از ازبکستان تا پاکستان از طریق افغانستان کشیده شد، وصل میشود. در حالی که غربیها سالها تلاش کردهاند تا خود را متقاعد کنند که INSTC رقیب ابتکار کمربند و جاده چین (BRI) است، اما واقعیت جدید پس از تغییر رژیم در کابل اکنون در حال ظهور است که این پروژه با جاده ابریشم جدید شرقی-غربی هماهنگی کامل دارد.
مشارکت هند و پاکستان به عنوان اعضای کامل سازمان همکاری شانگهای (SCO) و ایران که در حال عضو شدن کامل در آن است، همچنین میتواند به حل تدریجی اختلافات این کشور کمک میکند. در آخرین نشست مهم سازمان همکاری شانگهای در ۱۴ جولای، وزرای خارجه همه کشورهای عضو تأکید کردند که همه اولویتها باید کمک به صلح و بازسازی در افغانستان ادامه دهند. سازمان همکاری شانگهای باید از مکانیسمهای همکاری موجود در اقتصاد، تجارت، فرهنگ و سایر زمینهها برای حمایت از افغانستان در راستای افزایش ظرفیت خود برای توسعه مستقل و دستیابی به توسعه واقعی و پایدار استفاده کند و این کشور را در توسعه اقتصادی منطقهای ادغام کند.
با عبور از مرز جنوبی افغانستان، کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) ۶۰ میلیارد دلاری ظاهر میشود. اگرچه این کریدور مملو از پتانسیل است، اما کسری بودجه پاکستان باعث شده که دهها برنامه وابسته به CPEC با سرعت اندک و با کسری به پیش بروند اما تسریع در سرمایه گذاری از طریق بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا (AIIB) یا بانکهای دولتی چین مانند بانک توسعه یا بانک صادرات صادرات چین، میتواند به راحتی موجب رشد جهشی آن باشد.
دو بانک دولتی اخیر در حال حاضر در سرمایهگذاری زیرساختهای بینالمللی از جمله ۷۷۷ پروژه بزرگ انرژی در خارج از چین فعال دارند که بیش از ۱۸۶ گیگاوات برق تولید میکند که عمدتاً در سراسر جنوب جهانی فعال میشوند. تا آنجا که به AIIB مربوط میشود، افغانستان در سال ۲۰۱۷ به عضویت کامل درآمد و احتمالا به زودی به محرک سرمایه گذاری در بازسازی کشور تبدیل شود. به گفته جومارت اوتوربایف، نخست وزیر پیشین قرقیزستان، چین آماده سرمایه گذاری حدود ۶۲ میلیارد دلار در توسعه افغانستان است.
در اجلاس سران سه جانبه وزرای خارجه چین، پاکستان و افغانستان در جولای ۲۰۲۱، اعلام شد: «سه کشور مجدداً تأکید دارند که همکاری را تحت ابتکار کمربند و جاده، کنفرانس همکاری اقتصادی منطقهای (RECCA) و سایر ابتکارات اقتصادی منطقهای را تعمیق بخشند.» کنفرانس همکاریهای اقتصادی منطقهای ابتکاری است که توسط دولت افغانستان راه اندازی شده و پروژههای بزرگی مانند حلقه راهآهن افغانستان را برای همراهی با حلقه شاهراه موجود در اطراف کشور ترویج کرده است.
برای دستیابی به حداکثر تأثیر خود، این برنامهها نباید به عنوان عناصر جدا شده، بلکه به عنوان بخشهایی از یک کل پویا یکپارچه دیده شوند. در ماههای اخیر، این پروژهها و غیره جان تازهای به خود گرفتهاند و مقامات برجسته از سوریه، عراق، لبنان، لیبی و بسیاری دیگر از کشورهای عربی قصد خود را برای پیوستن به BRI در سطوح مختلف اعلام کردهاند.
نظر شما