خدیجه ستارزاده؛ بازار: شرکت «البر باف پارس» تولید کننده پارچه های پرده، روکش صندلی اتومبیل، هواپیما، قطار، مترو، اتوبوس و همچنین صندلی های اداری و آمفی تئاتر است.
این شرکت از سال ۸۳ و با بیش از ۱۷ سال سابقه در شهرک صنعتی سپهر مشغول به تولید است.
البرباف پارس که روزی به کشورهای اطراف هم صادرات داشته مدتهاست به دلیل عدم ثبات قیمت ها و در نتیجه عدم توان برنامه ریزی دقیق بر اساس نرخ دلار و نوسانات آن، صادراتش قطع شده و فقط بازار داخل را تامین می کند.
گفتگوی بازار با «عامر شیبی» مدیرعامل شرکت «البرز باف پارس» را با هم می خوانیم.
*برای تامین مواد اولیه با مشکل ندارید؟
مواد اولیه ما داخلی است و از پتروشیمی تهیه می کنیم. البته مواد خارجی هم که اغلب از چین وارد می شود در بازار هست. بحث تامین مواد نوسان دارد. گاهی به وفور و گاهی به سختی یافت می شود. از زمان تحریم ها و سال ۹۷ برای تامین مواد مشکلات زیادی داشتیم در سال ۹۸ تشدید شد، اما سال ۹۹ شرایط کمی بهتر شد. امسال هم در سطح متوسط «گاهی هست گاهی نه»، برخی از رنگ ها هست برخی دیگر کم است. اما در کل چون تولید نخ داخلی است، ظرفیت داخلی کافی و جوابگوی نیاز نیست.
*با توجه به مشکلات و اختلالاتی که در بورس وجود داشت، برای تامین مواد از بورس آیا با مشکل مواجه نبودید؟
در واقع ما مواد اولیه مان را مستقیم از پتروشیمی نمی گیریم. شرکت تولید کننده نخ، موادی به نام pov از پتروشیمی می گرفت و طی مراحل مختلف نخ را تولید و آماده می کرد و ما نخ قابل بافت را از شرکت دیگری می گیریم.
*رقابت در بازار شما به چه صورت است؟
رقابت باید باشد تا بتوانیم رشد کنیم و در واقع در رقابت تولید بهتر می شود. مشکل ما رقابت نیست، مشکل در سیستم مالیاتی است که یکباره آمد و اجرا شد.
مشکل ما فاکتور رسمی است. اکثر مشتری های ما قبول نمی کنند فاکتور بگیرند و طبق عادت در ۴۰ سال گذشته به همین صورت خرید می کنند. ۴۰ درصد مردم سوادشان در این مقوله پایین است و متوجه بحث نمی شوند.
اداره مالیاتی باید قدم به قدم در این بحث وارد می شد، ابتدا آموزش می داد و تسهیلاتی قائل می شد اما یکباره نظام را پیاده کرد.
مطالبه اداره مالیات مبنی بر داشتن فاکتور و کد اقتصادی و ملی برای تولید کننده ها معضل بزرگی شده، چرا که خریدار فاکتور نمی گیرد، یا خریدار جزء است و کد اقتصادی ندارد تولید کننده هم اگر نفروشد، تولید برایش معنا نخواهد داشت
مطالبه اداره مالیات مبنی بر داشتن فاکتور و کد اقتصادی و ملی برای تولید کننده ها معضل بزرگی شده، چرا که خریدار فاکتور نمی گیرد یا خریدار جزء است و کد اقتصادی ندارد. تولید کننده هم اگر نفروشد، تولید برایش معنا نخواهد داشت.
مشکل و رکود ما در حال حاضر این است و در بازار مشکل نداریم، وگرنه جذب بازار بر عهده تولید کننده است که باید برای آن تلاش کند.
*آیا برای حل این مشکل از طریق دستگاه های متولی مثل صنعت و معدن یا اتاق بازرگانی اقدامی کردید؟
تلاش های متعددی شده، درخواست از طریق انجمن صنایع استان که حدود ۳۰۰ نفر عضو دارد مطرح شده اما مشکل این است که برای حل مشکلات لاک پشتی حرکت می کنند و در این پروسه، اگر تولید پایین بیاید هزینه ها بالا می رود.
من وقتی برای حساب و کتاب به اداره مالیات مراجعه می کنم، درخواست فاکتور می کنند می مانم. چرا که من جنس فروختم اما خریدار حاضر نشده از من ففاکتوربگیرد و کد بدهد. خریدار اگر حاضر نباشد به دلیل فاکتور خرید کند، من فروشم پایین می آید و در نهایت مجبورم چند کارگر را اخراج کنم.
به نظر من سازمان صمت باید با اداره مالیات جلسات و تعاملاتی داشته باشد که ببینند مالیات را به چه نحو می خواهند محاسبه کنند.
من اگر بدانم ۵ درصد از درآمد و گردش مالی من برایم مالیات محاسبه خواهد شد، مشکل منِ تولید کننده حل می شود. اما ما دو مشکل داریم. اینکه وقتی ما اعلام می کنیم بدون فاکتور فروختیم می گویند فرار مالیاتی کردید و وارد یک بند دیگر می شود.
در واقع اداره مالیات می گوید باید به افرادی که دارای کد اقتصادی هستند بفروشید، اما خیلی از مشتری های ما پارچه را از ماخریداری می کنند و پشت وانت به روستاها می برند و می فروشند. این خریدارها می گویند مگر ما چقدر سود می کنیم که به اداره مالیات برویم برخی از آنها حتی قدرت بیان ندارند تا در اداره مالیات حاضر شوند و توضیح دهند.
درست است ما باید به فعال اقتصادی بفروشیم اما وقتی ما با چنین افرادی معامله می کنیم امکان پذیر نیست. اگر نفروشیم هم تولید و اشتغال پایین می آید.
من حاضرم مالیات این خریدار را خودم تقبل کنم و اداره مالیات و دارایی به جای اینکه از خریدار بگیرد از منِ فروشنده، مالیات بگیرد. یعنی ارزش افزوده را به جای ۹ درصد ۱۰ یا حتی ۱۵ درصد تعیین کند و مالیات را بردارد اما من بدانم می توانم جنسم را بفروشم و این فرد هم درگیر نشود.
در کل این موضوع مانع بزرگی برای تولید کننده ها شده است. اگر اداره مالیاتی روی هر فاکتور ما فلان مبلغ را تعیین کند تا ما با آنها تسویه کنیم و دیگر با ما کاری نداشته باشند که به چه کسی می فروشیم این مشکلات حل می شود.
این نظر و پیشنهاد من است، اگر جلسات و پیگیری در این مورد انجام شود شاید برخی تولید کننده ها نظر و پیشنهادات بهتری داشته باشند.
اداره مالیات یا هر دستگاه دیگری باید بودجه خود را تامین کنند، قبول. ما مالیات را قبول داریم و باید پرداخت کنیم. اما با برنامه ریزی، و سال به سال مالیات مشخصی را تعیین کنند تا تولید کننده هم بتواند برنامه ریزی کند و با مشکلات درگیر نشود.
اگر خریدار ما فرد فعال اقتصادی قوی باشد خود وارد سیستم می شود و کارت بازرگانی گرفته و گردش مالی خواهد داشت. اما کسی که با فروش چند طاقه پارچه در روستا ها به خانم های خانه دار و غیره امرار معاش می کند یا در پمپ بنزین تک فروشی می کند، چقدر درآمد دارد که مالیات بدهد؟
در کشور ما همه به نوعی تحت شرایط گیج هستند، در تولید همه چیز سود نیست گاهی زیان های زیادی متحمل می شویم گاهی برخی خریدارها پول ما را پرداخت نمی کنند و اداره مالیات گردش مالی من را می بیند اما از مبلغ زیانی که متحمل شدم خبر ندارد و مالیات خود را مطالبه می کند. در مجموع مطالعات در این زمینه ناقص است.
*ورود پارچه های چینی یا ترک و غیره آیا تاثیری در روند تولید و فروش شما داشته است؟
بله قطعا" ورود اجناس چینی و غیره روی تولید و فروش داخلی اثر می گذارد. حتی اگر کیفیت آنها یکی یا ضعیف تر و پایین تر باشد، چون برای ما فرهنگ سازی نشده و دنبال جنس خارجی با هر کیفیتی هستیم.
در حالیکه پول ارز باید در صنایع زیربنایی خرج شود و نباید اجازه ورود کالا داشته باشد مگر اینکه در آن مقوله و کالا کسری داشته باشیم. ما بارها این موضوع را در جلسات متعدد مطرح کردیم اما هیچ اقدامی برای جلوگیری از این روند انجام نشده است.
در کشورهای در حال توسعه نظامی وجود دارد که طبق آن ورود کالا و اجناسی که در داخل کشور تولید می شود، ممنوع است.
واردات اجناس برای جبران کسری است نه اینکه رقابت ایجاد کند، من وقتی با این همه هزینه پارچه تولید می کنم، وقتی پارچه وارد می شود، در واقع در روند تولید، من فدای مشکل اقتصاد می شوم نه اینکه فدای تولید ضعیف باشم
واردات اجناس برای جبران کسری است نه اینکه رقابت ایجاد کند، من وقتی با این همه هزینه پارچه تولید می کنم، وقتی پارچه وارد می شود، در واقع در روند تولید، من فدای مشکل اقتصاد می شوم نه اینکه فدای تولید ضعیف باشم.
ببینید من وقتی که در سال ۸۳ می خواستم ماشین آلات را وارد کنم حدود ۱۷ نوع پارچه برای چین فرستادم و قیمت آن را خواستم.
بعد از گرفتن قیمت، آنهایی که دیدم اینجا ارزانتر از چین می توانم تولید کنم، ماشین آلات آن را آوردم. بعد چین به دلیل هزینه های حمل و نقل و گمرک و غیره نتوانست در آیتم هایی که من تولید کردم با من رقابت کند.
اما اکنون واردات پارچه های چینی بی رویه شده، مثلا پارچه ای که در چین سوال می کنم یک دلار و ۲۵ وقتی به ایران می رسد با دلار ۳۰ تومان باید پشت گمرک ۴۰ تومان برسد. اما داخل کشور هم ۴۰ تومان فروش می رود پس اتفاقی در گمرک افتاده که قیمت آن در بازار ایران تغییری نکرده است یعنی گمرک آن یک درصد هم نیست.
متاسفانه در کشور ما خرید و حمایت از کالای ایرانی فرهنگ سازی نشده است و مردم حاضرند جنس بی کیفیت خارجی را خریداری کنند.
*برای اورهال و به روز رسانی دستگاه ها آیا با مشکل مواجه هستید؟
بله برای تامین قطعات بسیار مشکل داریم. به عنوان مثال ما در ایران تکنولوژی تولید سوزن نداریم. کیفیت سوزن در تولید پارچه مهمترین مسئله است و بعد از دستگاه، کیفیت سوزن نقش و اهمیت بالایی دارد که متاسفانه در تامین آن به شدت مشکل داریم.
ما سوزن را از دست با مشقت خریداری می کنیم. شخص ۴ بسته سوزن در کیف خود گذاشته و آورده و به ما می فروشد، ما برای دادن پول آن با مشکل مواجه هستیم چرا که باید از صندوق یا حساب بانکی شرکت پرداخت کنیم.
قیمت هر سوزن برای هر دستگاه حدود ۳۰ میلیون تومان است که باید هر ۳ ماه یکبار تعویض شود و در سال حدود ۴۰۰ میلیون تومان هزینه خرید سوزن برای دستگاه های ما می شود که چون فاکتور نداریم نمی توانیم آن را ثابت کنیم.
دارایی زمان بررسی حساب ها فاکتور آن را می خواهد و چون فاکتور رسمی نیست آن را رد می کند و این برای ما واقعا یک مصیبت است. ما در سال هزینه های زیادی داریم که به دلیل نداشتن فاکتور دارایی قبول نمی کند و به عنوان هزینه های مربوطه رد می کند. این موانع و مشکلات ما را اذیت می کند.
برخی مسائل قابل حل است اینکه بازار نیست و رکود است، باید خلاقیت و سلیقه به خرج داد و همچنین تشویق مشتری شرایط را بهتر کنیم تهیه و تامین قطعات با همه سختی و بدبختی ها هم از وظایف ما، قبول، اما دارایی در مورد فاکتور رسمی در شرایطی که شرکت و نمایندگی آن قطعات در ایران وجود ندارد تا به طور رسمی خریداری کنیم و با سختی و بدون فاکتور مجبور به خرید می شویم مردود می کند
برخی مسائل قابل حل است. اینکه بازار نیست و رکود است، باید باخلاقیت و سلیقه به خرج دادن و همچنین تشویق مشتری شرایط را بهتر کنیم. تهیه و تامین قطعات با همه سختی و بدبختی ها هم از وظایف ما، قبول. اما دارایی در مورد فاکتور رسمی در شرایطی که شرکت و نمایندگی آن قطعات در ایران وجود ندارد تا به طور رسمی خریداری کنیم و با سختی و بدون فاکتور مجبور به خرید می شویم مردود می کند، شرایط را برای تولید کننده طاقت فرسا می کند.
*در بحث تامین انرژی آیا با مشکل و آسیب مواجه بودید؟
بله بودیم اما اشکال ندارد. مملکت اگر مشکلات این چنینی داشته باشد ما هم باید سهیم باشیم و با همراهی و همکاری باید بگذرانیم. در مشکلات مملکت همه سهیم هستیم اما زور گفته نشود، واقع بینی مهم است.
اگر گاز نیست مشکلی نیست به من اعلام کنند من فلان قدر ساعت می توانم به تو گاز بدهم. من هم برنامه ریزی می کنم برای آن زمان که گاز دارم. با خلاقیت و مدیریت باید از شرایط و امکانات استفاده کنم. اگر نتوانم از مشاور و کارشناس کمک می گیرم. یا شب کاری را بر می دارم یا روز جمعه کار می کنم و مدیریت بحران می کنم.
من سالها در آلمان زندگی کردم. در آنجا هم این مشکلات وجود دارد اما برنامه ریزی و مدیریت بحران است. به عنوان مثال در بحث گاز شرکت گاز باید مدیریت را به ما آموزش دهد.
در بحث آب مدام اعلام می شود آب نداریم، بهتر است اعلام کنند که چقدر آب داریم و سهم هر کس چقدر است تا برای مصرف برنامه ریزی شود، ناله کردن و اعلام اینکه گاز نداریم، آب و غیره نداریم، راه درستی نیست، در واقع ترساندن راه درست مدیریت نیست
یا در بحث آب مدام اعلام می شود آب نداریم. بهتر است اعلام کنند که چقدر آب داریم و سهم هر کس چقدر است تا برای مصرف برنامه ریزی شود. ناله کردن و اعلام اینکه گاز نداریم، آب و غیره نداریم، راه درستی نیست. در واقع ترساندن راه درست مدیریت نیست.
تصور همه جوانها این است که مملکت به باد رفته و وضع کشور خراب است و به همه چیز بدبین شدند، کجا ایران خراب است. ایران آباد است. مدیران باید خود شجاع باشند و با مدیریت بحران وضعیت را مطلوب کنند.
*آیا صادرات هم دارید؟
بله زمانی داشتم و از عراق به طور مستقیم می آمدند و چون به زبان عربی تسلط داشتم با آنها مستقیم معامله می کردم. به افغانستان، آسیای میانه و قزاقستان هم صادرات داشتم. اما در حال حاضر من وقتی توازن و تعادل فکری ندارم چطور می توانم سرویس متعادل دهم.
من نمی دانم قیمت نخ امروز چند و فردا چقدر است؟ هزینه ها و مالیاتم چطور محاسبه می شود؟ در واقع با این شرایط و بی ثباتی نمی توانم برای صادرات تعامل کنم. وقتی آنها برای یک سِنت با ما یکساعت چانه زنی می کنند، در شرایطی که من از هزینه تمام شده تولید مطمئن نیستم و ثبات نیست نمی توان تعامل داشت. دو بار در بحث صادرات با آنها به مشکل بزرگی خوردم و آسیب زیادی دیدم. فعلا فقط برای داخل تولید می کنم. اگر قیمت تمام شده بالا باشد، به مشتری با قیمت بالا می دهم و اگر قیمت پایین افتاد قیمت را پایین اعلام می کنم و می فروشم.
اما در بحث صادرات که با نوسان دلار باید معامله شود، نمی توان برنامه ریزی کرد.
*به طور خلاصه مشکلات صنعت خود را در چه مواردی بیان می کنید؟
تامین قطعات مهمترین مشکل من است. در بحث سرمایه و تامین مالی تاکنون مشکلی نداشتم و وام یا تسهیلاتی هم دریافت نکردم. اما برای تامین قطعات به شدت مشکل دارم و این دغدغه بزرگ ماست.
اداره مالیات باید مبلغی را برای تامین قطعات در سال اعلام کند تا تولید کننده ها با این مسئله مدام درگیر نباشند.
مشکل دیگر هم حمل و نقل است، برای حمل و نقل ما مبالغ خیلی زیادی پرداخت می کنیم و متاسفانه وانت و نیسانی ها بارنامه رسمی به ما نمی دهد و قبول نمی کنند، هر بار هم کرایه بار را اضافه می کنند و ما هم کاری نمی توانیم بکنیم
مشکل دوم هم حمل و نقل است، برای حمل و نقل ما مبالغ خیلی زیادی پرداخت می کنیم و متاسفانه وانت و نیسانی ها بارنامه رسمی به ما نمی دهند و قبول نمی کنند. هر بار هم کرایه بار را اضافه می کنند و ما هم کاری نمی توانیم بکنیم.
*آیا صنف یا سازمانی در این مورد مسئولیت و نظارت ندارد؟
از شهرستان به شهرستان پایانه دارند و بارنامه می گیرند، بارنامه رسمی و قابل قبول است. اما بین دو شهر کوچک و حمل و نقل داخلی آزاد هستند، نه پایانه و نه نظارتی ندارند.
راننده ها هم حاضر هستند کار نکنند اما دادن بارنامه را قبول نمی کنند.
*راهکار پیشنهادی شما برای برون رفت از شرایطی که تولید کنندگان درگیر آن هستند چیست؟
اول باید وزیر صنعت معدن و تجارت مشخص کند به کدام سمت باید برویم. اگر به سمت سهمیه بندی است یک راهکار دارد. اگر هدف به سمت بازار رقابتی داخلی است یک راهکار دیگر و اگر رقابت بین المللی است یک راهکار دیگر باید به کار بست.
در کشورها ۳مدل اقتصاد است و اقتصاد هر کشوری با دیگری متفاوت است. در ایران هم اگر قرار است یک کشور صنعتی باشیم، رقابت داخلی با بیرون از کشور را می بندیم و در داخل رقابت شود تا یک مدل داده شود.
اگر مقرر شود رقابت بین المللی باشد باید به عنوان اولین اقدام بودجه برای به روز کردن ماشین آلات گذاشته شود. در قدم دوم باید سه الی چهار بازار تضمینی برای تولید کننده مشخص شود.
ببینید مِرکل صدر اعظم سابق آلمان در سفرهایش محال است با خود دو سه تا از روسای شرکت ها را با خود همراه نداشته باشد چرا که سفرهایش مقصد و هدف و معنا دارد، به عنوان مثال شرکت زیمنس را می خواهد وارد آن کشور کند
ببینید مِرکل صدر اعظم سابق آلمان در سفرهایش محال است با خود دو سه تا از روسای شرکت ها را با خود همراه نداشته باشد. چرا که سفرهایش مقصد و هدف و معنا دارد. به عنوان مثال شرکت زیمنس را می خواهد وارد آن کشور کند.
ما هم باید بدانیم هدف در تولید و اقتصاد کشور چیست تا مدل تعیین کنیم. اصلا وزیر صمت اعلام کند تا آخر قرار است تحریم باشیم. مشکلی نیست این هم مدل و تعریفی دارد. اما مشکل اینجاست که ما نمی دانیم چکار می خواهیم بکنیم.
اگر هدف و قرار به رقابت بین المللی است، به عنوان مثال چین بازار حدود ۸۰ کشور را دارد. اما بازار من فقط عراق و افغانستان است من چطور می توانم با این شرایط، ماشین آلات و امکانات رقابت کنم؟
چین حدود ۱۰ میلیون متر پارچه در ماه تولید می کند اما من ۱۰ هزار متر تولید می کنم. پس باید ماشین الات و مواد اولیه به من داده شود تا بتوانم رقابت کنم.
به طور کل در کشور ما تعریف و مدل مشخصی برای تولید و اقتصاد وجود ندارد. از اول در کشور ما همه چیز حالت گیج و مبهم است. امروز تحریم هستیم یک مدل، فردا تحریم تمام شود مدل دیگر در پیش می گیریم.
مهمتر از اینها نبود نظارت در کشور ماست. ما همه چیز داریم جز نظارت، شما باید به من ظرفیت تولید بدهید و من در ازای آن و در مقابل آن فاکتور دهم. رد و بدل شدن پول دیگر کمتر اتفاق می افتد و عصر حجری است.
باید ال سی داخلی «اعتبار داخلی» ایجاد شود من در سال ۹۷ به شرکت سایپا در زمانی که دلار ۳ هزار تومان بود ۳ میلیارد تومان پارچه فروختم تا امروز هنوز پول من را ندادند، امروز یک میلیون دلار من ۱۰۰ هزار دلار می شود اگر ال سی داخلی باشد، من به این شرکت تحویل می دهم و آنها هم توسط بانک به بانک تحویل می دهد و چرخش درست انجام می شود
باید ال سی داخلی «اعتبار داخلی» ایجاد شود. من در سال ۹۷ به شرکت سایپا در زمانی که دلار ۳ هزار تومان بود ۳ میلیارد تومان پارچه فروختم تا امروز هنوز پول من را ندادند. امروز یک میلیون دلار من ۱۰۰ هزار دلار می شود. اگر ال سی داخلی باشد، من به این شرکت تحویل می دهم و آنها هم توسط بانک به بانک تحویل می دهد و چرخش درست انجامی می شود. من دو سال سر همین مسئله نتوانستم بلند شوم و آسیب اقتصادی زیادی دیدم. به بهانه نداشتن بودجه پول من را ندادند.
با سیستمی که در حال حاضر در کشور وجود دارد برای تولید، اشتغال و غیره نمی توان برنامه ریزی کرد.
نظر شما