مهران ابراهیمیان- کسانی که تا قبل از اسفند ماه سال گذشته دخالت دولت در حوزه های اقتصادی را دستمایه تمام بدبختی های عالم و آدم دو نسخه عملیاتی را سپردن همه بازارها به دست نامرئی آدام اسمیت می دانستند اکنون روزه سکوت مصلحتی گرفته اند درحالی که این روزها به خوبی نشان می دهد کشورهای مدعی اقتصاد بازار آزاد بیشتر از سایر کشورها دخالت دولت را به نمایش گذاشته اند.
کشورهای صنعتی و در راس آنها آمریکا ۷۰۰۰ میلیارد دلار و در کل جهان بیش از ۹۵۰۰ میلیارد دلار برای حمایت های مستقیم و غیر مستقیم از نیروی های انسانی و بنگاه ها و اقتصادشان تخصیص داده و خواستار دولتی تر شدن اقتصاد شده اند و بانک های مرکزی نیز با اتخاذ سیاستهایی همچون کاهش نرخ بهره بانکی و تقویت نقدینگی در سیستم های مالی وخرید دارایی سعی در گذر از شرایط سخت موجود هستند.
حتی روزنامه فایننشال تایمز به عنوان حامی سرسخت اقتصاد بازارآزاد از نیاز به تغییرات اساسی و افزایش نقش دولت برای اولین بار سخن گفته که سر و صدای زیادی در میان اقتصاددانان به پا کرد.
امروز اقتصاد در جای جای دنیا گرفتار ویروسی شده که در آن بار دیگر نه تنها دخالت دولت ها که سمت هاو مشاغل دولتی جذاب تر شده زیرا دولت ها و شاغلانی که قادرند از راه دور کار خود را دنبال کنند همچنان حقوق خود را می گیرند و در مقابل بخش های اقتصادی به خصوص بنگاه های کوچک و صنایعی مانند گردشگری و به طور کلی فعالان حوزه فراغت (اهم از رستوران ها و مجتمع های تفریحی و ورزشی) و یا کارگرانی که با نیروی یدی روزی خود را تامین می کرده اند با بیشترین مشکلات دست و پنجه نرم می کنند، اما در داخل کشور چون این گروه ها خیلی به اقتصاددانان حامی بازار آزاد مربوط نیستند؛ نیازی هم به توجه و اظهار نظر کارشناسی درباره آنها احساس نمی شود!
در روزهاو هفته هایی که ایران گرفتار بحران کرونا است حتی در نسخه هایی که بر اهمیت سیاستگذاری در حوزه های تامین معیشت در دوره گذر از بحران تاکیدشده و توسط اتاق بازرگانی تهیه و یا به امضا ۵۰ تن از کارشناسان اقتصادی رسیده نیز کمتر می توان نامی آشنا از حامیان اقتصاد لیبرالی (اهم از حامیان مکتب اتریش و یا نئوکلاسیک ها) مشاهده کرد.
این در حالی است که به وضوح می توان دریافت اقتصاد ایران حتی با اتمام بحران عالم گیر کرونا و کاهش قیمت های نفت با تغییرات جدی اتمسفر اقتصادی در بخش تولید و به خصوص در حوزه خدمات و توزیع مواجه خواهدبود و از هم اکنون باید برنامه ای جدی تدوین کرد اما! دریغ از یک طرح عملیاتی و یا اظهار نظر منطقی از سوی حامیان اقتصاد لیبرالی وطنی!
بررسی نوشتار کارشناسان اقتصادی تابلو دار حامی اقتصاد لیبرالی نشان می دهد که کاملا این طیف از اقتصاددانان به تبع هم کیشان خود در جامعه جهانی از بعد نظری به شدت با خلا مواجه شده اند و بعضا به درو دیوار می زنند و یا در بهترین شرایط عاقلانه در لاک سکوت خود فرو رفته اند.
به عنوان مثال ترجیح موسی غنی نژاد در این روزها سکوت است و تنها نوشته اش از بعد از فراگیری کرونا حمله به تفکر ایدئولوژیک بوده است.
او ترجیح داده نظام ایدئولوژیک را به آزمون بکشد تا درد خار بزرگ و سخت شکست اقتصاد بازار را نه فقط در ایران که در جهان پنهان کند. این در حالی است که فارغ از برخی واکنش های غیر منطقی عده ای معدود، و رفتارهای عجیب در حوزه اصرار برباز بودن اماکن عمومی، این نگاه ایدئولوژیک بوده که در این ایام از یک سو انگیزه لازم را برای تغییر کاربری های خط تولید و یا راه اندازی بنگاه های تولیدی کوچک برای نیاز های مردمی ایجاد کرده و یا همکاری های جمعی در رعایت بهداشت و ضد عفونی اماکن را فراهم کرده است و یا در طرح های بزرگ ملی در غربال گری بیماران نقش آفرینی کرده است.
ترجیح دکترمسعود نیلی نیز به عنوان منطقی ترین حامی این نوع اقتصاد با طرح کلید واژه «کرونای تورمی» پیشنهاد یک طرح آینده پژوهی برای آثار میان مدت کرونا بر اقتصاد ایران (لابد در صورت تامین اعتبار) بوده است که حتما نیز به هشدارها بسنده خواهد کرد. واکنش سایر مدعیان وحامیان دو اتشه اقتصاد لیبرالی نیز مانند آخوندی سکوت و قرنطینه بوده است.
اما! این سکوت و این نوع موضع گیری ها در زمانی که اقتصاد سخت گرفتار کمبود درآمدهای نفتی و بحران کرونایی است و فضای اقتصادی نیازمند راهکارهای کارگشا است را نباید جامعه، کارشناسان اقتصادی و یا حتی دانشجویان حوزه علوم انسانی از یاد ببرند زیرا نمی توان در چنین فضایی بازارهای مختلف اهم از بازار کار، بازار بهداشت و درمان و سایر بازارها را به دست نامرئی آدام اسمیت سپرد و برای فرار از مسئولیت تاکتیک سکوت را پیشه کرد.چه آنکه در لیبرال ترین کشورهای جهان نیز بزرگترین بسته های حمایتی - معیشتی در نظر گرفته شده است.
لذا این سکوت مصلحتی را باید فرمانی تلقی کنیم از سوی اسپانسرهای مالی این نوع تفکر ولذا پیشنهاد می شود نقطه کانونی این عامل را یافت و نقد کرد . اکنون زمانی است که نحله های فکری در حوزه نظری اقتصاد دست به کار شوند و با نقد ناکارامدی تفکر اقتصاد بازار و زیر شاخه های آن به اندیشه ای جدید ، کارگشا و مبتنی بر نجات اقتصاد کشور پرداخته شود ولذا از کارشناسان اقتصادی منصف و بی طرف و به بمبست نرسیده، درخواست می شود تا به دنبال تحقق عدالت به خصوص در مسیر اخذ مالیات از فراریان مالیاتی وحمایت از شاغلانی که معیشت انها در خطر است، پیشنهادهای عملیاتی بدهند.
البته سکوت این جریان فکری را می توان در چارچوب گفتمانی این نوع تفکر اقتصادی نیز تحلیل کرد که در زمان حاضر خریداری ندارد و نیازمند مقاله مجزا است اما در این حد بدانید که در زمان حاضر نسخه های لیبرالی و رها سازی اقتصاد خانوارها، بازار کار و... همسو با خواست و نظر مردم ایران و جهان نیست. مردمی که علاوه بر کرونا این روزها با مشکلات سخت اقتصاد کرونا زده نیز دست و پنجه نرم می کنند.
نظر شما