بازار، گروه بورس: به تازگی چند فاکتور در اقتصاد کشور همچون معافیت مالیاتی برای تولید، افزایش نرخ ارز و ... رخ داده که در شرایط عادی اقتصاد می توانست منجر به رشد تقاضا در بازار سرمایه شود، زیرا روی سودسازی یا افزایش ارزش دارایی شرکت ها تاثیر گذار است، اما تاکنون این خبرها تنها در حد یک نوسان یک روزه روی بازار سرمایه تاثیر گذاشته و همین مساله به ادامه خروج سرمایه از بازار سهام دامن زده است و هیچ حد پایینی برای نمادها نمی توان متصور بود، به طوری که هر ماه شاهد شکست کف های قبلی در برخی نمادها هستیم و این موضوع در حال ایجاد یک بحران در بخش سرمایه گذاری در اقتصاد است. جواد صلاحی اقتصاددان در گفتگو با بازار درباره دلایل بی اثر شدن مسائلی همچون افزایش قیمت ارز در بازار سرمایه گفت: «در شرایط کنونی چشم انداز اقتصاد کشور مبهم است و با توجه به اینکه مشکلاتی مانند تورم، قطعی گاز و برق مسیر تولید را هم با چالش هایی مواجه کرده و از طرف دیگر سودسازی آنها را هم کاهش می یابد دیگر دلیلی برای رشد شاخص کل بورس باقی نمانده است و شاید یکی از دلایلی که در ماه های گذشته تقاضا در بازار سرمایه را زیاد کرده بود تصور گشایش هایی در اقتصاد با آغاز مذاکرات بود که این اتفاق هم نیفتاده است.»
در ادامه متن کامل گفتگو را می خوانید؛
* در هفته های اخیر قیمت ارز در بازار آزاد به شدت افزایش یافته و در حالی که سال های گذشته نوسانات قیمت ارز مهمترین فاکتور برای رشد شاخص کل بورس بود نوسانات اخیر ارز تغییری در رشد شاخص نداشته و حتی روند نزولی بورس هم ادامه داشته، این مساله تحت تاثیر چه عواملی بوده است؟
تا زمانی که انتظارات منفی در جامعه وجود دارد و از طرف دیگر تهدیدهای منفی همچون قطعی گاز و برق برای تولید وجود دارد یا خبرهایی درباره افزایش تعرفه گاز و برق برای برخی صنایع منتشر می شود دورنمای اقتصاد این است که سودسازی شرکت ها کاهش پیدا می کند. از طرفی دیگر وقتی فاکتورهای مثبتی که نشان دهنده رشد اقتصاد برای آینده نزدیک وجود نداشته باشد، نمی توان رشد بورس را تضمین کرد، زیرا پیش از این بسیاری از فعالان انتظار گشایشی در مذاکرات و اقتصاد داشتند به همین دلیل تقاضا در بازار هم افزایش یافته بود اما فعلا این موضوع هم منتفی شده است، به همین دلیل نمی توان انتظار داشت بورس هم روندی صعودی داشته باشد.
شورای عالی بورس شرط ورود شرکت ها برای ورود به بازارگردانی را تغییر داده، اگر اجازه می دادند شرکت ها بیشتر حتی با سرمایه کمتر به بازارگردانی نمادها ورود می کردند فضای رقابتی بیشتری بین بازارگردان ها به وجود می آمد و به رونق بورس کمک می کرد
* بسیاری از فعالان بازار سرمایه نسبت به سیاست گذری ها در بورس انتقاد دارند در چند وقت اخیر اقداماتی توسط مسئولان بورس کشور انجام شده یا چه دستورالعمل هایی تدوین شده که به نوعی به روند نزولی بورس دامن زده است؟
امسال سال پشتیبانی از تولید است و باید بستر لازم برای رشد سرمایه گذاری و تولید فراهم شود، اما می بینیم که شورای عالی بورس شرط ورود شرکت ها برای ورود به بازارگردانی را تغییر می دهد و حداقل سرمایه آنها را بالاتر می برد و این مساله در واقع نوعی ایجاد مانع برای ورود شرکت های بیشتر برای بازارگردانی در بورس است و اگر اجازه می دادند شرکت های بیشتر حتی با سرمایه کمتر به بازارگردانی نمادها ورود می کردند فضای رقابتی بیشتری بین بازارگردان ها به وجود می آمد و به رونق بورس کمک می کرد.
* یکی از عواملی که منجر به ادامه روند نزولی بورس شده تناقضاتی است که در اقتصاد کشور و سیاست گذاری ارزی بروز کرده و باعث شده سهامداران نسبت به وضعیت اقتصاد و بورس بی اعتماد شوند، نظر شما در این باره چیست؟
مساله ای عجیبی که امروز وجود دارد این است که در مجلسی که در دولت قبل منتقد ارز ۴۲۰۰ تومانی یا ارز جهانگیری بود اینبار با حذف ارز دولتی مخالفت می کند، این در حالی است که واضح هست که ارز چند نرخی فسادآور است و تجربه سال های گذشته هم برای همگان روشن کرده که وجود این ارز منفعتی برای اقتصاد و معیشت مردم ندارد.
زمانی که در اقتصاد یک عامل یا قیمتی کنترل می شود اثر معکوس نشان می دهد، به همین دلیل قیمت گذاری دستوری باید حذف شود، زیرا مخل سرمایه گذاری است و با توجه به اینکه سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولیدکنندگان به عنوان مجری قیمت گذاری مخل بازار است
* یکی دیگر از عواملی که منجر به ادامه روند نزولی بورس شده اصرار دولت بر دستوری بودن قیمت کالاهاست در حالی که این مساله نه تنها در قیمت تاثیر زیادی نداشته و تورم همچنان روند صعودی دارد تاثیر منفی هم بر بازار سرمایه گذاشت است، نظر شما در این زمینه چیست؟
زمانی که در اقتصاد یک عامل یا قیمتی کنترل می شود اثر معکوس نشان می دهد، به همین دلیل قیمت گذاری دستوری باید حذف شود، زیرا مخل سرمایه گذاری است و با توجه به اینکه سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولیدکنندگان به عنوان مجری قیمت گذاری؛ هم اکنون مدعی هست که از هر دو بخش تولید و مصرف حمایت می کند، در حالی که بین این دو بخش تضاد وجود دارد این خودش اخلالگری در بازار است و برای حذف قیمت گذاری دستوری ابتدا باید این سازمان را منحل کرد که هم اکنون زیر مجموعه وزارت صنعت نقش رگلاتوری ایفا می کند در شرایطی که هیچ جای دنیا چنین سازمانی وجود ندارد.
* بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند که نقش بانک ها در اقتصاد ایران بیش از اندازه است و این موضوع تنها به بازار پولی محدود نمی شود و در تمام بخش های اقتصادی کشور تبعات خود را به جای گذاشته است، به نظر شما مشکل اصلی بازار پولی ایران چیست و آیا متاثر از ضعف نظارتی بانک مرکزی است؟
در حال حاضر اقتصاد ایران از نظر بانکی هم ضعیف است بخشی از این مساله به ضعف نظارت بانک مرکزی بر می گردد، بر همین اساس می بینیم بخشی از تسهیلاتی که به افراد خاص داده می شود اقساط آن به موقع پرداخت نمی شود و از طرف دیگر نرخ بهره واقعی در ایران منفی است و ایران در رده کشورهایی مانند زیمباوه و ونزئولا قرار گرفته و شاید کشور دیگری نمی توانیم پیدا کنیم که نرخ بهره آن منفی باشد. این در حالی است که نرخ تورم انتظاری در ایران ۵۰ درصد است و حتی طبق آمارهای بانک مرکزی هم خیلی بیشتر از نرخ بهره است.
* تقریبا همه صاحب نظران اقتصادی معتقدند که اقتصاد ایران بیمار است و نیاز به جراحی اقتصاد دارد و تا زمانی که این اصلاحات اتفاق نیفتد تغییرات سطحی نمی تواند شرایط را تغییر دهد، به نظر شما درمان بیماری اقتصاد ایران می تواند روی بورس هم اثر مثبت بگذارد؟
در شرایط کنونی اگر ریشه مشکل اقتصاد یعنی تفاوت تورم و نرخ بهره اصلاح شود بورس هم دیگر به بازارگردان و ... نیاز نخواهد داشت، بنابراین باید پذیرفت که وقتی مشکل در اقتصاد کلان وجود دارد باید آن را اصلاح کرد و بعد تغییرات در فرایندها را ایجاد کرد.
دولت از منابع بانکی موجود در بانک مرکزی استقراض کرده و این مساله تفاوتی با چاپ اسکناس ندارد، یا اینکه گفته می شود که انتشار اوراق را متوقف کرده ایم، در حالی که این مساله هم اشتباه است وقتی دولت کسری بودجه دارد باید قرض بگیرد یا از طریق اوراق قرضه کسری را جبران کند، اما باید طبق یک روال ملایم آن را اجرا کند
* یکی از تبعات نوسانات اقتصادی ایران در سال های اخیر ورود سرمایه های خرد مردم به بازارهای سوداگری مانند ارز، طلا و ... بوده و بسیاری از کارشناسان معتقدند روند نزولی بورس منجر می شود بار دیگر سرمایه ها از این بازار خارج شوند و وارد بازارهایی همچون دلار و ... شوند، به نظر شما نقدینگی خرد در جامعه چگونه تغییر مسیر می دهند؟
امروز بسیاری از مردم سرمایه های خود را تبدیل به دارایی کرده اند، زیرا متوجه شده اند میزان تورم بیشتر از نرخ سود بانکی است و کسی در بانک سپرده گذاری نمی کند و این مساله رفته رفته در اقتصاد کشور تبعات خود را به جای گذاشت، در حالی که سال ۹۶ بسیاری از مردم هنوز سپرده گذاری می کردند و این مساله به دلیل این بود که مردم هم می دانستند که نرخ بهره در اقتصاد مثبت است.
* به تازگی دولت مدعی شده که چاپ اسکناسی نداشته اما آمار رشد نقدینگی و تورم نقطه به نقطه نشان می دهد که بخشی از کسری بودجه دولت از طریق روش هایی تامین شده که به پایه پولی کشور افزوده است، به نظر شما چه مکانیسمی در اقتصاد کشور استفاده شده که همچنان رشد نقدینگی بالاست و از طرف دیگر چه مکانیسمی برای کاهش نوسانات باید استفاده کرد؟
در شرایط کنونی گفته می شود که ما اسکناس چاپ نکرده ایم، در حالی که از منابع بانکی موجود در بانک مرکزی استقراض کرده اند و این مساله تفاوتی با چاپ اسکناس ندارد، یا اینکه گفته می شود که انتشار اوراق را متوقف کرده ایم، در حالی که این مساله هم اشتباه است وقتی دولت کسری بودجه دارد باید قرض بگیرد یا از طریق اوراق قرضه کسری را جبران کند، اما باید طبق یک روال ملایم آن را اجرا کند و وقتی اوراق را زیاد منتشر می کنند و بعد یک دفعه قطع می کنند مانند این است که در حین رانندگی با سرعت آرام یکباره داخل بزرگراه شود و همین تغییر مسیر و روند ادامه داشته باشد باعث وارد شدن شوک می شود که در اقتصاد کشور چالش ایجاد می کند.
تعداد کمی از مردم هستند که سهام را می فروشند تا اوراق بخرند بنابراین مشکل اصلی خروج نقدینگی از بازار سهام، فروش اوراق به تنهایی موثر نیست، بلکه فاکتورهای مختلفی اثرگذار هستند که منجر به خروج سرمایه و کاهش تقاضا در بازار شده اند
* بسیاری از فعالان بازار سرمایه معتقدند که روند نزولی بورس یکی از تبعات انتشار اوراق از سوی دولت است و تا زمانی که این اوراق منتشر می شود حجم معاملات در بازار سهام پایین است و عملا شاخص کل هم نمی تواند رشد چندانی داشته باشد، نظر شما در این باره چیست؟
باید توجه داشت که خریدار اوراق با خریدار سهام متفاوت هستند یعنی اوراق را بیمه ها و بانک ها می خرند و تعداد کمی از مردم هستند که سهام را می فروشند تا اوراق بخرند بنابراین مشکل اصلی خروج نقدینگی از بازار سهام، فروش اوراق به تنهایی نیست، بلکه فاکتورهای مختلفی اثرگذار هستند که منجر به خروج سرمایه و کاهش تقاضا در بازار شده اند.
سیاست گذاری در اقتصاد مانند یک شمشیر دو لبه عمل می کند به طوری که می توان گفت همان اندازه که یک تصمیم درست و مبتنی بر علم اقتصاد می تواند در حل مشکلات موثر باشد تصمیمات غیر کارشناسی هم می تواند به همان اندازه به اقتصاد کشور آسیب وارد کند، به نظر شما رویکردهایی که هم اکنون درباره انتشار اوراق و ... در ایران اتخاذ شده علمی است یا خیر؟
آنهایی که می گویند انتشار اوراق منجر به بدهی های آینده دولت می شود نشان دهنده بی سوادی آنهاست و از اقتصاد چیزی نمی دانند، زیرا این بخش از علم اقتصاد امروز در بسیاری از کشورهای دیگر اجرا می شود، بر همین مبنای علمی امروز نسبت بدهی های ژاپن به تولید ناخالص داخلی ۲۴۰ درصد است، در حالی که نسبت بدهی ایران به تولید ناخالص داخلی حدود ۴۰ درصد است که عدد خیلی بالایی نیست. در واقع یکی از بهترین راهکارها در دنیا برای جبران کسری بودجه انتشار اوراق است و باید در شرایط کنونی که تحریم ها ادامه دارد همچنان باید این سازوکار بکار گرفته شوند.
رئیس جمهوری باید از همه کارشناسان معتقد به طیف ها و تئوری های مختلف اقتصادی دعوت کند، اما در جلسات اخیر بیشتر کسانی دعوت شده بودند که حامی اقتصاد کنترلی بوده و این مساله نمی تواند در شرایط کنونی به اقتصاد کشور کمک کند
* اگر به صورت کلی مهمترین عامل نوسانات اقتصادی ایران را بخواهیم تعیین کنیم چیست؟
مشکل اصلی اقتصاد سومدیریت است که ریشه در همین ناآگاهی ها دارد و شاید ۲۰ درصد از موانعی اقتصادی امروز ریشه در تحریم ها داشته باشد و ۸۰ درصد از ناکارآمدی اقتصاد به همین سومدیریت ها بر می گردد که شامل تصمیم گیری های غیرکارشناسی برای اقتصاد است.
* به تازگی رئیس جمهوری جلساتی را با اقتصاددان ها برای دریافت راهکار و مشورت با آنها برای حل مشکلات داشته اما بسیاری از صاحب نظران معتقدند که این جلسات تاثیر چندانی در تصمیم سازی های اقتصاد کشور نداشته است به نظر شما مسئله چیست؟
رئیس جمهوری باید از همه کارشناسان معتقد به طیف ها و تئوری های مختلف اقتصادی دعوت کند، اما در جلسات اخیر بیشتر کسانی دعوت شده بودند که حامی اقتصاد کنترلی بوده و این مساله نمی تواند در شرایط کنونی به اقتصاد کشور کمک کند.
نظر شما