بازار: گروه بورس؛ بازار سرمایه این روزها درگیر مسائل داخلی و بین المللی است و عوامل متعدد در این روزها بر بازار سرمایه تاثیرگذار است. کسری بودجه به اوج خود رسیده و نگرانی از افزایش تورم را بیشتر از پیش کرده است، اما یک عامل دیگر نیز این روزها بر بورس تاثیرگذار بوده و آن هم تحولات داخلی افغانستان و ریسک دولت طالبان است، البته طالبان بارها تاکید کرده که بر امنیت مرزهای کشورهای همسایه احترام خواهد گذاشت اما نفوذ عربستان و پاکستان بر اندیشه های برخی از گروه های فعال در افغانستان، برخی از تحلیلگران سیاسی و امنیتی را ترسانده و معتقدند این شرایط نباید به صورت کامل بر افغانستان تسلط داشته باشد. برخی نگرانیهای احتمالی از مرز شرقی کشورمان باعث شده برخی از معامله گران، بیش از پیش کلان نگران شوند.
نصیری عضو هیات مدیره شرکت کارگزاری بانک دی، اتفاقاتی که افغانستان افتاده را یک عامل امنیتی بر بازار سرمایه میداند و معتقد است که سهامداران کلان هم به این عامل واکنش نشان دادند و به دنبال اصل سرمایه خود در این بازارند.
معمولا در زمان فضای اینچنینی در یک کشور سهام شرکتهای در بورس کاهش پیدا میکند و سهامداران به دنبال تبدیل دارایی خود به پول نقد هستند که حسین نصیری در گفتگو با بازار، بخشی از رفتار سهامداران در این روزهای بازار را متاثر از درگیری طالبان در افغانستان به عنوان همسایه مرزی ایران میداند.
سهام شرکتهای نیروگاهی در آینده رشد خواهد کرد چرا که دولت مجبور است قیمت دستوری را بردارد که به تبع آن سودآوری این شرکتها هم بیشتر میگردد بنابراین با چنین دیدگاهی است که سهام نمادهای نیروگاهی برق رشد کرده است
از بعد از انتخابات ریاست جمهوری شاخص کل تهران برخلاف یک سال گذشته به صورت پیوسته رشد نوسانی داشته و نزدیک به ۱۵۰ هزار واحد تا کنون رشد داشته است. این شاخص که نمایانگر وضعیت معاملات بازار سرمایه است امروز ۲۲ تیر ماه بعد از رشد حدود ۴ هزار واحدی، در پایان معاملات با حدود ۴۰۰ واحد ریزش کار خود را به پایان رساند و شاخص کل هم وزن که در این روزها روند بهتری را نسبت به شاخص کل داشته امروز با حدود ۳۰۰ واحد ریزش بر روی ۴۰۰ هزار واحد قرار گرفت.
نصیری عضو هیات مدیره کارگزاری بانک دی در مورد وضعیت بازار سرمایه در این روزها میگوید: یک زمانی به بازار سرمایه نگاهمان کوتاه مدت است که معمولا ما آن را یکساله در نظر میگیرم ولی برخی از سهامداران کوتاه مدت را زیر یکسال در نظر میگیرند و یک زمانی بلند مدت که تحلیل در مورد این دو نگاه متفاوت است.
او با در نظر گرفتن نگاه کوتاه مدت شرایط بازار را این گونه توضیح داد: در این مدت قیمت سهمها بسیار ارزشمند شدند و از طرف دیگر سهامداران انتظار دارند که قیمت ارز و همچنین نرخ تورم در سال جاری رشد کنند و از این دو مقوله انتظار دارند که شاخص بازار سرمایه را رشد دهد.
این اقتصاددان اضافه کرد: بازار دچار احساس نا اطمینانی و ناامنی شده است، از این جهت که طالبان در افغانستان و پاکستان در حال پیشروی است و حس خاصی در سرمایهگذاران بازار سرمایه دیده میشود.
نصیری با اضافه کردن این جمله که حد سرمایهگذاری حفظ سرمایه است، به نوعی واکنش سهامداران در شرایط ناامن را توصیف میکند و میگوید: موضوع اثرگذار بعدی بر معاملات بازار سرمایه و رفتار سهامداران را نوع نگرش تیم اقتصادی و نگاهش به مسائل بین المللی است. هزینه مبادلات در تجارت به دلیل وجود تحریمها بالا است و در چنین شرایطی مسائل، امنیتی و سیاسی میگردد و عدهای از این خلاءها منافع کسب میکنند، بنابراین مجموعه از عوامل که مطرح شد حرکت بازار سرمایه را در کوتاه مدت مشخص میکند.
تورم یک مسئله پیچیده است و الان دولت برای جلوگیری از رشد قیمتها سیاستهای انقباضی را در نظر گرفته است اما نمیتوان با این سیاست تورم را کنترل کند چرا که رشد نقدینگی در اقتصاد بسیار بالا است و اجرای سیاستهای انبساطی و انقباضی در این شرایط برای کنترل تورم مثل حرکت کردن بر لبه تیغ میماند
چرا سهام شرکتهای نیروگاهی رشد کرد؟
این روزها به دلیل قطعی پیاپی برق و ایجاد مشکلاتی که برای مردم به وجود آورده، بحث مشکلات نیروگاهها و صنعت مطرح است که در همین رابطه هم دهقان دهنوی مدیر سازمان بورس و اوراق بهادار پیشنهاداتی به دولت برای تامین مالی در جهت توسعه نیروگاهای برقی داده است.
عمده مشکلاتی که نیروگاهای برقی کشور در سالهای اخیر داشتند، دستوری بودن قیمت این کالا بوده است. محمدحسن متولی زاده مدیرعامل شرکت توانیر پیشتر گفته بود که لایحه بودجه ۱۴۰۰ با خارج کردن منابع صنعت برق از مسیر تبصره ۱۴ رفع مشکلات این صنعت را هدف قرار داده است.
نصیری هم با انتقاد از دستوری بودن قیمت برق گفت: دولتها به کمترین قیمت، برق را از این نیروگاهها میخرند و پولشان را هم به موقع پرداخت نمیکنند یا اصلا پرداخت نمیکند، مشکل اصلی نیروگاههای برقی کشور دستوری بودن قیمت این کالا است و دولتها به خاطر تبعات حاصل از افزایش قیمتهای حاملهای انرژی اجازه نمیدهد تا قیمت این کالا بالا برود و بر روی این کالا یارانه پرداخت میکند.
او میگوید: یارانه باعث شده که سرمایهگذاری بر روی این محصول با مشکل مواجه شود و سرمایهگذاری در آن ارزش نداشته باشد؛ این صنعت در کشور به همین دلایل زود بازده نیست.
این اقتصاددان به مسئله صادرات برق اشاره کرد و گفت: حدود ۲۰ تا ۳۰ سال است که صادرات برق از ایران به کشورهای همسایه وجود دارد، اما مسئلهای که وجود دارد این است که نمیتوانیم پول حاصل از صادرات برق را دریافت کنیم، از طرف دیگر به خاطر اینکه صادرات برق هزینه جا به جای ندارد، اگر بخواهیم کالا وارد کنیم با یکسری پیچیدگیها در تبادل کالا مواجه میشویم.
نصیری دستوری کردن قیمت کالاها توسط دولت را سبب افزایش هزینه و در نتیجه تورم میداند و میگوید: تا زمانی که دولت بخواهد فاصله بین قیمت تمام شده کالا و مصرف آن در کشور را با یارانه و راههای دیگر به منظور جلوگیری از مشکلات اجتماعی پر کند این صنایع در مسیر خود حرکت نمیکنند و برای دولت هم چنین سیاستهای هزینه بر است که در نتیجه باعث ایجاد تورم در کشور میگردد.
به گفته او سهام شرکتهای نیروگاهی در آینده رشد خواهد کرد چرا که دولت مجبور است قیمت دستوری را بردارد که به تبع آن سودآوری این شرکتها هم بیشتر میگردد بنابراین با چنین دیدگاهی است که سهام نمادهای نیروگاهی برق رشد کرده است.
موضوع اثرگذار بعدی بر معاملات بازار سرمایه و رفتار سهامداران، نوع نگرش تیم اقتصادی و نگاهش به مسائل بین المللی است. هزینه مبادلات در تجارت به دلیل وجود تحریمها بالا است و در چنین شرایطی مسائل، امنیتی و سیاسی میگردد و عدهای از این خلاءها منافع کسب میکنند
سیاستهای انضباطی به جای انقباضی و انبساطی
او پاسخ این سوال را آیا راه حلی است که دولت همزمان با رونق تولید بتواند تورم را کنترل کند؟ را این گونه داد: تورم یک مسئله پیچیده است و الان دولت برای جلوگیری از رشد قیمتها سیاستهای انقباضی را در نظر گرفته است اما نمیتوان با این سیاست تورم را کنترل کند چرا که رشد نقدینگی در اقتصاد بسیار بالا است و اجرای سیاستهای انبساطی و انقباضی در این شرایط برای کنترل تورم مثل حرکت کردن بر لبه تیغ میماند.
این اقتصاددان گفت: دولت به جای سیاستهای پولی انبساطی و انقباضی باید انضباط پولی را دنبال کند. یعنی درست کردن بحث مالیات، انضباط مخارج دولت و غیره را پیگیری کند.
کسری بودجه به عنوان یک مشکل اساسی که ۴۰ سال کشور درگیر آن هست جریان دارد. بعد از دولت سازندگی هدف کوچک کردن دولت شد اما این کار صورت نگرفت و هر روز به تصدی گری دولت بر اقتصاد اضافه میشد. شرکتداری کار دولت نیست اما به دلیل اینکه سود خوبی برای دولتها دارد، حاضر به خصوصیسازی نیستند، افرادی که چنین دیدگاهی دارند با تغییر چهره در بخشهای مختلف دولتها بعدی حضور پیدا میکنند که بازهم به دنبال تکرار همین وضعیت در دولت جدید میباشند، امیدوارم که در دولت جدید قصد افراد به سمت کوچک کردن دولت باشد.
نظر شما