۱۹ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۷:۴۹
وقتی منتقدین واقعی علم اقتصاد سر و صدا بلد نیستند؟

وقتی منتقدین واقعی علم اقتصاد سر و صدا بلد نیستند؟

زیبایی مقاله ۲۰۱۳ جون استینسون این است که نقد علم اقتصاد از کانال همان ابزار گفتمان علم اقتصاد دنبال شده است. او می نویسد: این شرکت ها هستند که انتخاب می کنند به شوک به صورت افزایش قیمت پاسخ بدهند یا خیر. عوامل متعددی مانند نظریه بازی ها و رعایت قیمت‌گذاری بر اساس هزینه نهایی سبب می شود که اقتصاد کلان از جمع رفتار اقتصاد خرد بتواند بدست نیاید.

محمدشهاب، بازار: در سال ۲۰۱۳ مقاله ای توسط امی ناکامورا جون استینسون  در دانشکده تجارت و اقتصاد دانشگاه کلمبیا(گروه اقتصاد دانشگاه کلمبیا) با عنوان "شواهد اقتصادی خرد و پیامد های اقتصاد کلان" منتشر می شود که یکی از اصلی ترین (محوری ترین) گفته های اقتصاد متعارف را از زاویه ای که خود علم اقتصاد بر روی علم اقتصاد باز کرده بود با غلظت دو چندان، نقد می کند.

این مقاله ابتدا برای ورود به بحث، محوری ترین مساله اقتصاد متعارف را اشاره می کند: خنثایی سیاست پولی: «یک رشته از این ادبیات به تأثیرات شوک های پولی متمرکز شده است ، و شواهد مربوط به "غیر خنثی بودن پول" قابل توجهی را اثبات می کند (به عنوان مثال ، نگاه کنید به فریدمن و شوارتز ، ۱۹۶۳)

در ابتدا فرضیه به این شکل بیان می‌شود:شواهد در مورد سختی قیمت در سطح خرد هم به تقویت روند تعدیل قیمت کمک می کند و هم به ما کمک می کند تا مکانیزم های ایجاد کننده سختی  قیمت را درک کنیم.

پدیده ای در استفاده از شواهد استحکام قیمت این است که بعید به نظر می رسد قیمت های مطلوب به معنای واقعی کلمه برای دوره های طولانی بدون تغییر باشند و پس از آن ناگهان با مقدار زیادی تغییر کنند.

رویکرد این مقاله مشاهده رفتار اقتصاد خرد است. این مقاله بعید می‌داند که فعالان اقتصادی قیمت گذاری محصول خود را طبق تورمی که اقتصاد کلان اعلام می کند انجام دهد.

سپس آزمون فرضیه از طریق مطرح کردن یک سوال برای پی بردن پاسخ از طریق مشاهده رفتار خرد فعالان اقتصادی دنبال میشود.

ما با جستجوی پاسخ به یک سوال اساسی شروع می کنیم: چند بار قیمت ها تغییر می کنند؟

برای پاسخ به این سوال سراغ اقتصاد خرد و رفتار خرده فروشان و شرکت ها می رود.

Eichenbaum ، Jaimovich و Rebelo (۲۰۱۱) یک مجموعه داده اسکنر را از یک خرده فروش بزرگ ایالات متحده تجزیه و تحلیل می کنند. آنها نشان می دهند که اقتصادی که در آن قیمت ها مطابق با این قانون قیمت گذاری تعیین می شوند ، درجه ای از بی طرفی پولی را دنبال می کند.

به طور خلاصه ، سه دلیل اصلی به عنوان دلایل احتمالی اینکه فروش موقت نیاز  جداگانه در تجزیه و تحلیل پاسخگویی سطح قیمت کل به شوک های مختلف دارد ، تأکید شده است.

اول، فروش بسیار گذرا است و تأثیر آن را روی سطح کل قیمت دراز مدت محدود می کند ، حتی اگر زمان آن کاملاً پاسخگوی شوک های اقتصاد کلان باشد.

دوم، خرده فروشان ممکن است انگیزه ای داشته باشند تا زمان فروش را متزلزل کنند و تأثیر آنها را روی سطح قیمت کل کاهش دهند.

و سوم، فروش ممکن است به شوک های اقتصاد کلان پاسخ ندهد.

هم شواهد نهادی در مورد تعیین قیمت در خرده فروشان بزرگ و هم شواهد آماری مبتنی بر داده های این خرده فروشان نشان می دهد که روند تغییرات منظم قیمت و تخفیف های موقتی ممکن است تا حد زیادی از یکدیگر جدا شود (Anderson et al.، ۲۰۱۲؛ Eichenbaum et al.، ۲۰۱۱ )

وقتی شوک ویژه به اندازه کافی بزرگ باشد که ارزش آن را داشته باشد که شرکت موقتاً قیمت خود را به سطح "غیرطبیعی" تغییر دهد ، حتی اگر متوجه شود که به زودی مجبور به تغییر آن می شود.

این مقاله با بررسی هایی که داشته است نکات جالب خود در قیمت گذاری شرکت ها را ادامه می دهد:

در چنین مدل هایی ، بنگاه هایی که در یک دوره خاص فرصت تغییر قیمت دارند فقط تا حدی با شوک سازگار می شوند زیرا قیمت های مطلوب آنها به قیمت سایر بنگاه های اقتصادی بستگی دارد که هنوز تغییری نکرده اند.

با فهم واقعیت های اقتصادی قیمت گذاری شرکت ها مشخص میشود که تئوری ها و نظریه های اقتصاد کلان مبتنی بر داده های خرد نیست. این شرکت ها هستند که تصمیم میگیرند که افزایش تقاضا منجر به افزایش قیمت شود یا خیر و در نهایت هم این شرکت ها هستند که قیمت های خود را متناسب با شوک تغییر دهند.

جمع بندی این مقاله به شکل زیر است:

 هدف گذاری:
یکی از اهداف این ادبیات ، اطلاع رسانی از توسعه مدل های اقتصاد کلانی خرد پایه است که می تواند برای پاسخ به سولات سیاست گذاری استفاده شود.

روش تحقیق:
روش تحقیق این مقاله بررسی رفتار اقتصاد خرد در مقابل پیامد های معرفی شده اقتصاد کلان بود.

Reinsdorf (۱۹۹۴) رابطه بین تورم و پراکندگی قیمت کالاهای منفرد در ایالات متحده را مطالعه می کند.طی دوره ۱۹۸۰-۱۹۸۲ با استفاده از داده های خرد اساسی CPI ایالات متحده. برخلاف سایر مطالعات ، او رابطه منفی بین تورم و پراکندگی قیمت را پیدا می کند.تنظیم ناخوشایند سطح کل قیمت نقش اساسی در تعیین چگونگی تأثیر شوک های پولی و همچنین سایر نوسانات تقاضای کل ، بر اقتصاد دارد.

 نکته متواضعانه این مقاله این است که این مقاله، علم اقتصاد را با همان سطح نگاهی که علم اقتصاد، اقتصاد حمایتی کینزی را نکوهش کرده و نقد کرده بود، نقد نکرده است یعنی همین که نظریه های پولی علم اقتصاد منطبق بر اقتصاد خرد نیست برای نقد کلاسیک های جدید کافی بود چه رسد به آنکه با بررسی داده ها و شواهد خرد این نتیجه گرفته شود که نظریه تورم پولی کلاسیک های جدید(علم اقتصاد) با رفتار اقتصاد خرد همراهی نداشته است. منحنی عرضه اقتصاد کلان زیر سوال است چرا که با رفتار اقتصاد خرد شرکت ها همراهی ندارد. این شرکت ها هستند که قیمت گذاری در دستشان است و انتخاب می کنند که به شوک در افزایش قیمت پاسخ بدهند یا خیر. عوامل متعددی مانند نظریه بازی ها و رعایت قیمت گذاری بر اساس هزینه نهایی تصمیم به عدم تنزل در فروش و غیره سبب میشود که اقتصاد کلان کلاسیک های جدید از جمع رفتار اقتاصد خرد بتواند بدست نیاید.

 به نظر می رسد شاید دانشجویان اقتصاد در همین اندازه که تئوری مقداری پول و منحنی عرضه و دیگر نظریات کلاسیک های جدید متعصب در رعایت شدن پایه های اقتصاد خرد بر نظریه های کلان، مبتنی بر اقتصاد خرد نبوده اند؛ آگاه نشده باشند؛ چه رسد به آنکه از بطن نظریات کلان بر اساس شواهد خرد آگاه شوند.

 

کد خبر: ۷۷٬۷۹۹

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha