محمدشهاب، بازار: اقتصاد نظری در نزد آیندگان چگونه معرفی خواهد شد؟ علت رشد و افول اقتصاد نظری در طی قرن ۱۸ تا پایان اوایل قرن بیست و دو (مقاله انتشار یافته در سال دو هزار و صد و یازده میلادی):
در قرن ۱۸ میلادی، علمی به نام علم اقتصاد معرفی شد. تولید این علم در قرن ۱۸ همزمان با شکل گیری تغییر سیاست در اروپا بود. منتهی در تاریخ این سوال مورد پرسش قرار نگرفت که دقیقا بورژووازها که جایگزین فئودال ها شدند چه کسانی بودند و قدرت سیاسی در دست چه کسانی افتاد. تقریبا اقتصاد، خلاء مطرح شدن این پرسش را بازی کرد و تاریخ آن زمان با اندیشه های اسمیت پر شد.
در ادامه نظریه هایی در این علم بیان شد که اصرار به خنثایی سیاست پولی داشت.
کسی در آن زمان به این فکر نیفتاد که ممکن است نظریه ها به گونه ای طرح ریزی و هدایت شده باشد که اصل علم اقتصاد مورد خدشه قرار نگیرد.
اگر بیان می شد که پیامد سیاست پولی می تواند علاوه بر عدم تورم، ارتقاء درآمد سرانه نیز باشد و با توجه به آنکه در ابزار جدید سیاست پولی، محدودیتی وجود نداشت؛ عملا هنرنمایی علم اقتصاد فروکش می کرد چرا که دیگر محدودیت منابع ای برای افراد نبود که اقتصاد هنر بهینه مصرف کردن آن را بخواهد به آنها آموزش بدهد.
در اویل قرن بیست و دوم بود که اندیشه باطل بودن پایه های اقتصاد متعارف به محفل های آکادمیک رسید. انتقاد به دور بودن اقتصاد از واقعیت، آنچنان پررنگ شده بود که دیگر حتی تعریف زیر شاخه های جدید مانند اقتصاد تکنولوژی اقتصاد خلاقیت و غیره نتوانست دروغ اقتصاد متعارف را خاموش کند.
پس از آن، از سیاست پولی ( در کنار ابزار جدید سیاست پولی) ، از جنبه نظری رونمایی شد این مساله ضربه های محکم به جنبه های روانی اقتصاد متعارف وارد ساخت.
ادبیات جدید بیان شده برای تکمیل گفته های خود شرط هدایت سیاست پولی به تحقیق و توسعه تجربی را هم چنان پررنگ بیان کرد و در کنار تکنولوژی؛ تقسیم وظایف بین تکنولوژی و سیاست پولی را اینگونه بیان کرد:
تکنولوژی از بین برنده محدویت منابع و سیاست پولی ارتقاء درآمد سرانه و عدم تورم هم از ناحیه هزینه نهایی و هم کاهش انگیزه برای استفاده از قدرت قیمت گذاری.
امروزه جایگزین علم اقتصاد و معرفی محدودیت ها، علم روان شناسی شده است. زمان و انرژی انسان ها محدود معرفی شده است و در عین آنکه دیگر کمبود منابع طبیعی و مادی وجود ندارد بهینه کردن طول مدت عمر یک انسان بررسی شده است.
نظر شما