تهمینه غمخوار؛ بازار: اظهارات جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده در جریان مناظره ریاست جمهوری، در رابطه با سرنوشت صنعت نفت آمریکا موجب برانگیخته شدن بحث های زیادی شد.
موسسه تحقیقاتی فیچ چندی پیش اعلام کرد که پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا و سیاست گذاری او در جهت کاهش مصرف سوخت های فسیلی و فاصله گرفتن آمریکا از این سوخت ها، تاثیر ناخوشایندی بر صنعت نفت و گاز این کشور خواهد گذاشت.
باور بایدن این است که تغییرات آب و هوایی یک تهدید خطرناک برای کره زمین است و گذر از سوخت های فسیلی و حرکت به سوی انرژی های پاک می تواند یک فرصت اقتصادی جدید برای آمریکا باشد. فیچ نیز معتقد است که اگرچه دموکرات ها پیروز نبرد صندلی ریاست جمهوری شده اند، اما به دلیل آن که احتمال دارد کنترل مجلس سنا در دست جمهوری خواهان باشد و با توجه به حمایت این حزب از صنایع نفت و گاز آمریکا، ممکن است بایدن نتواند سیاست خود در حوزه انرژی را به راحتی پیش ببرد. حال باید دید که وی توانایی پایبندی بر تعهداتش را دارد یا خیر.
در این راستا خبرنگار بازار گفتگویی با «همایون فلکشاهی»، کارشناس ارشد و تحلیگر «موسسه تحلیل داده انرژی کپلر» مستقر در لندن در رابطه با تاثیر پیروزی جو بایدن بر صنعت نفت و گاز امریکا ترتیب داده است.
«شرکت انرژی کپلر» مستقر در لندن، پاریس و سنگاپور که کار خود را با ردیابی تانکرهای ال ان جی شروع کرد و پس از آن، کار خود را با ردیابی نفتکش ها و تانکر هایی که به حمل و نقل منابع انرژی دیگر از جمله زغال سنگ و آهن می پردازند، ادامه داد و پس از آن به ذخایر انرژی در خشکی و دریا رسید. این شرکت، راه حل های عملی در خصوص چشم انداز نفت و گاز و ارزیابی پروژه های مرتبط، مشکلات توسعه ای و بهره برداری را با تخصص، دانش عمیق و تجربه فراوان در صنعت نفت و گاز در خدمت شرکت ها و سرمایه گذاران و سهامداران قرار می دهد تا ریسک را به حداقل رسانده و بازده ابتکارات و مشارکت های نفتی خود را به حداکثر برسانند. در کل، هدف شرکت شفافیت سازی در زمینه انرژی به همراه داده است.
مشروح مصاحبه در ادامه آمده است:
* به اعتقاد برخی حضور بایدن در کاخ سفید میتواند تغییرات جدی در سیاستهای نفتی و گازی آمریکا ایجاد کند. یکی از دلایل این موضوع تمرکز او بر انرژی های تجدیدپذیر و کاستن از انرژی های فسیلی و بازگشت به توافق آب و هوایی پاریس است. ارزیابی شما چیست؟
این اعتقاد کاملا درست است، اما قدرت و نفوذ تیم بایدن در کاخ سفید آنقدر نخواهد بود که بتواند تمام صنعت نفت کشورش را جابجا کند. حتی با پیروزی اخیر دموکرات ها در ایالت جورجیا، جو بایدن رأی اکثریت کافی در کنگره را نخواهد داشت که ضربه مهمی به صنعت نفت بزند، زیرا احتمال حمایت برخی از نمایندگان دموکرات کنگره از صنعت نفت این کشور ممکن است.
بایدن چندین بار تکرار و اعلام کرده که یک طرح اقتصادی عظیم دو تریلیون دلاری برای رسیدن به انرژی پاک تا سال ۲۰۳۵، را در این چهار سال در برنامه خود خواهد گذاشت. اما عقیده وی در خصوص استفاده از تکنیک فرکینگ (شکست هیدرولیکی) در مخازن نفتی به اندازه کاندیداهای دیگر مثل برنی سندرز تندرو نیست. در واقع بایدن نمیتوانست به خاطر مبارزه انتخابی در ایالت های کلیدی که حجم زیادی از نفت و گاز کشور را تولید میکنند، عقیده تندرویی داشته باشد مخصوصا در پنسیلوانیا.
یک نکته دیگر این است که دولت فدرال آمریکا این حق را ندارد که فرکینگ در زمین های شخصی مردم و یا شرکت ها را ممنوع کند، زیرا آمریکا تنها کشوری در دنیا است که مالک منابع معدنی و فسیلی زیرزمین، صاحب زمین است و نه دولت مرکزی. گزینه ای که بایدن در اختیار دارد این است که فرکینگ را بر روی زمین های فدرال یعنی زمین های که مالکش دولت فدرال است، محدود کند ولی دولت فدرال فقط ۱۱ در صد کل مساحت آمریکا را در اختیار دارد.
اما در کل می شود گفت که تیم و وزرای بایدن تمرکز زیادی بر توسعه صنعت انرژی های تجدیدپذیر خواهند داشت و سیاست های انرژی آب و هوا را تنظیم خواهند کرد که این امر کار و هزینه های شرکت های نفتی را بالا خواهد برد. به عنوان مثال مقررات مشعل های گاز متان و مقررات محیط زیستی برای صادر کردن مجوز ساخت خط لوله و حفاری چاه از آن جمله است.
با اینکه بایدن کابوسی برای صنعت نفت و گاز نیست، اما سیاست های انرژی وی، به گونه ای غیر مستقیم، چالش های پیش روی شرکت های نفتی را افزایش می دهد
تاکید جو بایدن از بسته های حمایتی اقتصادی هم احتمالا بر تقاضای انرژی اثر خواهد گذاشت و کمک مالیاتی بر روی خرید خودرو های برقی را اجرا خواهد کرد. کلا با اینکه بایدن کابوسی برای صنعت نفت و گاز نیست، اما سیاست های انرژی وی، به گونه ای غیر مستقیم، چالش های پیش روی شرکت های نفتی را افزایش می دهد.
* بنا به آنچه بایدن تاکنون اظهار کرده سیاست های وی شبیه به دولت اوباما خواهد بود که احتمالا به معنی بازگشت ایران و ونزوئلا به عنوان دو عضو اوپک و خروج از تحریم های آمریکا است. البته این موضوع به شرطی مطرح است که مسیر برای خروج بحران بین آمریکا و این دو کشور ترسیم شوند. به نظر شما با ورود ایران و ونزوئلا به بازار نفت آیا شاهد افت قیمتها خواهیم بود؟
ایران و ونزوئلا و به ویژه ایران، بزرگترین سوال و چالش برای بازار نفت در سال جاری میلادی و در سال ۱۴۰۰ هستند. این امر به این دلیل است که ظرفیت تولید نفت مازاد ایران حدود دو و نیم میلیون بشکه در روز است و ظرفیت تولید مازاد ونزوئلا حدود ۵۰۰ هزار بشکه در روز که این میزان تازه در شرایط خوب است. دلیل دیگر هم این است که بایدن تمایل بیشتری به توافق با ایران دارد تا با ونزوئلا- به خاطر اهانتی که از شخص مادورو رییس جمهور ونزوئلا دیده است.
به لحاظ فنی، ایران و ونزوئلا میتوانند حدود دو تا سه میلیون بشکه در روز به عرضه جهانی نفت اضافه کنند، اما این میزان بستگی به شروط مختلف از جمله وضعیت سیاسی بین این کشورها و آمریکا دارد. انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ هم احتمالا این روند را کندتر خواهد کرد و به نظر می آید که اصولگرایان در ایران تمایلی نداشته باشند که به یک توافق سریع در روابط با آمریکا دست یافته شود. باید منتظر ماند که دولت بعدی که احتمالا اصولگرایان اداره خواهند کرد، مذاکره جدیدی با دولت بایدن انجام دهند.
بنابراین شدت اثر رشد تولید و صادرات ایران و ونزوئلا بر قیمت های جهانی نفت بستگی به سرعت بازگشت این کشورها به بازار نفت دارد. اگر این دو کشور بتوانند تمام تولیدشان را در یک زمان کوتاه مدت برگردانند، این مسئله می تواند فشار زیادی بر قیمت های نفت بگذارد.
شدت اثر رشد تولید و صادرات ایران و ونزوئلا بر قیمت های جهانی نفت بستگی به سرعت بازگشت این کشور ها به بازار نفت دارد
اما امکان اینکه قیمت های نفت به بازگشت ایران و ونزوئلا پاسخ منفی ندهد هم وجود دارد. اگر روند واکسیناسیون غرب و چین و هند موفق آمیز باشد، به احتمال زیاد رشد اقتصادی و برگشتن به زندگی عادی تر تاثیر بازگشت ایران و ونزوئلا را جبران خواهد کرد و حتی ممکن است با بازگشت ایران به بازار هم قیمت ها افزایش پیدا کند. در حال حاضر، انبار های نفتی جهان در سطح خیلی بالایی پر هستند و عرضه بیشتر تاثیر منفی روی بازار خواهند گذاشت. مخازن نفتی در مناطق خشکی به سه میلیارد و ۶۰۰ میلیون بشکه رسیده اند، در حالیکه در همین زمان در سال قبل، حدود ۳۰۰ میلیون بشکه پایین تر بوده اند و این یعنی تقریبا سه روز تقاضای کامل دنیا میتواند عرضه شود.
علاوه بر آن، یک نتیجه احتمالی بازگشت ایران و ونزوئلا، ارزان تر شدن قیمت های نفت سنگین و فوق سنگین دنیا است و این مسئله به این دلیل است که ایران، نفت سنگینی متوسطی دارد و نفت ونزوئلا نیز سنگین است. در ماه ژانویه نیز عراق نفت جدیدی به مشتریانش به نام بصره مدیوم که کیفیت قابل مقایسه با نفت سنگین ایران دارد، عرضه کرد. با افزایش نفت سنگین این کشورها و رشد نسبتا ضعیف تولید نفت سبک آمریکا، ممکن است اسپرد (تفاوت قیمت فرآورده ها نسبت به قیمت نفت) نفت سنگین و نفت سبک افزایش پیدا کند.
* یکی از کمبودهای دولت بایدن نسبت به ترامپ این است که آنگونه که جمهوریخواهان رابطه نزدیکی با عربستان داشتند به خصوص در حوزه نفتی، دموکراتها احتمالا نخواهند داشت. ترامپ توانسته بود روابط خوبی را به خصوص با «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی که در عمل پادشاه این کشور است و امور را به دست گرفته ایجاد کند. عربستان تأثیرگذارترین کشور در اوپک است و عدم وجود رابطه خیلی نزدیک بین بایدن و سعودیها بدان معناست که احتمالاً آن گونه که تا پیش از این آمریکا بر سیاست های اوپک اثرگذار بود، دیگر نتواند بر این گروه نفتی تأثیرگذار باشد. ارزیابی شما چیست؟
کاملا با این ارزیابی موافق هستم. به نظر می آید که اعضای اوپک در سال های آینده مستقل تر خواهند بود. از یک دید سیاسی، عربستان نیز البته با رفتن ترامپ بازنده است، اما رفتن ترامپ از طرفی برای سیاست نفتی این کشور یک اتفاق خوبی خواهد بود و ریاض میتواند تصمیم های مستقلی بگیرد و فقط دنبال منافع خودش باشد.
برای عربستان مسلما نه قیمت های پایین، خوب و مطلوب است و نه قیمت های بالا. زیرا اگر قیمت های نفت به شدت افزایش پیدا کنند، سرمایه گذاری در نفت شیل آمریکا و انرژی های تجدید پذیر را تشویق میکند. به عنوان مثال شرکت های شیل آمریکا بر اساس قیمت وست تگزاس اینترمدیت، بیشتر از ۴۵ دلار در بلند مدت نیاز دارند تا با اطمینان سرمایه گذاری و فرکینگ بیشتر انجام بدهند. قیمت ایده آل برای عربستان و سایر اعضای اوپک قیمت برنت در محدوده قیمتی ۵۵ تا ۶۵ دلار است.
برای عربستان مسلما نه قیمت های پایین خوب و مطلوب است و نه قیمت های بالا، زیرا اگر قیمت های نفت به شدت افزایش پیدا کنند، سرمایه گذاری در نفت شیل آمریکا و انرژی های تجدید پذیر را تشویق میکند
آخرین تصمیم های عربستان نیز در همین جهت است. «محمد بن سلمان» رابطه خودش را با پوتین قویتر کرده است. در آخرین نشست اوپک؛ عربستان بازار را سورپرایز کرد و اعلام کرد که تحمل وزن تولید کمتر یک میلیون بشکه نفت در روز را خواهد داشت. حال در این رابطه دو موضوع اثرگذار است : ۱) عربستان به دنیا و بازار نفت نشان دهد که مهمترین و اثرگذارترین قدرت نفتی بر روی بازار نفت این کشور مستقر است ۲) سعودی به روسیه نشان دهد که روسها می توانند روی عربستان حساب کنند. در بیزنس هم اظهارات و گفته های سرمایه گذاری آرامکو در پروژه های ال ان جی روسی مطرح شده است.
همچنین ریاض در تلاش است تا ارتباطش را با پکن نیز قویتر سازد. با وجود کرونا، صادرات نفتی عربستان به چین در سال ۲۰۲۰ ثابت ماند و به نزدیکی یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه در روز رسید. همچنین، در ماه دسامبر نیز به یک میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه در روز رسید که یک افزایش ۱۳۵ هزار بشکه ای در مقایسه با ماه نوامبر مشاهده شد.
نفوذ عربستان در کنگره آمریکا به اندازه ای است که چالش ها برای تغییر دادن رابطه آمریکا و عربستان برای بایدن سخت خواهد بود، اما صد در صد رابطه واشنگتن و ریاض از چهار سال ماه عسلی خارج میشود
در کل، نفوذ عربستان در کنگره آمریکا به اندازه ای است که تغییر دادن رابطه آمریکا و عربستان برای بایدن سخت خواهد بود. اما صد در صد رابطه واشنگتن و ریاض از چهار سال ماه عسلی خارج میشوند.
* در حالی که ترامپ همواره به دنبال افزایش حداکثری تولید نفت و گاز در آمریکا بود، بایدن اعلام کرده است که قصد دارد صدور مجوز برای حفاریهای جدید در مناطق و آبهای فدرال این کشور را با هدف مقابله با تغییرات آب و هوایی ممنوع کند. آمریکا در سال ۲۰۱۹ روزانه ۳ میلیون بشکه نفت از مناطق و آبهای فدرال خود برداشت کرده و میزان گاز برداشتی از این حوزه ها معادل روزانه ۱۳.۲ میلیارد مترمکعب بوده است. این میزان تولید نفت از نواحی فدرال معادل یک چهارم تولید نفت و یک هشتم تولید گاز آمریکا است. بنا به آنچه بایدن گفته طی حدود چند سال تولید نفت و گاز از این مناطق متوقف خواهد شد. این مسئله همچنین میتواند بر درآمد دولت فدرال از محل تولید نفت و گاز که در سال ۲۰۱۹، ۱۲ میلیارد دلار بود اثرگذار باشد. این موضوع چه تأثیری بر تولید انرژی آمریکا خواهد داشت؟
اثر همچنین تصمیمی برای تولید انرژی آمریکا صد در صد منفی خواهد بود. اما تولید نفت و گاز در مناطق دریایی آمریکا گسترش کمتری در سال های اخیر داشته و بزرگترین رشد تولید در مخازن شیل در مناطق خشکی دیده می شده است.
این نوع سیاست اثر فوری بر روی تولید نفت و گاز آمریکا نخواهد گذاشت، بلکه بر حفاری جدید و اکتشاف و توسعه آینده اثرگذار است. اینگونه می شود پیش بینی کرد که تولید در مناطق دریایی آمریکا از الان تا سال ۲۰۳۵ بر اساس کاهش طبیعی تولید یک سوم کاهش پیدا می کند.
* حال پس از بررسی مسائل اثر گذار بر صنعت نفتی امریکا و تصمیمات بایدن در این خصوص، مسئله قابل توجه در این روزها، چشم انداز قیمت نفت در سال ۲۰۲۱ است. شما روند قیمتی این بازار را در سال جاری چگونه ارزیابی می کنید؟
با آمدن واکسن ها به نظر می آید که پتانسیل افت قیمت های نفت بسیار محدود شده است، البته ذخایر نفتی در خشکی و دریا هنوز در سطح ویژه یعنی در حدود سه میلیارد و ۶۰۰ میلیون بشکه (حدود ۳۰۰ میلیون بشکه از شرایط عادی بالاتر) هستند. این امر به این معناست که قیمت های کنونی نفت پتانسیل افت به ۴۰ تا ۴۵ دلار را به ویژه اگر قوانین قرنطینه ای جدیدی از جمله اعمال محدودیتهای شدید و اخیر در انگلستان، اجرا شوند، دارد.
در شرایط کنونی، آخرین تصمیم اوپک بر حفظ و نگهداشتن تولید در سطح فعلی در ماه های فوریه و مارس و مخصوصا تصمیم کاهش دادن تولید یک میلیون بشکه ای عربستان، یک سطح جدیدی برای قیمت های نفت تعیین کرده تا اینکه ببینیم که اگر واکسیناسیون موفقیت آمیز نباشد و قرنطینه های جدیدی اعمال شوند و یا اینکه ایران سریعا نفتش را به بازار بازگرداند، چه اتفاقی رخ خواهد داد.
پتانسیل بالا رفتن قیمت ها نیز به خاطر سطح بالای ذخایر نفتی و دسترسی سریع و تقریبا آسان شرکت های نفتی شیل به سرمایه گذاری جدید در حوزه شیل آمریکا، محدود است. اما اگر قیمت ها به بالای ۶۵ دلار برای هر بشکه نفت برنت برسند، تولید نفت شیل میتواند افزایش پیدا کند و عرضه را طوری افزایش بدهد که نگذارند قیمت های جهانی صعود قابل توجه ای داشته باشند، مگر اینکه اقدامات مرتبط با واکسیناسیون در سه ماه اول سال میلادی مخصوصا در چین و آمریکا موفق آمیز باشند. سلامتی اقتصادی چین مهمترین فاکتور برای بالا بردن قیمت های نفت است.
اگر قیمت ها به بالای ۶۵ دلار برای هر بشکه نفت برنت برسند، تولید نفت شیل میتواند افزایش پیدا کند و عرضه را طوری افزایش بدهد که نگذارند قیمت های جهانی صعود قابل توجه ای داشته باشند، مگر اینکه اقدامات مرتبط با واکسیناسیون در سه ماه اول سال میلادی مخصوصا در چین و آمریکا موفق آمیز باشند
بنابراین قیمت های نفت احتمالا در سال ۲۰۲۱ ثبات پیدا میکنند و در یک محدوده بین ۵۰ و ۶۵ دلار با میانگین ۵۸ تا۶۰ دلار برای برنت و ۵۳ تا ۵۵ دلار برای وست تگزاس اینترمدیت خواهد ماند.
سلامتی اقتصادی چین مهمترین فاکتور برای بالا بردن قیمت های نفت است
* اهمیت محصولات دانش بنیان نفت پایه از نظر شما چیست؟ چه کشورهایی در این زمینه سرمایه گذاری کرده اند؟ چه راهکارهایی برای ایران وجود دارد تا از خام فروشی فاصله بگیرد و به سمت تولید این محصولات دانش بنیان نفت پایه حرکت کند؟
کلا سرمایه گذاری در حوزه پالایش در غرب و آمریکا کم شده و با سیاست های حمایتی از محیط زیست، آب و هوا و استفاده از خودروهای برقی، احتمالا کمتر نیز خواهد شد، اما سرمایه گذاری کشورهای منطقه به ویژه عربستان و کشورهایی با رشد تقاضای نفت قابل توجه از جمله چین، هند و اندونزی در سال های اخیر اولویت ویژه ای پیدا کرده است.
ظرفیت پالایشی چین در دو دهه اخیر سه برابر شده و به نزدیکی ۲۰ میلیون بشکه در روز رسیده که در سال ۲۰۲۵، از این رقم فراتر خواهد رفت. با اینکه واردات محصولات پالایشی هنوز از میزان صادراتشان رشد بیشتری دارند، اما چین در تلاش است تا با اولویت دادن به محصولات با ارزش افزوده بیشتری مانند بنزین و نفت سفید، ارزش صادرات از واردات بیشتر شده و از این فعالیت و تجارت سودی حاصل شود. واردات محصولات پالایش چین در ۲۰۲۰ به دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز نزدیک شد و صادرات نیز از یک میلیون عبور کرد.
چین در تلاش است تا با اولویت دادن به محصولات با ارزش افزوده بیشتری مانند بنزین و نفت سفید، ارزش صادرات از واردات بیشتر شده و از این فعالیت و تجارت سودی حاصل شود
یکی از مهمترین اولویت های ایران در زمان دولت فعلی و قبلی و حضور بیژن زنگنه در وزارت نفت، تکمیل کردن پالایشگاه ستاره خلیج فارس و اولین پاسخ به این چالش بزرگ خام فروشی بود. با تکمیل این پالایشگاه، ایران هم در زمینه استفاده از بنزین استقلال پیدا کرد که در غیر این صورت با چالش بزرگتر وارد کردن بنزین مواجه میشد. ثانیا، یک راه خروجی برای حجم مهمی از میعانات گازی که از فیلد استراتژیک و مشترک پارس جنوبی استخراج میکند، ایجاد کرد.
اما چالش ها در زمینه پالایش زیاد است که در روزهای اخیر نیز حرف و حدیث در این باره افزایش یافته است. پالایشگاه های ایران نیاز به بازسازی و دسترسی به تکنولوژی های مدرن دارند تا اولا محصولات با کیفیت برای کشور و مردم تامین کنند و دوما بتوانند سودشان را از طریق صادرات افزایش بدهند و اشتغال ایجاد کنند. مشکلات انقدر زیاد هستند که باید گام به گام به آنها پرداخته شود و به تدریج یک مدل بلند مدت به دست آید.
پالایشگاه های ایران نیاز به بازسازی و دسترسی به تکنولوژی های مدرن دارند تا اولا محصولات با کیفیت برای کشور و مردم تامین کنند و دوما بتوانند سودشان را از طریق صادرات افزایش بدهند و اشتغال ایجاد کنند
به نظر می آید که مهمترین گام ها، تضمین تامین انرژی کشور است و بازسازی و به روز رساندن فعالیت های پالایشگاه های کشور و اجازه دادن ساخت و واگذار کردن پالایشگاه های کوچکتر به بخش خصوصی بر اساس مدل چین و در نهایت اولویت دادن به محصولات با ارزش افزوده بیشتر است که به نوعی طراحی جدیدی برای پالایشگاه های کشور است.
نظر شما