اقتصاد هنر، برنامهای با محوریت اقتصاد و تاثیر و تاثر آن در حوزه هنر است که در این فصل از برنامه به بررسی اقتصاد در حوزه سینما پرداخته است. محمدحسین فرحبخش از تهیهکنندگان مطرح و مشهور سینما، در هفتمین قسمت از این برنامه در رابطه با اقتصاد سینما، مافیا و پولشویی در این عرصه به گفتگو با خبرنگار بازار پرداخت و حرفهای جالبی را در رابطه با سینما و اقتصاد این عرصه زد. آنچه در ادامه میآید گزیدهای از صحبتهای این تهیهکننده بنام سینمای ایران است:
* اوضاع سینما اوضاع کرونایی است. متاسفانه صدا و سیما کاری کرده است که مردم فکر کنند سینماها تعطیل است. با اینکه در مکانهای پرخطر مثل رستورانها مردم در رفت و آمد هستند، اما رجوع به سینما که بیخطرینترین مکان است و با تدابیر بهداشتی اداره میشود کم شده است. یکی از دلالیش هم صدا و سیما است؛ گزارشی تهیه میکند که سینما باز است ولی کسی به آنجا نمیرود. درواقع یک آگهی میدهد که مردم بجای اینکه تشویق به تماشای فیلم شوند، تشویق میشوند که فیلم نبینند و فکر میکنند که جانشان در خطر است. متأسفانه هیچ صنعتی در این ایام کرونا اندازه سینما دچار صدمه نشده است؛ چه در بخش تولید چه در بخش سالنهای سینما که ضربههای جبرانناپذیری دیدهاند. دولت هم که کاری از دستش بر نمیآید و همینطور رها کرده است.
* در بحث افزایش دستمزدها در سینما و اینکه آیا نظارتی بر آنها وجود دارد باید بگویم که مگر کسی میتواند نظارت کند که چرا تخممرغ گران شده است؟ سینماها هم خارج از این قاعده نیست، اما فرق سینما با تخممرغ در این است که تخممرغ از ضروریات زندگی مردم است اما سینما نیست. اما علت اینکه این اتفاق در سینما رخ میدهد و گرانیهای بدون منطق در آن بوجود آمده است، این است که بخش خصوصی در آن وجود ندارد. این پولها معمولا یا مال شرکتی است یا مال دولت است یا رانت. امکان ندارد که بتوانند از جیب این دستمزدها را بپردازند. افزایش دستمزد فقط شامل بازیگران نیست. عوامل دیگر هم مبلغهای دستمزدشان خارج از عرف بالا رفته است. وقتی از یک بازیگر بجای یک تقاضا چند تقاضا میشود طبیعی است که مبلغ را بالا ببرد؛ نه فقط یک بازیگر، برای یک گریمور هم به همین صورت است. عمده این پولها هم پولهای آلوده است؛ یعنی خیلیها ممکن است برای پول شویی وارد شوند یا خیلی از نهادها پولهایی را دارند که باید هزینه کنند و اگر این هزینه انجام نشود آخر سال باید آن را برگردانند. باید این پولها هزینه شود و یکی سری از افراد هم سر این سفره از مال بچه کردستان و زاهدان و... برداشت کنند و بخورند و این لقمه حلال را سر سفرهشان ببرند.
* خیلی از افرادی که در حوزههای مختلف سینما از عوامل پشت دوربین گرفته تا بازیگران که من به این عرصه واردشان کردم، هیچکدام سرمایهای نداشتند که بخواهند در اختیار من بگذارند. این افرادی که پول میدهند و وارد این عرصه میشوند به ندرت میشود که تهیهکننده حرفهای با پول این افراد را وارد کند. این افراد کسانی هستند که یا توسط تهیهکنندگان غیرحرفهای میآیند یا آن تهیهکننده از دسته رانتخواران است. از نوع تهیهکننده بخش خصوصی نیست، زیرا بخش خصوصی به این توجه میکند که شخصی که پا به این عرصه میگذارد توانایی این کار را دارد یا خیر. بعید میدانم که آدم حرفهای پول بگیرد و بیاید شخصی را در هر قسمتی از سینما مطرح کند.
* ملاک تهیهکنندگی از سال ۸۶-۱۳۸۵ که آقای میرکریمی مدیرعامل وقت خانه سینما بودند به اتفاق آقای جعفری جلوه معاون وزیر و آقای اربابی که مدیر کل بودند، تبدیل به یک مثلثی شدند و دیدند که اتحادیه تهیهکنندگان قدرت گرفته است و آن را منهدم کردند و این اتحادیه تبدیل به چهار گروه شد. این چهار گروه کلا حدود ۸۰ تهیهکننده داشت، اما الان حدود ۴۰۰ تهیهکننده داریم. نمیشود که ۴۰۰ تهیهکننده داشته باشیم. آن اختلافات، باعث شد تا هرکسی از هرجایی که برسد بگوید که تهیهکننده است. اما خوشبختانه در هفتههای اخیر جمع چهار گروه منحل شدند و تبدیل به اتحادیه تهیهکنندگان صنف سینمای ایران شدند که از اینجا به بعد من آینده خوبی را برای این صنف پیشبینی میکنم. در این اتفاقاتی که افتاد، هرکسی با هر دلیلی آمد و تهیهکننده شد، اما اگر نظر من را راجع به ملاک تهیهکنندگی بخواهید، کسی است که بر همه امور سینما تسلط داشته باشد و از نظر من تهیهکننده مؤلف فیلم است. تهیهکننده غیر از اینکه باید تخصص داشته باشد که بسیار مهم است باید سرمایه هم برای خودش باشد. اگر سرمایه برای خودش نباشد همین وضعی میشود که الان وجود دارد؛ چون هیچگونه مسئولیتی در قبال بازگشت سرمایه ندارد. چند تهیهکننده داریم که در قبال بازگشت سرمایه مسئولیت داشته باشند؟ علتش هم این است که قبل از اینکه بخواهند فیلم را بسازند پول را از جایی گرفتهاند و خوردهاند و هیچ مسئولیتی در قبال اینکه این فیلم ساخته شود و با مردم ارتباط برقرار کند نیست. به همین دلیل است که مشاهده میکنید ۹۵درصد فیلمهایی که در سینمای ما ساخته میشود، ورشکسته مطلق است.
* وقتی بررسی میکنیم که در سال گذشته سینمای ایران ۳۰۰ میلیارد تومان فروش کرده است، ۹۵درصد فیلمهای سینمای ایران شکست خوردهاند و نتوانستهاند سرمایهشان را برگردانند. دو سه درصد فیلمها توانستهاند سرمایهشان را برگردانند و دو سه درصد هم سود کردهاند. این یعنی سینمای ما ورشکسته است. علتش هم پولهای مشکوک است که این پولها، پولهای دولتی و رانتی است. بعضی افراد هم هستند که پولهای رانتی ندارند؛ سرمایهگذارانی در سالهای اخیر پیدا شدند که برای جاهطلبی و اینکه جایگاهی که در شغل خودشان دارند را بالا ببرند فکر میکنند اگر بیایند و ۴۰-۳۰ میلیارد هزینه کنند مطرح میشوند و متأسفانه معادلات سینمای ایران را با پولهای بیموردی که به یکسری از بازیگران دادهاند و کارهای غیرشرعی که در پشت پرده کردهاند، بهم زدهاند. سینمای ما اصلا گنجایش این هزینه و سرمایهگذاری را ندارد.
* اقتصاد سینمای ایران بعلت اینکه خصوصی نیست، زلال نیست. سینما باید خصوصی شود. من به جرات به شما میگویم که فقط من و آقای علیخانی در سینمای ایران خصوصی هستیم، آن هم خصوصی مستمر. شاید افرادی را پیدا کنید که بگویند خصوصی هستند، اما مستمر نیستند. الان آقایانی که ادعای خصوصی بودند دارند کجا هستند؟ اینطور نیست که نتوانند بسازند یا بلد نباشند، میدانند که برایشان نمیصرفد که بخواهند فیلم بسازند وگرنه اگر مقرون به صرفه باشد همه به صف میشوند و شروع به ساخت میکنند. چون سینمای ایران، سینمایی نیست که مقرون به صرفه باشد، بخش خصوصی هم ندارد. هیچکدام از تهیهکنندگان مطرح ایران مثل آقایان سرتیپی، شایسته، هاشمی خصوصی نیستند و از خوشان سرمایه نمیگذارند، و شاید بخشی از سرمایه برای خودشان باشد. اینکار را انجام نمیدهند چون برایشان مقرون به صرفه نیست. تهیهکننده مستمر بخش خصوصی تنها من و آقای علیخانی هستیم.
* جز یک دیوانه کسی پیدا میشود که فیلمی بسازد که برای مثال یک میلیون تومان هزینه کند و صد هزار تومان برداشت کند؟ این فیلمها برای بخش خصوصی نیستند و شامل آن پولهای آلوده دولتی و رانت است که باید هزینه شود. اگر میخواهم هزینه کنم چرا باید فیلم بسازم؟ خب با همان پول یک مدرسه تاسیس میکنم. اگر شما دیدید که من دائم دارم فیلم میسازم و فیلمها شکست میخورند و من روز به روز ثروتمندتر میشوم، قطعا شک کنید که این پولها مال من نیست و باید هزینه شود.
* یک زمانی در دنیا سینمای ما در جشنواره ها مطرح بود که الان مطرح نیست. سینمای ما از نظر تجاری در دنیا هیچگاه موفق نبوده است. این فیلمهایی که ما داریم چرا باید در دنیا مطرح باشد؟ ما یک محدودیتهایی در سینمایمان داریم که اصلا با سینمای دنیا همخوانی ندارد. برای اینکه آنها یک سری آزادیهایی را در دارند که آن آزادیها در سینمای ایران وجود ندارد. خود فیلمسازان ما قبل از اینکه بخواهند فیلمی را بسازند هزار بار سانسور میکنند. برای همین است که بعنوان کسی که ۴۰ سال است در بخش خصوصی تهیهکنندگی میکند به شما میگویم که ۹۵% فیلمهای ما شکست میخورند.
* مافیا در سینما یک شوخی است. اصلا این افراد به هم مرتبط نیستند. حداقل برای من که نمیتوانند مافیا باشند. این پولها، پولهایی است که برای دولت و نهادهاست و یک سری پولهایی که با پولشویی به دست آمده است و پشت پرده اتفاق افتاده است وارد سینما شد و به دلیل اینکه تهیهکنندگی هم صاحب نداشت و وزارت ارشاد هم رها کرده بود خیلیها میآمدند و فیلم میساختند. شما اگر میخواهید ببینید که در سینمایی قدرت وجود دارد و ورشکست نشده است، باید ببینید که چند تهیهکننده دارد و آن افراد به چه صورت کار میکنند. در بخش اکران یکسری افرادی هستند که چون تعداد سالن بیشتری دارند قدرت بیشتری هم دارند، اما در تولید اصلا اینطور نیست. الان هم که بخاطر این بیماری ۸-۷ ماه است که همهچیز منهدم شده است و افرادی که تعداد سالن بیشتری داشتند، ضربهای خوردهاند که شاید تا آخر عمرشان هم جبران نشود. اصلا پشت تولید پرده سینما مافیا نیست و هرکس میگوید میخواهد خودش را مطرح کند.
* علت گرایش به شبکه نمایش خانگی این است که در نمایش خانگی ممیزی از سینما کمتر است، اما باز این هم ملاک نیست. باید ببینید پولهای این نمایشهای خانگی که ساخته میشود از کجا میآید. برای مثال پولهای یک نفر مثل تهیهکننده شهرزاد رو شد، اما دست خیلیهای دیگر رو نشده است. اتفاقی که در نمایشهای خانگی پیش میآید این است که این پولها صرفا هزینه میشوند، نه سرمایهگذاری. بین هزینه کردن پول در سینما و سرمایهگذاری در این عرصه بسیار تفاوت وجود دارد. آدمهایی که وارد سینمای ما میشوند هزینه میکنند. ما چند سال است که داریم این موضوع را مطرح میکنیم و خیلیها نمیخواهند این بحث را درک کنند.
* من به قاطعیت به شما میگویم ۹۹درصد فیلمهایی که ساخته میشوند و در صف اکران باقی میمانند، هزینه در آنها اتفاق افتاده است نه سرمایهگذاری. چون اگر سرمایه برای خودشان بود، به آب و آتش میزدند تا آن فیلم اکران شود. اصلا کسی که از جیب خودش سرمایهگذاری میکند، فیلمی نمیسازد که اکران نشود. فیلمهایی که میبینید چند سال است در صف اکران هستند، به این علت است که تهیهکننده ظاهری آن فیلم، پولش را هم در آورده است و خانه و ماشینش را هم خریده است و سرمایه برای جای دیگر است. عمده این پولها برای نهاد هاست. این فیلمها اصلا ساخته نشدند که بخواهند اکران شوند. اینها ساخته شدند که در صف قرار بگیرند و تهیهکننده هم غر بزند. خیلیها اصلا دوست ندارند فیلمشان اکران شود چون اگر اکران شود دستشان رو میشود و باید به جاهایی جواب بدهند که نمیتوانند.
* سینمای ما خصولتی است. دولت میگوید از نظر نظارت و ممیزی هر چیزی که من میگویم همان است و اگر کسی پول دارد و میخواهد فیلم بسازد باید کاری را که من میگویم انجام دهد. از همه نهادها و وزارتخانهها در سینما سرمایهگذاری میکنند تا به اهدافشان برسند، اما هیچکدام به هدف مدنظرشان نمیرسند. زیرا این فیلم ها سفارشی است و مردمی نیست.
* برای اینکه دوباره سینما بتواند جان تازه بگیرد، اول از همه دولت باید دست از این دخالتهای بیحد و اندازه خود بردارد تا سینما بتواند شبیه به مردم شود. دوما دست از این سانسورها و نگاههای سلیقهای بکشند و این امر را بر اساس قانونی انجام دهند که بر اساس شرع و عرف است. متأسفانه افرادی که ممیزی هستند خودشان را بالاتر از شرع و عرف میدانند. در وهله سوم در این ایام کرونا اگر دولت میخواهد سالنهای سینما دوباره فعال شود باید درصدی از بلیط سالنهای سینما را پیش خرید کند تا فیلمهای قوی مردمپسند راغب شوند که فیلمهایشان را اکران کنند. با این کارها میتوان دوباره به سینما جان دوباره تزریق کرد.
نظر شما