اقتصاد هنر، برنامهای با محوریت اقتصاد در حوزه هنر است که در این فصل از برنامه به بررسی اقتصاد در حوزه سینما پرداخته است. سید مرتضی فاطمی از تهیهکنندگان جوان و بنام سینما، در پنجمین قسمت از این برنامه در رابطه با اقتصاد سینما، مافیا و پولشویی در این عرصه به گفتگو با خبرنگار بازار پرداخت و حرفهای جالبی را در رابطه با سینما و اقتصاد این عرصه زد. آنچه در ادامه میآید گزیدهای از صحبتهای این تهیهکننده جوان سینمای ایران است:
- اوضاع سینما مانند همه جای دیگر ایران و حتی خارج از ایران اوضاع خوبی نیست و نسبت به سایر صنایع و مشاغل وضعیت بدتری دارد. از یکی از مدیران سینما شنیدهام که از ۸۰ نفر نیرو، ۶۰ نفر را تعدیل کرده است و تا آخر سال ۱۰ نیروی دیگر را هم تعدیل خواهد کرد و مجموعا ۱۰ نیرو خواهد داشت. فروش روزانه یک میلیاردی سینمایش، در بهترین روزها به بیست میلیون تومان رسیده است و این نشان می دهد همه چیز تلخ و سخت پیش میرود. در تمام دنیا همین اتفاق افتاده است. مجموعه رگال که دومین مجموعه بزرگ سینمای آمریکا و اولین مجموعه انگلیس است تمام ۵۰۰ سینمایش را تعطیل کرده است. دیزنیلند هم ۲۸۰۰۰ نفر از کارمندانش را تعدیل کرده است. این اتفاقات نگرانکننده است و نشان میدهد سینما روزهای سختی را در پیش دارد.
- سینما دو قسمت دارد. قسمت تولید و قسمت پخش. ما در قسمت پخش سینما و توزیع آن در بستر سالنهای سینما مشکلات زیادی داریم، ولی تولیدات همچنان برقرار است. بسیاری از تولیدات در ایران و حتی خارج از ایران در حال انجامشدن است. نکتهای که وجود دارد این است که کرونا روی سینمای ایران و سینمای آمریکا بیشترین تاثیر را داشته است. اگر دقت کنید سینماهای چین کماکان برقرار است و آن افت فروش ماههای اولش هم برگشته است.
- هر چیزی که تعیین شده باشد، امری غلط است؛ بخصوص در حوزه فرهنگ و هنر. هرجا که تقاضا زیاد و عرضه کم باشد، قیمت بالا میرود. ما تعداد زیادی بازیگر نداریم که دستمزدهای نجومی بگیرند و در کار خودشان به نظرم نخبه هستند. در هر کاری شما خاص باشید رقم دستمزدتان بالا میرود. من با این موضوع مخالفم که معتقدیم باید مجموعه و صنوفی باشند که بر دستمزدها نظارت کنند. بنظرم خود بازار رقم آدمها را مشخص میکند. در وضعیتی که سینما رونقی ندارد ولی ما تولیدات زیادی داریم، کمی عجیب است که یکسری آدمها بیدلیل رقمهای بالایی بگیرند. بازیگری که تا چند روز پیش دستمزد خیلی معمولی داشته است، هیچ اتفاق عجیبی هم برایش رخ نداده و نتوانسته کار خاصی روی پرده سینما ببرد، یکباره دستمزدش تغییر پیدا میکند. از این منظر نگاه کنیم، یکسری معضلاتی داریم که معتقدم خود بازار و صنعت سینما باید آن را تعدیل کند.
- من با ورود افرادی که با پول وارد سینما شوند مشکلی ندارم. اتفاقا قدمشان روی چشم! پولشان را بیاورند و بازی کنند. به صورتی ذاتی هر انسانی تمایل به دیده شدن دارد که بخاطر کمالگرایی انسان است. ما سه شیوه داریم که آدمها میتوانند خودشان را عرضه کنند. عرصه سیاست، عرصه ورزش، عرصه فرهنگ و هنر. عرصه ورزش کار هر کسی نیست و باید بتوانی وزنه ۳۰۰ کیلویی را بالای سر ببرید تا شناخته شوید. عرصه فرهنگ هم مثل عرصه ورزش سخت است. اگر تلاش نکنید، پله پله رشد نکنید و خودتان را با صنعت سینما تنظیم نکنید و با پول و رانت وارد سینما شوید، خود سینما و بیننده تو را به راحتی حذف میکنند. شاید بیش از ۲ هزار کارگردان داریم که اگر از مردم بپرسید شاید ۳ نفرشان بشناسند. افراد متخصص شاید ۱۰ نفرشان را بشناسند. چرا؟ چون برای کارشان تلاش کردند و زحمت کشیدند و بدون رانت و پول، پلهپله رشد کردند. هرکسی با پول در هر حوزهای وارد شود، خود مجموعه فرهنگ و هنر آنقدر کارش را بلد است که آنها را حذف میکند.
- علت اینکه افرادی با پول وارد این عرصه میشوند، چرخه معیوبی است که وجود دارد. متأسفانه جملهای که خیلی تکرار میشود و تا زمانی که در بدنه سینما بخصوص سینمای مستقل نباشید آن را متوجه نمیشوید این است که بخاطر این چرخه معیوبی که وجود دارد، سود سینما در تولید است. در روزگار کرونا، ما حدود صد فیلم اکراننشده داریم و هنوز هم فیلم تولید میشود. این فیلمها به چه امیدی تولید میشوند؟ این چند میلیاردی که برای این فیلمها هزینه میشود به چه امیدی است؟ از کجا و به چه نیتی آمده است؟ وقتی این سوالات را کنار هم میچینیم، اول میپرسیم پس چرا تولید میشود؟ وقتی پول با زحمت بدست آمده باشد، کسی حاضر است پولش را بخواباند تا دو سال بعد آیا جواب بگیرد آیا نگیرد؟
- فرض کنید که یک کارگردان با سرمایهگذارش به شما مراجعه میکند و میگوید من این مقدار پول دارم و میخواهم یک فیلمی بسازم که پولش تامین است. شما میبینید آن فیلم را میتوانید با هزینه کمتری بسازید.مابالتفاوت هزینهها سود شماست. پس به بقیه مراحل آن کاری ندارید، چون به آینده کاری و پیشرفت اعتقادی ندارید و چشم اندازتان بزرگ نیست. ما در بدنه تهیهکنندگان سینما از این آدمها کم نداریم که تن به هرکاری بدهند؛ چون نگاهشان صرفا اقتصادی است، نه فرهنگ و اقتصاد باهم. چون سینما در عین حال که صنعت است، بیش از آن هنر و فرهنگ آن اهمیت دارد. نگاه هنری و فرهنگی در بین تهیهکنندگان کم است و نگاهشان فقط به اقتصاد شخصی و زندگی خودشان است و متأسفانه دغدغه فرهنگ و هنر را ندارند.
- برای اینکه یک نفر تهیهکننده شود، باید چندین و چند مرحله را طی کند. اما خیلیها بدون اینکه این مراحل را بگذارنند با اولین درخواستشان مجوز میگیرند که این آفت بسیار تلخ و ناعادلانهای است که معاونت سینمایی وزارت ارشاد در دورههای مختلف درگیر آن بوده است. در این چند ماه اخیر هم که سال آخر این دولت است، میبینیم که افرادی تهیهکننده میشوند که در حوزه فرهنگ و هنر و سینما کاری انجام ندادهاند و بدون هیچگونه شناسنامهای وارد این عرصه میشوند و این برای افرادی که این پروسه را قانونی طی میکنند، بسیار آزاردهنده است. کسی که این مسیرها را طی نکرده باشد، پنج سال دیگر همین معضلات را داریم که دایره تهیهکنندگان سینما بزرگ و بزرگتر میشود ولی کیفیتشان پایینتر میآید. ما آدمهایی را داریم تربیت میکنیم که سودشان در تولید است و دغدغه و دردی به نام فرهنگ و سینما ندارند.
- در عموم مردم وقتی اسم تهیهکننده را میبرید، کسی را فرض میکنند که یک مجموعه پول بادآورده بدست آورده است یا در کار ساخت و ساز است یا کسی است که رانت دارد. این مشکلی است که با دست خودمان ایجاد کردیم. ما در بدنه سینما تهیهکنندگان و سرمایهگذاران و آدمهایی را داریم که صرفا بخاطر علاقه به شهرت و حاشیه های سینما وارد این عرصه شدهاند.
- اگر همه چیز بر اساس یک روال عادی در کشور پیش برود، اگر ما کمپانی داشته باشیم و کمپانیهای ما مجموعه تهیهکنندگان داشته باشد، اگر فیلنامهها مطلوب بود و تمایل نویسنده را به ساخت آن فیلمنامه بیشتر میکرد، این مسیر که نویسنده به سراغ تهیهکننده برود و تهیهکننده به او بگوید خودت سرمایه را بیاور، غلط بود. در ماه ممکن است به یک تهیهکننده ۳۰-۲۰ فیلمنامه پیشنهاد شود و از هیچکدام خوشش نیاید. من اگر از فیلمی خوشم بیاید در آن سرمایهگذاری میکنم یا برای آن به دنبال سرمایهگذار میگردم، اما بعضیها فقط میخواهند یک فیلم ساخته باشند و هیچ چیزی به من و مجموعهام اضافه نمیکنند؛ پس منِ تهیهکننده میگویم برو و سرمایهگذارت را پیدا کن تا برایت بسازم. چرا باید کاری را که دوست ندارم انجام بدهم؟ وقتی این چرخه بصورت معیوب پیش میرود، و ما چیزی به اسم کمپانی نداریم، باعث وجود این مشکلات میشود.
- در خیلی از مراحلی که ساخت کارمان را شروع میکنیم، بیشتر انرژیمان صرف کارهای دیگر میشود. بجای اینکه روی کارمان و تخصصمان تمرکز داشته باشیم، باید درگیر این شورا و آن شورا باشیم.
- هرکاری مافیای خودش را دارد که فقط مرتبط با ایران نیست. من مافیا را در حوزههای مختلف بد نمیدانم. به هر حال هرکسی تلاش میکند در قله آن کاری که انجام میدهد بایستد، اما آدمهایی هستند که به قله میرسند و مانع آن میشوند که دیگران هم بتوانند به قله برسند و فکر میکنند قله تنها جای یک نفر است. این افراد مافیا هستند و باید با آنها مقابله کرد. سینمای ایران هم از این افراد دارد. ولی آدمهایی نیز وجود دارند که تلاش کردهاند انحصار چرخه سینما دستشان باشد که موفق هم هستند. از لحظه تصمیمگیری کار تا با آن افراد در ارتباط نباشید و به فکر روز پخش نباشید، عملا دارید کاری را میکنید که در نهایت باید در کمد خانهتان بگذارید.
- لزوما افرادی که قدمت بیشتری در سینما دارند مافیای سینما نیستند. ما بیشمار پیشکسوت در سینما داریم که در معاش روزانهشان ماندهاند و مشکل دارند. حتی شاید مافیا یک چهره جوان داشته باشد. این که قدمت بیشتری دارند دلیل نمیشود که مافیا باشند.
- عرصه فرهنگ و هنر عرصه حرف زدن نیست، عرصه عمل است. کسی که استعداد داشته باشد،چه مافیا باشد چه نباشد، در هر صورتی راه خودش را پیدا میکند. جلوی استعداد را نمیتوان گرفت. استعداد اگر واقعا استعداد باشد، راه خودش را پیدا میکند و خودش را به اوج قله میرساند؛ این که ما مدام بگوییم مافیا وجود دارد، اشتباه است. خب این همه کارگردان و تهیهکننده جوان داریم که در حال اضافه شدن به بدنه سینما هستند و از این موانع میگذرند. متأسفانه خیلی از جوانهای ما فکر میکنند که استعداد دارند. امروزه شما اگر استعداد داشته باشید، میتوانید با یک گوشی موبایل بهترین فیلمها را بسازید. به شرطی که همت، انگیزه و ایده داشته باشید. جوانان اولین فیلمی را که میبینند و خوششان میآید، به سرعت تصمیم میگیرند که فیلمساز شوند. چقدر درسش را خواندهاید و جزئیات سینما را میدانید؟ اگر جوانی استعداد داشته باشد، راهش را پیدا میکند، اما اینکه مافیا چقدر میتواند مانع ایجاد کند را نمیدانم. به هر حال مافیا هم شبکهای از استعدادیابی دارد و افراد را انتخاب میکنند، دستشان را میگیرند و رشد میدهند ولی طوری با آنها کار میکنند و قرارداد میبندند که آدم آنها شوند. هنرمند زیر بار کسی نمیرود. بالاخره کسی به کسی نیاز دارد که قدش بلندتر است. هنر همیشه زورش از مافیا، قدرت، پول و... بیشتر است.
- شما برای مافیا شدن هم احتیاج به یکسری تجربیات دارید و هرکسی نمیتواند مافیا شود. فیلمنامهخوانی توسط تهیهکننده کار بسیار سختی است. این که بتوانید وقتی متنی را میخوانید، سرنوشتش را بفهمید نیازمند یک سری تجربیات است. باید جامعهشناسی بلد باشید، باید ذائقه مردم را بدانید و آیندهنگری داشته باشید تا بدانید فیلمی که الان روی کاغذ است و دو سال دیگر روی پرده قرار میگیرد، تا دو سال دیگر نیاز مردم روی پرده چیست و چه چیزی مردم را به سینما جذب میکند. اگر کسی این کارها را می کند، طبیعی است که در جایگاه بالاتری نسبت به بقیه قرار داشته باشد.
- من برخلاف اکثر سینماگران، به دو دلیل مخالف با پخش فیلمهای هالیوودی یا حتی اروپایی در سینمای ایران هستم. یک اینکه با توجه به قوانین و مشکلات پخشی که ما در پخش آثار سینمایی خارجی داریم و همگی میدانیم، فیلمها ناقص و ابتر به روی پرده میروند. این کار باعث میشود که مخاطب با یک فیلم بلاوجه روبرو شود. دو اینکه چون ما قانون کپی رایت در ایران نداریم، هر کسی به راحتی و سهلالوصول میتواند فیلمهای روز دنیا را در لحظه ببیند. پس نیازی به پر کردن فضای سالن سینما وجود ندارد. وقتی ۱۵۰-۱۴۰ فیلم در آستانه اکران داریم و رقابت و دعوای جدی برای افرادی که میخواهند کاراشان را پخش کنند وجود دارد، و ما بخواهیم این بستر را به مجموعهای که به نظر من نیازی ندارد بدهیم، اشتباه است. چون در مسیر خودش دارد کارش را انجام می دهد، خیلی کمکی به رشد فرهنگی ما نمیکند.
- سینما دو بخش دارد. بخش فرم و بخش محتوا. سینمای جهان از جمله هالیوود و بالیوود در بخش فرم از ما چند پله جلوترند ولی از لحاظ محتوایی ما شانه به شانه آنها حتی جاهایی جلوتر از سینمای دنیا گام برمیداریم. شاهد مثالم این است که ایران جزوه ۵-۴ کشور اول دنیا در درو کردن جوایز سینمایی است. بخاطر اینکه ما با محدودیتهای بیشتری فیلمسازی میکنیم. محدودیت ناخواسته انسان را قویتر میکند. ما در محتوا خیلی حرف برای گفتن داریم؛ فیلمهایی که ما در سطح دنیا با آنها جایزه میگیرم کم نیست. اما از لحاظ فرمی، امکانات و ظرفیتهای سینمایی چندین و چند پله عقبیم.
- اتفاقاتی که در کشور ما میافتد را رصد کنید میبینید که چند سال قبل در غرب و در کشورهای پیشرفتهتر رخ داده است. امروزه ما میبینیم که نتفلیکس با دهها میلیون ببیننده کارش را پیش میبرد و الآن هم در ایران مشابه آن چند شرکت فعالیت میکنند. در عین حال که اتافق مبارکی است اما چیز غلطی که وجود دارد این است که در این رسانه ها داریم به یک انحصار میرسیم. یک زمانی ما خوشحال بودیم که ظهور این رسانهها باعث میشود که برخی انحصارهای شبکههای رسمی گرفته شود و یک پلتفرم جدید به ظرفیت تولید محتوایمان اضافه شود، اما امروزه میبینیم که به گونهای عمل میکنند که خودشان انحصار جدیدی را ایجاد کردهاند؛یعنی تا با آنها کار نکنید دیده نمیشوید، تا با آنها کار نکنید کارتان اکران آنلاین نمیشود. بعضی مواقع انگار سر گردنه نشستهاند و اصطلاحا بزخری میکنند. حدود ۲۰۰ فیلم وجود دارد که یک روزی تهیهکننده و سرمایهگذار به هر دلیلی روی آن سرمایهگذاری کرده است. موقع خرید و فروش فیلم به این رسانهها، پول یک لوگوی فیلم را میدهند. چرا؟ چون عرضه زیاد شده است و آنها الان میتوانند این کار را بکنند. حتما باید این انحصار شکسته شود و در بازار رقابت ایجاد شود. در عین حال که اتفاق مبارکی است ،اما انحصارشان به شدت آزاردهنده است.
- من از مسئولین هیچ خواستهای ندارم؛ زیرا تجربه نشان داده است که خواستههای ما از مسئولین به هیچ جایی نمیرسد. ولی از جوانان کشورم میخواهم که هیچ وقت اهدافشان را رها نکنند. صرف استعداد داشتن به معنای موفقیت نیست، اما استعداد به همراه پشتکار، مطالعه و انباشت تجربه شما را به هرجایی که بخواهید میرساند.
نظر شما