بازار؛ گروه بین الملل: اغلب بدیهی انگاشته شده یعنی دست کم در واشنگتن که آمریکا باید جهان را رهبری کند. ایالات متحده به مدت هفت دهه پس از جنگ دوم جهانی، این نقش را بر عهده داشته و اغلب آمریکایی ها تمایلی ندارند که چین در این زمینه جای آمریکا را بگیرد. البته که بازگشت به رویکردهای پیش از ترامپ کفایت نمی کند و آمریکا باید با دگرش های بنیادینی که در جایگاه بین المللی اش صورت گرفته، کنار بیاید.
این بخشی از گفته ها و دیدگاه دو کارشناس امریکایی به نام جیمز گلدگایر، عضو میهمان موسسه بروکینگز و استاد روابط بین الملل در دانشگاه آمریکایی و بروس جنتلسان، استاد برجسته سیاست عمومی در دانشگاه دوک و مقام پیشین وزارت خارجه آمریکا در دوران اوباما و کلینتون است که در مجله فارین افرز به چاپ رسید.
این کارشناسان معتقدند که از اواخر دهه ۱۹۹۰ تا کنون، عنوان خودخوانده «بزرگترین دموکراسی در جهان» به یک ادعای بی اعتبار تبدیل شده است. با گذشت تنها دو دهه، آمریکا شاهد استیضاح دو رئیس جمهور بوده است. یکی از انتخابات امریکا سرانجام با دخالت دادگاه عالی تعیین تکلیف شده که در همان زمان جنگ در عراق به جنجالی بین المللی تبدیل گردید و امریکا با یک بحران مالی روبرو بود که تکانه های آن سراسر جهان را فراگرفت. سرانجام یک نژادپرست را به ریاست جمهوری انتخاب گردید که کاستی های کشور را به گردن متحدان آمریکا می اندازد.
آنها همچنین اظهار کردند که کنشگری سیاست داخلی در کشور، نشانی از یک دولت کارآمد ندارد. آمریکا در رده بندی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، از نظر عدالت اجتماعی در رده بیست و هفتم از سی و یک کشور عضو قرار دارد که بازتاب سیاست هایی است که از دوران ترامپ بسیار فراتر می رود. چهل سال است که برابری اقتصادی در این کشور سیری نزولی دارد و آمار مرگ از سر درماندگی مدام در حال افزایش است.
آمریکا در رده بندی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، از نظر عدالت اجتماعی در رده بیست و هفتم از سی و یک کشور عضو قرار دارد که بازتاب سیاست هایی است که از دوران ترامپ بسیار فراتر می رود
دو استاد دانشگاه امریکایی بر این باورند که نژادپرستی سامان یافته در کشور، چهره آن را به عنوان پرچمدار دموکراسی، عدالت و حاکمیت قانون را خدشه دار کرده است. همچنین، کارنامه آمریکا در مقابله با گسترش بیماری کووید_۱۹ نیز بسیار روشن است به طوری که در اواسط ماه ژوئیه، شمار آمریکایی هایی که با ابتلای به کرونا جان دادند، از جمع آمار کشورهای ویتنام، منطقه خلیج فارس، افغانستان و عراق نیز بیشتر بود و اکنون در اواخر سپتامبر، آمار مرگ و میر این بیماری ۴۳ درصد دیگر افزایش را نشان می دهد.
کارنامه آمریکا در مقابله با گسترش بیماری کووید_۱۹ نیز بسیار روشن است به طوری که در اواسط ماه ژوئیه، شمار آمریکایی هایی که با ابتلای به کرونا جان دادند، از جمع آمار کشورهای ویتنام، منطقه خلیج فارس، افغانستان و عراق نیز بیشتر بود و اکنون در اواخر سپتامبر، آمار مرگ و میر این بیماری ۴۳ درصد دیگر افزایش را نشان می دهد
آن ها همچنین تصریح کردند که چرا باید کسی در جهان اینگونه تفکر کند که آمریکا می تواند یک رهبری کارآمد جهانی را ارائه دهد؟ در حالی که اگر فقط ۱۷ درصد آمریکایی ها به دولت اعتماد دارند، چرا باید دیگران به ایالات متحده اعتماد کنند؟
بروس جنتلسان و جیمز گلدگایر معتقدند که امروزه برخلاف سده های گذشته، آمریکا از جهان جدا نیست و برخلاف دهه های گذشته در راس آن هم قرار ندارد بلکه کشوری است که در عرض جهان موجب شده تا یک سری رخدادها و نیروهای جهانی شکل گیرند که خود نیز از آن ها شکل می گیرد. جهان امروز، دیگر آن جهانی نیست که یک کشور چه آمریکا باشد چه چین بتواند در راس دیگر کشورهای جهان قرار گیرند زیرا دگرش در مناسبات دولت ها، چنین سلطه ای را کمتر ممکن می سازد.
جهان امروز، دیگر آن جهانی نیست که یک کشور چه آمریکا باشد چه چین بتواند در راس دیگر کشورهای جهان قرار گیرند زیرا دگرش در مناسبات دولت ها، چنین سلطه ای را کمتر ممکن می سازد
دو کارشناس امریکا همچنین اظهار کردند که در جهان امروز که تهدیدها و منافع تقریبا یکدیگر را خنثی می کنند، کمتر کشوری احساس می کند که بهتر است تنها با یکی از قدرت های بزرگ، روابطی انحصاری داشته باشد.
از نظر آنها چین پرخاشگرتر شده و احتمالا به عنوان رقیب اصلی آمریکا در دهه های آینده باقی خواهد ماند، اما تلاش آمریکا برای دامن زدن به موج «چین هراسی» چندان مورد توجه قرار نگرفته و کشورها تمایل دارند که با هر دو کشور چین و آمریکا، روابط خود را حفظ کنند.
هندوستان و استرالیا، تنش های چشمگیری با چین دارند، اما همچنان بر سر مسائل مورد علاقه دوجانبه، با یکدیگر همکاری دارند. حتی عربستان سعودی که متحد دلخواه ترامپ است، احتمالا برای برنامه جنگ افزار هسته ای به چین روی خواهد آورد. در واقع ایالات متحده در نگرشی واقع بینانه تر به رهبری خود، می تواند و باید نقش خود را در خاورمیانه از جمله روابط با عربستان سعودی، مورد بازبینی قرار دهد و بطور کلی انتظاراتش را درباره شکل دادن به آینده منطقه، را کاهش دهد.
ایالات متحده در نگرشی واقع بینانه تر به رهبری خود، می تواند و باید نقش خود را در خاورمیانه از جمله روابط با عربستان سعودی، مورد بازبینی قرار دهد و بطور کلی انتظاراتش را درباره شکل دادن به آینده منطقه، را کاهش دهد
استادان روابط بین الملل در دانشگاه امریکایی نیز خاطر نشان کردند که امروزه در حالی که توان نظامی آمریکا همچنان برای بازدارندگی گسترده تر از گذر ناتو و شراکت ایندو- پاسیفیک، کارساز است، جنگ تقریبا بیست ساله در افغانستان و عراق با هزینه بیش از شش تریلیون دلار، نشان از محدودیت کارآمدیِ برتری نظامی برای دستیابی به اهداف راهبردی دارد. امریکا در افغانستان باید به یک ابتکار سطح بالای منطقه ای و دیپلماتیک متعهد شود که پاکستان، هندوستان، روسیه، چین، عربستان سعودی و ایران را در بر بگیرد. همه این کشورها، گروههای دلخواهی را در افغانستان دارند، اما با بیرون شدن آمریکا از این میدان، با ریسک های بسیاری هم روبرو خواهند بود.
آن دو همچنین اعلام کردند که سهم آمریکا از تولید ناخالص جهانی که در سال ۱۹۵۱، معادل پنجاه درصد بود، در سال ۱۹۹۱ به ۲۵ درصد و اکنون به حدود ۱۵ درصد رسیده است و در حالی که تحریم ها از سوی امریکا علیه ایران، ونزوئلا و کره شمالی روز به روز بیشتر می شود و آسیب های اقتصادی سنگینی به بار می آورد، اما همین تحریم ها موجب نشده که این کشورها به خواسته های آمریکا تن بدهند.
دیدگاه بروس جنتلسان و جیمز گلدگایر این است که واشنگتن باید نقشی که دیگران می توانند در رهبری جهان به عهده گیرند را بپذیرد. در آینده، در رابطه با کمتر مسئله ای است که آمریکا بتواند به تنهایی نقش رهبری یگانه را در آن بازی کند و مواردی هم هست که دیگران برای رهبری آن، آمادگی بیشتری دارند. ۶۸ درصد آمریکایی ها هم ترجیح می دهند که آمریکا، یک رهبری شراکتی را در پیش گیرد به جای آنکه به دنبال سلطه باشد.
در آینده، در رابطه با کمتر مسئله ای است که آمریکا بتواند به تنهایی نقش رهبری یگانه را در آن بازی کند و مواردی هم هست که دیگران برای رهبری آن، آمادگی بیشتری دارند به طوری که ۶۸ درصد آمریکایی ها هم ترجیح می دهند که آمریکا، یک رهبری شراکتی را در پیش گیرد به جای آنکه به دنبال سلطه باشد
آنها بر این باورند که کافی نیست که دولت بایدن، صرفا به توافق های چندجانبه ای مانند توافق آب و هوایی پاریس یا برجام برگردد، بلکه باید آنها را جلوتر ببرد. حتی اگر توافق پاریس توسط همه کشورها و بطور کامل هم اجرایی می شد، انتشار گازهای گلخانه ای بازهم دو برابر حجمی می بود که باید باشد.
این دو کارشناس به موضوع برجام اشاره کردند و گفتند: در رابطه با برجام، اکنون که پایان مهلت برخی محدودیت های آن نزدیک می شود و تنش های ژئوپلیتیکی افزایش یافته است، بازگشت به این توافق، صرفا چاره مشکلات نیست. شرکت کنندگان در این توافق، نیازمند توافق های تازه ای هستند که محکم تر و به روز تر باشد، اما تهران نیز به شکل قابل درکی نگران پابرجایی هرگونه تعهدات آمریکاست، اروپایی ها از تحریم های ثانویه ترامپ خشمگین اند و روسیه و چین نیز در حال بهره برداری از شرایط کنونی هستند.
در رابطه با برجام، اکنون که پایان مهلت برخی محدودیت های آن نزدیک می شود و تنش های ژئوپولیتیکی افزایش یافته است، بازگشت به این توافق، صرفا چاره مشکلات نیست. شرکت کنندگان در این توافق، نیازمند توافق های تازه ای هستند که محکم تر و به روز تر باشد، اما تهران نیز به شکل قابل درکی نگران پابرجایی هرگونه تعهدات آمریکاست
علاوه بر آن، جنتلسان و گلدگایر تصریح کردند که یک گرایش بین المللی (به رهبری در جهان) نیازمند بازسنجی وضعیت اتحادهای آمریکاست. ایالات متحده نباید بطور خودکار تعهدات درازمدت خود را تمدید یا آنها را با عجله ترک کند، بلکه باید با توجه به منافع کنونی کشور، آنها را بازسنجی کند.
در واقع، امریکا در حالی که همیشه در راس میز رهبری جهان نیست و نباید هم باشد، همه گیری کووید ۱۹ نشان داد زمانی هم که آمریکا اصلا بر سر میز حضور نداشته باشد، چه رخ خواهد داد. البته دیگر کشورها منتظر یک نجات بخش نمی نشینند.
آمریکا باید هرگونه حس خود رهبر پنداری را کنار بگذارد و آنچه از دستش بر می آید را در خانه و در بیرون از خانه انجام دهد تا به عنوان رهبری در عرض جهان قرن بیست و یکم برار گیرد.
نظر شما