به گزاش بازار، سازمان بورس با حمایت حقوقیها کفسازی مهمی انجام داد، حمایتی که اگرچه تضمینی بر صعود نیست اما میتواند متضمن عدم ریزش شدید در آینده باشد. در بازار این تصور وجود دارد که هر لحظه حقوقیها عرضهکننده باشند، جهت جدید بازار مشخص میشود، با توجه به همین حساسیت، این احتمال وجود دارد عرضه حقوقیها در نه در یک زمان خاص بلکه به صورت تدریجی صورت گیرد. همچنین در بین رسانههای مرتبط با بازار سرمایه، سطح ۱.۸ میلیون شاخص کل بهعنوان یک نقطه مرجع قوی ارزیابی میشود. بااینحال، آنچه ارزیابی می شود نه در ید حقوقیها بلکه رفتار هیجانی خود حقیقیها تعریف میشود و میتواند تعیین کننده ادامه روند بازار باشد.
آنچه در این زمان میتوان گفت، بعید به نظر میرسد بازار در بازه کوتاه مدت ریزشی اینچنین تجربه کند. تجربهای که ریزش اخیر برای بازار داشت این است که احتمالا حقوقیها (بالاخص وابسته به دولت) در فروشهای خود بیشتر احتیاط خواهند کرد و حقیقیها هم محافظهکاری بیشتری در تصمیمات خرید خود لحاظ میکنند. آنچه متضمن روندی متعادل و صعودی در بازار است (ایدهالی برای همه)، این است که ابتدا شرایط دوقطبی (نیمی از بازار صف خرید و نیمی از بازار صف فروش) به حالتی نرمال برسد.
متاسفانه کمتر سهمی در شرایط تعادل معامله میشود. افزایش یا حذف دامنه نوسان، حضور پر رنگ حقوقیها در نقش بازارگردان بدینتریب که کفسهام بسته باشد و عرضه متعادلی در قیمتهای بالا صورت پذیرد، میتواند روند فعلی را به حالت تعادلی نزدیک کند.
دولت و کسری بودجه
بسیاری از فعالان بازار نقش بازار سرمایه در تامین بودجه کشور را مهمترین دلیل رشد بازار تا پایان سال در نظر میگیرند. این فرضیه زمانی مورد تشکیک واقع شد که دولت اولا به دنبال عرضه بلوکی پالایشیها رفت و سلفنفتی را جایگزین بهتری برای کسری بودجه دید و ثانیا مطابق آخرین خروجی شورای پول و اعتباری سهمی از سپرده بانکها به اوراق دولتی تخصیص مییابد که تقریبا معادل تامین مالی دولت از اول سال ۱۳۹۹ تا کنون در قالب فروش سهام است. راستیآزمایی واقعی تمایل دولت در تامین مالی از طریق بازار سرمایه و فروش سهام را باید در مدیریت فروش #دارادوم جُست. تلاش دولت در جهت فروش هر چه بیشتر واحدهای دارادوم و جذاب کردن این صندوق، میتواند عزم راستین دولت برای اتکا به تامین مالی از بازار سرمایه را به محک آزمون بگذارد. در صورتیکه دولت در این راه، عزم خود را نشان دهد، میتوان بازار سرمایه را محمل جدی تامین بودجه در ششماهه دوم در نظر گرفت و به حضور پر قدرت دولت در بازار دل بست. اعمال تخفیف به شرکتهای پالایشی، حمایت از روند قیمتی و سایر موارد مشابه میتواند فرضیه حمایت دولت از بازار سرمایه با هدف تامین کسری بودجه را تقویت کند.
اقتصاد سیاسی
سهم دولت در اقتصاد کشور انکارناپذیر است. لذا تصمیمهای دولتی که ابعاد سیاسی قوی دارد، میتواند بازار سرمایه را از این حیث متاثر سازد. دو رویداد سیاسی مهم در پیش است: انتخابات آمریکا۲۰۲۰ و انتخابات ایران ۱۴۰۰ .
لذا سه بازه زمانی مهم را میتوان تعریف کرد: بازه ۱) تا قبل از انتخابات آمریکا، بازه ۲) بعد از انتخابات آمریکا، بازه ۳) قبل از انتخابات ایران. در مورد بازه اول، فضایانتظار بر تصمیمهای سیاسی و اقتصادی کشور از هماکنون آغاز شده است. تصمیمهایی نظیر ایجاد دسترسی برای آژانس بینالمللی اتمی (در حالیکه سخن از خروج از ان. پی. تی و ... از سوی مجلس مطرح بود)، رفتار تهاجمی ترامپ در آستانه انتخابات آمریکا و اوج فشار حداکثری بر ایران، مقایسه رشد سریع دلار از اول سال تا ابتدای شهریور و از ابتدای شهریور تاکنون، همگی موید شروع فضای انتظار است. بعد از فاصله انتخابات آمریکا و تعیین رئیسجمهور آن، باید منتظر استراتژیهای مد نظر وی بود. آیا رئیسجمهور جدید آمریکا در صدد تاثیرگذاری بر انتخابات ایران بر خواهد بود؟ و ... نرخ ارز احتمالا مهمترین آیتم بنیادی در این فاصله است که انتخاب هر کدام از دو نامزد احتمالی، حداقل در بازه زمانی کوتاه، راهی کاملا متفاوت برای نرخ ارز از انتخاب کاندید دیگر ایجاد میکند. همچنین امکان دارد با انتخاب ترامپ، بازارهای جهانی روند صعودی به خود بگیرد و محرک قیمت سهام کامودیتی (نفت، پتروشیمی، فلزی و ...) باشد.
در بازه زمانی سوم که احتمالا با شروع سال ۱۴۰۰ تا انتخابات ریاستجمهوری ایران در خردادماه تعریف شود، با توجه به فراگیر شدن بورس در سطح جامعه و حضور عامه مردم در این بازار، احتمالا بورس در مناظرهها و ... مورد توجه قرار میگیرد و دولت برای تقویت کاندیدای همسو با خود، بازار سرمایه را تقویت میکند. لذا بازه ۳ تنها بازهای است که احتمالا میتوان از هماکنون آن را صعودی فرض کرد.
نتیجهگیری
احتمالا زینپس ریزش شدید مشابه آنچه در هفتههای قبل گذشت در کار نیست و حقوقیها در عرضهها هماهنگتر هستند و تلاش نخواهند کرد آغازگر یک روند نزولی باشند. رفتار دولت در جذابیتبخشی به دارادوم میتواند امیدبخش حمایت واقعی دولت از بازار سرمایه باشد. تا قبل از انتخابات آمریکا و عیان شدن برتری نسبی یک کاندید به طرف مقابل، صعودهای بازار میتواند مستعد عرضه واقعی (و نه کنترلی) از سوی فعالان حقیقی و حقوقی باشد.
نظر شما