مهران ابراهیمیان؛ بازار: نسیم توکل تاکنون دو بار تندیس کارآفرین بانوان را اخذ کرده و متولد سال ۱۳۶۲ است. تحصیلات آکادمیک خود را در رشته زمینشناسی آغاز کرد، اما در ادامه تغییر گرایش داد و در مقاطع ارشد و دکترا به سمت مدیریت و گرایشهای مربوط به مدیریت صنعتی، انتقال تکنولوژی و کسبوکار تغییر جهت داد و دیپلم بازاریابی جهانی (Global Marketing) را نیز از دانشگاه ماستریخت هلند دریافت کرد. توکل در سال ۸۳ با پیوستن به شرکت دانشبنیان عرش گستر، رویکرد کاری خود را به سمت مدیریت سوق داد و در حال حاضر یکی از سهامداران و رئیس هیأت مدیره شرکت مذکور است.
او این روزها در کنار فعالیت شخصی خود در قالب رئیس هیئت مدیره گروه تجارت الکترونیک عرشگستر که در زمینه تولید و تأمین قطعات الکترونیک فعالیت میکند، از طریق عضویت در اتاق بازرگانی تهران دایره فعالیتهای خود را گستردهتر کرده ودر تلاش است تا نگاه مسئولان به تولید را تغییر دهد. توکل براین باور است که در صنایع الکترونیک تا مفهوم تولید در اذهان سیاستگذاران باز تعریف نشود، جهش تولید و اهدافی که در حوزه دانش بنیان کردن تولید دنبال می کنیم، محقق نمی شود.
در ادامه گفتگوی تفصیلی با نسیم توکل ارائه میشود.
* تحقیقات بازار تا چه اندازه در موفقیت شما اثر گذار بوده است؟
اساسا تولید بدون فروش معنا و مفهومی ندارد، لذا ما هر سال گروهی را برای تحقیقات بازار تعیین و حوزههای جدید و مورد نیاز صنعت الکترونیک را شناسایی میکنیم و بر همین مبنا نیز استراتژی ۶ ماهه تولید را طراحی کرده و بازاریابی و نیروی انسانی را بر مبنای این استراتژی، تعریف میکنیم. اگر تحقیقات بازار نباشد، طبیعتا خروجی آن که افزایش تولید و توسعه شرکت است محقق نخواهد شد.
* دلیل انتخاب این چشم انداز ۶ ماهه در تحقیقات بازار چیست ؟
از نگاه مدیریتی در بررسی محیط کلان (macro) و بر اساس الگوهای استاندارد مدیریتی قوانین، رفتار دولت و حتی مسائل بینالملی را باید در نظر گرفت. در حوزه خرد (micro) نیز رقبا و مسائل درون سازمانی سنجیده میشوند. از آنجایی که بر خلاف سایر کشورها، برنامهی دولت معمولا در برنامههای ۵ ساله مطرح میشود اما دائم قوانین و مقررات تغییر می کند، بخش کلان، پایدار نبوده و مدام باید قوانین و شرایط را تغییر دهیم. به بیان بهتر، کسبوکاری که در حال حاضر شرایط خوبی دارد، ممکن است ۵ سال دیگر موضوعیتی نداشته باشد و به همین دلیل نیز ما نمیتوانیم برنامههای میانمدت و یا طولانی مدت داشته باشم، اگرچه این رویکرد ایدهال است. از سوی دیگر با توجه به سرعت تحولات در حوزه الکترونیک که با صنعت ما مرتبط است، کمتر میتوان برنامههای بلندمدت و در سطح کلان را تعریف کرد.
* با این اوصاف اساسا سرمایهگذاری در حوزه الکترونیک توجیهپذیر است؟
سرعت تحولات حوزه الکترونیک به معنای نفی سرمایهگذاری در این صنعت نیست. کافی است نگاهی به لوازم اطراف خود، چه در محیط کار و چه در محیط خانه بیاندازید تا متوجه شوید صنایع الکترونیک تا چه اندازه وارد زندگی مصرفی انسان امروزی شدهاند و بر همین اساس نیز در همه کشورها جزو صنایع راهبردی محسوب شده و میتواند به عنوان بخش مهمی از درآمدهای یک کشور و کاهش ارزبری تلقی شود.
متأسفانه مشکل ما این است که بین وزرای صنعت در دولتهای مختلف، یک چشمانداز درست نسبت به صنایع الکترونیک وجود ندارد! نکته مهمی که مسئولان باید درک کنند این است که صنعت الکترونیک یک فرایند بینالمللی است و در هیچ کجای دنیا صفر تا صد اجرای یک محصول به یک کشور محدود نشده و بازار آن نیز تنها به مرزهای یک کشور محصور نیست
* در صنعت الکترونیک با چه چالشهایی مواجه هستید؟
جدا از بخش خصوصی که حتی یک تشکل و انجمن برای مطالبهگری ندارد، بخش دولتی نیز در اسناد راهبردی، چشم انداز و... سهمی برای صنایع الکترونیک در نظر گرفته است. در زمان آقای احمدی نژاد طرف از معاونت علمی به ما مراجعه کردند که شرکت شما استانداردهای ملی برد مدار چاپی را با همکاری استاندارد تدوین کرده است و از ما خواستند که کارخانه راهاندازی کنیم. در همان زمان خیلی از شرکتها به منظور راهاندازی کارخانه هزینه گرفتند و در بخشهای دیگر سرمایهگذاری کردند! از آنجایی که راهاندازی کارخانه برای محصولات ما چندان توجیه نداشت، ما خیلی حرفهای برخورد کرده و تقاضا کردیم که به منظور کمک به صنایع الکترونیک، برنامه چشمانداز اروپا را بخرید و با کمک فعالان این بخش، چشمانداز داخلی ۵ ساله صنایع الکترونیک را تهیه کنید که بر اساس آن مشخص شود دولت چگونه وارد این حوزه شود و چه قوانینی برای آن نیاز است. اما جوابی که به ما دادند این بود که کارهای پژوهشی و اجرایی جزو برنامههای ما نیست.
البته بعد از آن میکروالکترونیک یک سند راهبردی برای این منظور نوشت اما هنوز به مرحله اجرا نرسیده است. متأسفانه مشکل ما این است که بین وزرای صنعت در دولتهای مختلف، یک چشمانداز درست نسبت به صنایع الکترونیک وجود ندارد! نکته مهمی که مسئولان باید درک کنند این است که صنعت الکترونیک یک فرایند بینالمللی است و در هیچ جای دنیا صفر تا صد اجرای یک محصول به یک کشور محدود نشده و بازار آن نیز تنها به مرزهای یک کشور محصور نیست.
تولید در صنعت ما به این معناست که تحقیق و توسعه محصول در اختیار ما باشد، به عنوان مثال تکنولوژی برند «بوش» متعلق به کشور آلمان است، اما عبارت ساخت چین، ترکیه و هند در پشت آن نوشته شده است. در صنعت مورد نظر ما، یعنی بردهای الکترونیکی نیز به همین منوال است، ای سی و خازن و ... متعلق به کشورهای است که میلیونها قطعه از آن را تولید میکنند و ۸۰ درصد قیمت تمام شده آن نیز وارداتی است. بر این اساس، مسئولان برنامهریز ما باید نسبت به این نکته واقف شوند که صنعت الکترونیک با کارخانهداری متفاوت است و زمانی «جهش تولید» در این حوزه رخ خواهد داد که قابلیت چنین تفکیکی در آن وجود داشته باشد. نتیجه چنین تفکیکی این میشود که شرکتهایی مانند ما با تمرکز روی فرایند تحقیق و توسعه و از طریق استفاده از ظرفیت خالی کارخانههایی که بعضا با ۳۰ درصد ظرفیت خود کار میکنند، روند تولید را تسریع خواهند کرد. ضمن اینکه با استفاده از رویکرد تولید بدون کارخانه، ارزی از کشور برای خرید لوازم خارج نخواهد شد و تولیدکنندهها میتوانند انرژی و تخصص خود را صرف تحقیق و توسعه کنند که اصل اول و مهم فرایند تولید است، نه صرف مسائلی مانند مدیریت منابع انسانی و تعمیر و نگهداری تجهیزات کارخانهداری.
در حالی که درست عکس این مدل در کشورهای دیگر عملیاتی شده است. صاحب صنعت میگوید: تحقیق و توسعه از آن من است و اگر تولید به ۱۰۰ هزار دستگاه در سال برسد، تولید کارخانهای آن صرفه دارد. لذا میتوان از ظرفیت تولید در کشورهای دیگر مانند چین و هند و ... استفاده کرد و تولید بدون کارخانه را در دستور کار خود قرار میدهند. این روش باعث توسعه صنایع الکترونیک میشود، اما متأسفانه تعریف وزارت صمت از تولید، به رغم ماموریتهای خارج کشور مدیران و دانستن همه این موارد، در حد همان مونتاژهای واضح، باقی مانده است.
تحریمها موتور نوآوری شرکت ما را فعال کردند و روند تحقیق و توسعه ما، به خصوص در بخش مهندسی معکوس، رشد قابل توجهی پیدا کرد
* با این اوصاف میتوانیم بگوییم تحریم به کمک تولیدکنندگان واقعی آمده و تولید واقعی توجیه پیدا کرده است؟
شرکتهایی مانند ما که محصولات و قطعات الکترونیکی شرکتهای دیگر را تولید میکنند، رشد روزافزونی را در سالهای ۹۸ و ۹۹ تجربه کردند، زیرا با سختتر شدن تحریمها واردات نیز با مشکل مواجه شده است. در فروردین ماه که تمام شرکتها آسیب دیده بودند و از فرایند دورکاری استفاده میکردند، فروش و سود شرکت ما ۲۰ درصد رشد داشت. در واقع تحریمها موتور نوآوری شرکت ما را فعال کردند و روند تحقیق و توسعه ما، به خصوص در بخش مهندسی معکوس، رشد قابل توجهی پیدا کرد. به عنوان مثال، دستگاه اکسیژن اتاق عمل از کشور آلمان، اتریش و آمریکا وارد می شد که در پی تحریمها، دیگر اجازه واردات به آنها داده نشد؛ یا در صنعت فولاد و پتروشیمی به دستگاه الکترونیکی نیاز داشتند که باید به صورت سالانه تعویض میشد، در چنین شرایطی بود که به سراغ شرکتهایی مانند ما آمدند و خواستار ساخت محصولات مذکور شدند. همچنین تولیدکنندگان دیگری که قطعات محصولی مانند یخچال را وارد میکردند، اما در حال حاضر قادر به تولید آن نیستند نیز برای تأمین قطعات مورد نیاز خود به سراغ ما آمدند، زیرا در غیر این صورت باید کارخانه خود را تعطیل میکردند.
* به نظر شما دولت چه نقشی میتواند در توسعه صنایع الکترونیک در سال جهش تولید داشته باشد؟
به اعتقاد من تولید از مسیر تحقیقوتوسعه و بازارسنجی حاصل میشود. بر همین اساس به شدت به دنبال این موضوع هستم که واژههای تولید، مونتاژ و کارخانه داری، صنعتگری را از هم تفکیک کنم. البته افراد زیادی نیز معتقدند تولید باید از مسیر مونتاژ بگذرد و از این طریق تکنولوژی وارد کشور شده و بومیسازی شود و در نهایت تولید محقق بشود. بنده نیز این پروسه را قبول دارم، اما نه با روش مونتاژی که دستگاه را دو تکه کرده، وارد کنیم و در اینجا مونتاژ کنیم. این روش در فرایند مونتاژ سالهاست که بدون عمقبخشی به آن در حال تکرار شدن است.
به نظر من بهترین کار این است که دولت کاری نکند. تولید کنندگان و مشتریان یکدیگر را پیدا خواهند کرد. اینکه دولت وارد شود و با دستکاری قوانین و راهکارها، به عنوان مثال مدتی واردات را ممنوع کند یا در تخصیص ارز تبعیض قائل شود، به نوعی یک رقابت ناسالم را در صنایع رقم خواهد زد؛ چراکه در بسیاری موارد ورود دولت با رانت همراه بوده و همین موضوع، رقابت و انگیزه تولید واقعی را کم میکند.
توزیع رانت، بدون مشورت تشکلها رخ میدهد و بسته به نفوذی که مدعی تولید دارد، تصمیمات سریع و پرهزینهای اتخاذ میشود و تا زمانی که عده کثیری به شدت متضرر نشده یا یک مسئول دولتی، افراد نزدیک به او و شرکت دولتی ضرر نکند، این تصمیمات اشتباه حذف یا اصلاح نمیشوند
* تشکلها در این میان چه نقشی میتوانند ایفا کنند؟
نکته اینجاست که توزیع رانت، بدون مشورت تشکلها رخ میدهد و بسته به نفوذی که مدعی تولید دارد، تصمیمات سریع و پرهزینهای اتخاذ میشود و تا زمانی که عده کثیری به شدت متضرر نشده یا یک مسئول دولتی، افراد نزدیک به او و شرکت دولتی ضرر نکند، این تصمیمات اشتباه حذف یا اصلاح نمیشوند.
دلیل وارد شور نشدن با تشکلها نیز اینطور عنوان میشود که آنها به دنبال منافع شخصی هستند و به همین دلیل نیز چندان به آنها توجه نمیشود؛ در حالی که به عقیده من تشکلها باید به دنبال منافع خود باشند و به همراه بخش خصوصی، نباید متضرر شوند. این دولت است که باید به دنبال کسب سود منطقی بخش خصوصی باشد.
از یک سال پیش قرار بود که شرکت ما به عنوان تأمینکننده قطعه در زنجیره تولید وارد حوزه قطعهسازی شود، اما بعد از پیگیریهای پیاپی اینطور پاسخ دادند که باید قطعه تولیدی ما را شرکت رقیبمان تأیید کند
* یکی از مسائلی که در زمینه مشکلات خودورسازی گفته میشود، مسأله تأمین برد مدارهای چاپی است، آیا به عنوان یک شرکت تولیدکننده و تأمینکننده PCB در این حوزه وارد شدهاید؟
برخلاف آنچه در ظاهر اعلام کردهاند که در سایت قطعات تولیدی ثبتنام کنید و به عنوان تولیدکننده شناخته شوید، واقعیت چیز دیگری است. تجربهای که ما در گروه عرشگستر داریم نشان میدهد که صرف ثبتنام به عنوان تولیدکننده قطعات، بازار خودور به سراغ شما نخواهد آمد. به عنوان مثال از یک سال پیش قرار بود که شرکت ما به عنوان تأمینکننده قطعه در زنجیره تولید وارد حوزه قطعهسازی شود، اما بعد از پیگیریهای پیاپی اینطور پاسخ دادند که باید قطعه تولیدی ما را شرکت رقیبمان تأیید کند!
همانطور که میدانید دلیل انبار شدن خودروها در کارخانهها، قطعات مکانیکی نیست، بلکه مشکل قطعات الکترونیکی است که تا چندی پیش وارد میشدند و در حال حاضر به دلیل تحریمها، ورود آنها ممنوع و یا بسیار هزینهبر شده است. از سوی دیگر خودروسازان نیز به دلیل هزینههای زیاد، کمتر به سمت فرایند تحقیقوتوسعه میروند و این در حالی است که شرکت دانشبنیانی مانند ما، این فرایند را بر عهده گرفته و از طریق مهندسی معکوس و قیمتهای منطقی، سعی دارد چرخ صنعت را در این شرایط بچرخاند.
البته کار کردن با صنایع خودروسازی پیچیدگیهای زیادی دارد، کمااینکه تجربه همکاری غیرمستقیم ما در سال ۹۰ با این صنعت، منجر به بدقولی در نحوه پرداخت شد و حتی به مرز ورشکستگی رسیدیم، به طوری که مجبور به فروش بخشی از اموال شرکت شدیم. البته این تجارب باعث قطع همکاری ما با این صنعت، خصوصا در شرایط کنونی که تولید داخل اهمیت زیادی برای کشور دارد، نشده است. بر همین اساس نیز سراغ تولید ECU خودور رفتیم و در مهر ماه سال گذشته، در قالب شرکت واسطه با صاایران، در محل صندوق نوآوری، قرارداد ۲۰ هزار ACU و ۳۰ هزار ECU را به امضا رساندیم.
* چالش عمدهای که در ارتباط با معاونت علمی و صندوق نوآوری با آن روبهرو بودهاید، چیست؟
متأسفانه علیرغم اینکه ما از طریق مهندسی معکوس و فرایند تحقیقوتوسعه، تولیداتمان را به مرز نوآوری رساندهایم، این عملکرد ما از سوی معاونت علمی مورد تأیید قرار نگرفته و محصولات ما را دانشبنیان برنمیشمارند. تصور من این بود که وقتی به صندوق نوآوری مراجعه کنیم، با استقبال گرمتری روبهرو شویم و به عنوان شرکتی که به دنبال گسترش فعالیت تولیدی خود است، با ما برخورد کنند و با ارائه تسهیلات، این روند را سرعت بخشند. ولی عملا به دلایل متعدد از جمله کرونا وحتی مرخصی افراد جلسات به تعویق میافتند و ما حمایت جدی از سوی آنها دریافت نکردیم.
* عملکرد معاونت علمی را در حوزه صنایع الکترونیک و دانشبنیان چگونه ارزیابی می کنید؟
نتیجهای که من از روند عملکرد معاونت علمی گرفتهام، نشان میدهد که این نهاد نمیتواند به چشماندازها و اهدافی که در سالهای پیشرو در نظر گرفته شده است، برسد. در سند چشمانداز ۱۴۰۴ عنوان شده است که سهم تولید ناخالص ملی از محصولات فناور و دانشبنیان، باید ۵۰ درصد شود؛ در حالی که طبق آماری که معاون وزارت کار در سال ۹۶ عنوان کرده بودند، این عدد ۵ درصد بوده است و من بعید میدانم با توجه به سختتر شدن شرایط کشور، بتواند طی ۴ سال آینده ۴۵ درصد رشد داشته باشد. این میزان از رشد، یک عدد فراتر از تصور نسبت به عملکرد امروز معاونت علمی است. از سوی دیگر، کمبود نیروهای کارشناس در معاونت علمی، باعث میشود محصولات زیادی در صف تأیید دانشبنیان شدن، یک الی دو سال باقی بمانند و عملا روند رشد محصولات فناورانه به تعویق میافتد.
* خانم توکل! به عنوان سؤال پایانی، با توجه چالشهایی که در صنعت الکترونیک وجود دارد، اگر قرار بود دوباره مسیر خود را انتخاب کنید، باز هم در همین مسیر گام برمیداشتید؟
بنده از همان آغاز بلندپرواز بودم و در شرایط کنونی نیز به دنبال دستیابی به چشمانداز توسعه در حوزه اقتصاد جهانی هستم. بنده به رغم تمام مشکلات موجود و حتی سودهای اغواکنندهای که در بازارهای سادهتر مانند مسکن، بورس، طلا، ارز و .... وجود دارد، همچنان کار تولید را دنبال خواهم کرد.
نظر شما