به گزارش بازار، مدیریت پروژه در دنیای امروزی با چالشهای زیادی روبهرو است. تغییرات سریع در نیازهای مشتری، پیشرفتهای تکنولوژیک و رقابت فشرده در بازار، روشهای سنتی را تا حد زیادی ناکارآمد کرده است. در چنین شرایطی، رویکردهایی مانند «اجایل» و «اسکرام» به عنوان راهحلهای مدرن و منعطف برای مدیریت پروژه معرفی شدهاند. اما این دو اصطلاح دقیقا چه معنایی دارند و چه تفاوتهایی میان آنها وجود دارد؟ در این مقاله تلاش میکنیم به صورت جامع و دقیق، تفاوتها، مزایا و کاربردهای این دو مفهوم مهم را بررسی کنیم.
تاریخچه و فلسفه شکلگیری اجایل (Agile)
داستان اجایل به سال ۲۰۰۱ برمیگردد، جایی که ۱۷ متخصص برجسته در حوزه نرمافزار، از جمله کنت بک و مارتین فاولر، گرد هم آمدند تا روشی جدید برای مدیریت پروژهها و توسعه نرمافزارها ایجاد کنند. آنها از پیچیدگیها، تاخیرها و ناکارآمدیهای روشهای قدیمی خسته شده بودند و باور داشتند باید راهی بهتر برای انجام کارها وجود داشته باشد. نتیجه این گردهمایی، بیانیه اجایل (Agile Manifesto) بود.
اصول اصلی اجایل
اجایل چهار اصل کلیدی دارد:
-
افراد و تعاملات مقدم بر فرایندها و ابزارها
-
نرمافزار کاربردی مقدم بر مستندات جامع
-
همکاری مشتری مقدم بر مذاکره قرارداد
-
پاسخگویی به تغییرات مقدم بر پیروی از برنامههای از پیش تعیینشده
این اصول به زبان ساده یعنی باید به جای اینکه در چارچوبهای سختگیرانه و اسناد متعدد غرق شویم، تمرکز خود را بر ارتباطات انسانی، انعطاف در برابر تغییرات و تعامل مستمر با مشتری بگذاریم.
تاریخچه و دلایل ظهور اسکرام (Scrum)
حالا اجازه دهید به سراغ «اسکرام» برویم. در دهه ۹۰ میلادی، جف ساترلند و کن شوابر روشی را ایجاد کردند که با الهام از اصول مدیریت چابک، امکان اجرای عملی آن را به تیمها میداد. اسکرام به سرعت محبوبیت پیدا کرد؛ چرا که روشی شفاف و عملی برای مدیریت پروژهها ارائه میداد.
اسکرام چگونه کار میکند؟
فرض کنید پروژه شما به یک کتاب بزرگ و حجیم شباهت دارد که خواندن یکباره آن بسیار دشوار است. اسکرام این کتاب را به فصلهای کوچک و قابل مدیریت تقسیم میکند که هر فصل، در اصطلاح «اسپرینت» نامیده میشود. اسپرینتها معمولا از یک تا چهار هفته طول میکشند.
هر اسپرینت با مجموعهای از وظایف مشخص آغاز میشود که در لیستی تحت عنوان «بکلاگ محصول» ثبت شدهاند. تیم توسعه مسئولیت دارد این وظایف را در مدت تعیین شده به پایان برساند. در پایان هر اسپرینت، محصولی قابل ارائه وجود دارد که میتوان به مشتری تحویل داد و بازخورد گرفت.
نقشهای کلیدی در اسکرام
-
اسکرام مستر (Scrum Master): شخصی که نقش راهنما و تسهیلکننده را دارد. او کمک میکند تا اصول اسکرام به درستی پیاده شوند.
-
صاحب محصول (Product Owner): نماینده مشتری است که اولویتها را مشخص میکند و مطمئن میشود محصول مطابق نیازهای مشتری پیش میرود.
-
تیم توسعه (Development Team): اعضایی که وظایف را انجام میدهند و محصول را تولید میکنند.
تفاوت اصلی اجایل و اسکرام چیست؟
شاید این سؤال پیش آمده باشد که اگر اجایل یک مفهوم کلی است، پس اسکرام چیست؟ در واقع اجایل مانند نقشهای کلی است که مسیر کلی حرکت را مشخص میکند؛ اما اسکرام دقیقا یک خودرو است که شما را در این مسیر حرکت میدهد.
به زبان دیگر، اجایل «چرا» را توضیح میدهد: چرا باید منعطف باشیم؟ چرا تغییرات مهماند؟ اما اسکرام به «چگونه» پاسخ میدهد: چگونه باید این تغییرات را اجرا کنیم؟ چگونه وظایف را مدیریت کنیم؟
مقایسه اجایل و اسکرام از جنبههای مختلف
برای درک بهتر تفاوتهای اجایل و اسکرام، ابتدا لازم است برخی از جنبههای اساسی این دو مفهوم را در کنار یکدیگر قرار دهیم. در ادامه به صورت دقیق و مشخص به مقایسه اجایل و اسکرام از منظرهای کاربرد، انعطافپذیری و مستندسازی میپردازیم.
کاربرد و دامنه
-
اجایل قابل استفاده در تمامی حوزههای مدیریتی است و محدود به نرمافزار نیست. این رویکرد میتواند در مدیریت پروژههای مختلف مثل بازاریابی، منابع انسانی و حتی آموزشی هم موثر باشد.
-
اسکرام عمدتا در پروژههای نرمافزاری و تولید محصول کاربرد دارد. اسکرام به جزئیات اجرا و فرایندهای دقیق پایبند است.
میزان انعطافپذیری
-
اجایل بسیار انعطافپذیر است و به شما اجازه میدهد تا روشها و چارچوبهای مختلفی مثل کانبان، Lean و حتی اسکرام را هم درون آن به کار ببرید
-
اسکرام انعطاف دارد اما قوانین و ساختارهای مشخصتری دارد که باعث میشود تیمها نظم مشخصی را رعایت کنند.
سطح جزئیات و مستندسازی
-
اجایل به اصول کلی و ارزشها میپردازد و کمتر به جزئیات فرایندی ورود میکند.
-
اسکرام برای تمامی فعالیتها، نقشها، رویدادها و اسناد لازم تعریف و استاندارد مشخص دارد.
مزایا و چالشهای پیادهسازی اجایل و اسکرام در سازمانها
پیادهسازی رویکردهای مدیریت پروژه مانند اجایل و اسکرام در سازمانها، مزایای چشمگیری به همراه دارد. از جمله این مزایا میتوان به افزایش بهرهوری تیمها به دلیل شفافیت بالاتر وظایف، پاسخگویی سریعتر به تغییرات بازار و نیازهای مشتریان، کاهش اتلاف منابع و زمان، بهبود کیفیت محصول و همچنین تقویت همکاری و تعامل میان اعضای تیم اشاره کرد.
اما این مسیر بدون چالش نیست. برخی از موانعی که سازمانها ممکن است با آنها روبهرو شوند عبارتند از: مقاومت اعضای تیم یا مدیران در برابر تغییرات جدید به دلیل عادت به روشهای سنتی، نیاز به آموزش و آمادهسازی مستمر تیمها برای آشنایی با روشهای جدید و همچنین مدیریت صحیح انتظارات ذینفعان مختلف که ممکن است دیدگاهها و اهداف متفاوتی داشته باشند.
برای غلبه بر این چالشها، سازمانها باید ابتدا به صورت واضح و شفاف مزایای روشهای چابک را برای تمامی اعضا توضیح دهند، دورههای آموزشی و پشتیبانی کافی برای تیمها فراهم کنند و به طور مداوم بازخوردها را جمعآوری و تحلیل کنند تا در صورت لزوم، تغییرات لازم را به سرعت اعمال کنند. شناخت دقیق این مزایا و چالشها، نقطه شروع مهمی برای موفقیت در انتخاب و پیادهسازی یک رویکرد چابک و موثر در سازمانها است.
سخن پایانی
هر دو رویکرد اجایل و اسکرام به دنبال ایجاد چابکی و انعطافپذیری در مدیریت پروژهها هستند. در حالی که اجایل مجموعهای از اصول کلی و فلسفی را برای واکنش سریع به تغییرات ارائه میدهد، اسکرام چارچوبی عملی و مشخص برای پیادهسازی این اصول است. انتخاب درست بین این دو رویکرد، به نیازها و شرایط خاص هر پروژه بستگی دارد و میتواند نقشی تعیینکننده در موفقیت و رشد تیمها داشته باشد.
نظر شما