یحیی احمدی؛ بازار: شاید تا کنون در گفتگوها، رسانه ها و خیلی بیشتر در خبرها با واژه بهره وری روبرو شده و با اهمیت و تأثیر آن در اقتصاد تا حدودی آشنایی پیدا کرده باشیم؛ اما همیشه این سوال در ذهن متبادر میشود که بهره وری چیست و جایگاه آن در اقتصاد کشورمان کجاست و چگونه محقق میشود؟
بهره وری یکی از مفاهیم مهم در اقتصاد به شمار میآید که چگونگی استفاده از نهادهها و منابع را در تولید محصولات نشان میدهد و مفهوم کلی آن استفاده کارآمد از عوامل تولید نیروی کار، سرمایه و انرژی است.
بر این اساس بهرهوری ترکیبی از کارایی و اثربخشی را نشان میدهد که کارایی به معنی درست انجام دادن کار است و به استفاده کارآمد از منابع در فرآیند تولید اشاره میکند و اثربخشی را نیز میتوان به صورت کار درست انجام دادن تعریف کرد که بیانگر درجه و میزان تحقق اهداف از قبل تعیین شده است به طوری که میتوان چنین استدلال کرد که بهبود بهرهوری به مفهوم استفاده کارا تر و اثربخش تر از نهاده یا نهادههای تولید و معیاری است برای سنجش این مسئله که چگونه یک کشور منابع در اختیار خود را به صورت کارا و اثربخش به کالاها و خدمات تبدیل میکند.
رشد بهرهوری کل عوامل تولید تنها در رشد کمی نیست بلکه باید به دنبال عوامل رشد کیفی که منجر به ارتقا بهره وری میشوند نیز بود
با توجه به اینکه رشد بهرهوری کل عوامل تولید تنها در رشد کمی نیست بلکه باید به دنبال عوامل رشد کیفی که منجر به ارتقا بهره وری میشوند نیز بود که مهمترین این عوامل عبارتند از دانش، سرمایه انسانی، تحقیق و توسعه، چارچوب نهادی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، ثبات اقتصادی و سیاسی که در ادامه هر کدام از این عوامل را مورد بررسی قرار میدهیم.
امروزه دانش به عنوان مهمترین عامل تولید و منبع اصلی برای رشد بهرهوری شناخته شده که این نهاده وقتی وارد تابع تولید میشود، بازدهی را به صورت صعودی افزایش میدهد و استفاده و مبادله دانش در جریان تولید، امکان خلق ایدههای جدید را به وجود میآورد بنابراین ورود عنصر دانش به تابع تولید تأثیر قابل توجهی بر ارتقا بهرهوری عوامل تولید میگذارد.
اما در بهره وری منظور از سرمایه انسانی، آموزشها، تخصصها، مهارتها و به طور کلی مجموعه عواملی است که سبب بهبود کیفیت نیروی انسانی میشود؛ نیروی انسانی متخصص به دلیل برخورداری از دانش علمی، فنی و تخصصی میتواند از منابع، ماشین آلات و تجهیزات استفاده بهتری به عمل آورد و از طریق افزایش بهرهوری، تولید بیشتری را ایجاد کند؛ در واقع فرد آموزش دیده به دلیل دارا بودن دانش و مهارت بیشتر از یک سو قادر به اختراع و نوآوری است و از سوی دیگر به واسطه تطبیق با تکنولوژیهای جدید، سبب تسریع نشر تکنولوژی در اقتصاد میشود بر همین اساس توسعه سرمایه انسانی امکان فعالیت کاراتر در بخشهای تحقیق و توسعه را فراهم میآورد که این مسئله نیز تأثیر قابل توجهی بر رشد بهرهوری عوامل تولید دارد.
مؤلفه تحقیق و توسعه و اثرات سرریز آن نیز در سطح داخلی و بین المللی از طریق ابداع و نوآوری محصولات و فرآیندهای جدید تولید، باعث پیشرفت تکنولوژی میشود؛ با افزایش فعالیتهای تحقیق و توسعه، ماشین آلات و تجهیزات جدید تری که کارایی بیشتری دارند، تولید میشوند و بنگاهها از این طریق میتوانند به ازای هر واحد سرمایه فیزیکی و انسانی، تولید بیشتری داشته باشند؛ بنابراین سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه از طریق اصلاح فرآیندهای تولید، بهبود کیفیت محصولات، تولید کالاهای جدید و استفاده کاراتر از سرمایههای فیزیکی و انسانی به بهبود بهرهوری میانجامد.
وجود چارچوب نهادی معیوب در جامعه نه تنها منجر به ایجاد انگیزه در افراد برای کسب دانش نمیشود؛ بلکه تلاشهای آنها را به سمت کسب درآمدهای رانت جویی سوق میدهد که نتیجه این امر کاهش بهرهوری تولید و تداوم توسعه نیافتگی خواهد بود
پیرامون چارچوب نهادی نیز باید گفت تمایل بنگاهها برای فراگیری دانش و استفاده از آن در فرآیند تولید، متأثر از چارچوب نهادی و ساختار انگیزشی حاکم بر جامعه است؛ اگر چارچوب نهادی مشوق سرمایه گذاری و تولید باشد، تحت این شرایط انگیزه افراد به سمت کسب دانش و بکارگیری آن در مسیر تولید سوق مییابد؛ این در حالی است که وجود چارچوب نهادی معیوب در جامعه نه تنها منجر به ایجاد انگیزه در افراد برای کسب دانش نمیشود؛ بلکه تلاشهای آنها را به سمت کسب درآمدهای رانت جویی سوق میدهد که نتیجه این امر کاهش بهرهوری تولید و تداوم توسعه نیافتگی خواهد بود.
به عبارتی حکمرانی خوب یکی از اصلی ترین عوامل نهادی است که به واسطه برقراری حاکمیت قانون، کاهش فساد، بهبود کیفیت قوانین و مقررات و پاسخگویی دولت، محیط کسبوکار را برای فعالیتهای اقتصادی مولد و اشتغال زا مساعد میکند و مانع از سوق یافتن منابع به سمت فعالیتهای غیر مولد میشود.
فناوری اطلاعات و ارتباطات یکی دیگر از فاکتورهای بهره وری است به گونهای که بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات همانند استفاده از تکنولوژیهای نوین، تمامی بخشهای اقتصادی را متأثر میکند؛ وجود زیرساختهای قوی فناوری اطلاعات و ارتباطات در هر کشور و بکارگیری سرریزهای حاصل از این زیرساختها، منجر به بهبود فرآیند تولید، پیشرفت فناوری و بهبود کیفیت نیروی کار میشود و بدین ترتیب مؤلفه فناوری اطلاعات و ارتباطات از طریق رشد بهرهوری کل عوامل تولید، رشد اقتصادی را به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار میدهد.
هرچه سیاستهای کلان اقتصادی در راستای کنترل تورم و ایجاد ثبات اقتصادی اتخاذ شوند، تأثیر قابل توجهی بر بهبود بهرهوری عوامل تولید خواهند داشت
گذشته از موارد ذکر شده بی ثباتی اقتصادی از طریق ایجاد فضای نا اطمینان منجر به تخصیص غیر بهینه منابع و کاهش بهرهوری کل عوامل تولید میشود و ضمن تشدید فضای نا اطمینانی در جامعه، نامساعد شدن وضعیت امنیت اقتصادی و فضای کسب وکار در جامعه را نیز به همراه دارد؛ از همین رو هرچه سیاستهای کلان اقتصادی در راستای کنترل تورم و ایجاد ثبات اقتصادی اتخاذ شوند، تأثیر قابل توجهی بر بهبود بهرهوری عوامل تولید خواهند داشت.
علاوه بر ثبات اقتصادی، ثبات سیاسی نیز از مؤلفههای حائز اهمیت و اثرگذار بر روی بهرهوری است چراکه عدم وجود ثبات سیاسی، موجب افزایش ریسک و نا اطمینانی در اقتصاد میشودد که متعاقباً انگیزه را برای سرمایه گذاری بر روی نوآوری و بهبود بهرهوری کاهش میدهد.
آنچه مسلم است راهکار اصلی برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی پایدار و رهایی از وابستگی به درآمدهای نفتی، تمرکز بر مسئله بهبود بهرهوری عوامل تولید است اما با وجود اینکه مقوله بهبود بهرهوری در برنامههای مختلف توسعه و سند چشم انداز مورد توجه قرارگرفته است اما نگاهی به شاخص روند بهرهوری طی سالهای اخیر حاکی از آن است که وضعیت بهرهوری در کشور نه تنها بهبود نیافته بلکه در برخی از سالها شاخص بهرهوری کل عوامل تولید دارای روند نزولی بوده و رشد بهرهوری نیز در چندین سال منفی بوده است.
بنابراین با وجود اینکه موضوع رشد بهرهوری و اختصاص سهمی برای آن در تحقق رشد اقتصادی در برنامههای توسعه کشور همواره مورد توجه قرارگرفته است اما بر اساس آمارهای موجود، مؤلفه مذکور دارای وضعیت مناسبی در کشور نیست و تاکنون سهم در نظر گرفته شده برای آن در تأمین رشد اقتصادی کشور تحقق نیافته است و شاید بی ربط نباشد اگر اقتصاد کشور را به پازلی تشبیه کنیم که بهره وری یکی از چندین قطعه گم شده آن باشد.
مناسبات اقتصادی جهان بر اساس الگوی اقتصاد دانش محور است و بر همین اساس الگوی اقتصاد منبع محور و متکی به درآمدهای نفتی بدون توجه به تولید و بهرهوری نمیتواند مشکل گشای اقتصاد ایران باشد.
اعمال تحریمهای نفتی و غیرقابل اتکا بودن به درآمدهای نفتی و محدودیت منابع موجود، این مهم را آشکار میسازد که راهکار اصلی برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی پایدار و رهایی از وابستگی به درآمدهای نفتی، تمرکز بر مسئله بهبود بهرهوری عوامل تولید است که بی شک اگر اهتمام جدی نسبت به بهبود بهرهوری عوامل تولید نداشته باشیم و تنها در برنامهها و اسناد کشور به آن اشاره کنیم، نمیتوانیم وابستگی کشور به درآمدهای نفتی را کاهش دهیم و به رشد و توسعه پایدار دست یابیم.
نظر شما