امیررضا اعتمادی؛ بازار: محمدجواد ظریف، دیپلماتی که سالها در خط مقدم مذاکرات بینالمللی ایران بوده است، امسال نیز در اجلاس داووس حاضر شد و سخنانی ایراد کرد که نهتنها در داخل کشور، بلکه در سطح جهانی بازتابهای گستردهای داشت.
اما این حضور و سخنرانی چه دستاوردی برای ایران داشت؟ آیا ظریف توانست تصویری از ایران ارائه دهد که نیاز امروز کشور در عرصه بینالمللی را تأمین کند؟
دستاوردهای اقتصادی؛ فرصت یا نمایشی بدون نتیجه؟
یکی از مهمترین ابعاد این حضور، فرصتهای اقتصادیای بود که میتوانست برای ایران به همراه داشته باشد. ظریف در بخشی از سخنانش به تحریمها و محدودیتهای اقتصادی ایران اشاره کرد و تلاش کرد این پیام را منتقل کند که ایران علیرغم فشارها، همچنان یک بازیگر جدی در اقتصاد منطقهای و جهانی است.
اما این تلاش چقدر موفق بود؟ در حال حاضر، سرمایهگذاران خارجی برای ورود به اقتصاد ایران به دو چیز نیاز دارند: ثبات داخلی و اطمینان از امنیت سرمایهگذاری. هرچند سخنرانی ظریف میتوانست در میان نخبگان اقتصادی پیام مثبتی از باز بودن فضای تعامل با ایران بدهد، اما بدون اصلاحات اساسی در ساختارهای بانکی، مالی و روابط بینالمللی، این پیام به قراردادهای اقتصادی ملموس تبدیل نخواهد شد.
از طرف دیگر، برخی رسانهها معتقدند که حضور ظریف در داووس، به دلیل نداشتن سمت اجرایی در دولت، تأثیر چندانی بر فرآیندهای اقتصادی و دیپلماتیک نداشته است. منتقدان داخلی او را به "نمایشی تبلیغاتی" متهم کردند که در نهایت تأثیر عملی بر رفع تحریمها یا بهبود شرایط سرمایهگذاری نخواهد داشت.
واکنشهای داخلی؛ دیپلماسی شفاف یا افشاگری غیرضروری؟
یکی از پرحاشیهترین بخشهای سخنرانی ظریف، اشاره او به تفاوتهای داخلی در ایران بود. او در صحبتهایش تلویحاً اشاره کرد که اگر سعید جلیلی رئیسجمهور میشد، ممکن بود تنشهای منطقهای شدت بگیرد. این سخنان از سوی بسیاری از منتقدان داخلی، بهعنوان "بیرون بردن اختلافات داخلی از کشور" تعبیر شد و برخی معتقدند که این اظهارات، به ضرر جایگاه ایران در مذاکرات دیپلماتیک خواهد بود.
در مقابل، حامیان ظریف میگویند که او با این سخنان سعی کرده است تصویر واقعیتری از پویایی سیاست داخلی ایران ارائه دهد و نشان دهد که تصمیمگیریهای کلان، تحت تأثیر دیدگاههای مختلف است. این مسأله میتواند برای کشورهای غربی که نگران یکدست شدن سیاست خارجی ایران هستند، نوعی سیگنال از توازن قوا در داخل باشد.
اثرگذاری در منطقه و پیام به واشنگتن
اما شاید مهمترین پرسش این باشد که آیا حضور و سخنان ظریف توانسته است تغییری در مناسبات ایران با کشورهای منطقه و آمریکا ایجاد کند؟
در سطح منطقه: اجلاس داووس فرصتی برای دیدارهای غیررسمی میان مقامات کشورهای مختلف است. احتمالاً یکی از اهداف ظریف، نشان دادن چهرهای از ایران بهعنوان یک بازیگر منطقی و صلحطلب در منطقه بوده است. این در حالی است که برخی کشورهای منطقه مانند عربستان و امارات، در ماههای اخیر سیگنالهایی برای کاهش تنش با ایران ارسال کردهاند. حضور ظریف میتوانست این روند را تقویت کند، اما تاکنون خبر خاصی از پیشرفتهای دیپلماتیک در این زمینه منتشر نشده است.
در سطح جهانی و مذاکرات با آمریکا: یکی از نکات قابلتوجه، همزمانی این سخنرانی با تنشهای بینالمللی درباره برنامه هستهای ایران است. برخی تحلیلگران بر این باورند که ظریف تلاش کرده است پیامی غیرمستقیم به دولت آمریکا و شخص دونالد ترامپ ارسال کند که ایران همچنان آماده مذاکره است، اما نه از موضع ضعف.
اما آیا این پیام شنیده شد؟ فعلاً واکنش خاصی از سوی دولت آمریکا منتشر نشده است. دولت بایدن قبلاً در مذاکرات وین نشان داد که علاقهای به مذاکرات مستقیم با ایران ندارد و ترجیح میدهد مسیر میانجیگری قطر و عمان را دنبال کند. با این حال، اظهارات ظریف ممکن است در محافل غیررسمی بهعنوان نشانهای از تمایل ایران برای کاهش تنش تلقی شود.
فراتر از داووس؛ اقتصاد ایران به یک دیپلماسی اقتصادی فعال نیاز دارد
در کنار تمام این بحثها، یک واقعیت غیرقابلانکار وجود دارد: اقتصاد ایران بیش از هر چیز نیازمند یک دیپلماسی اقتصادی قوی است. در شرایطی که تحریمها همچنان پابرجاست، نظام بانکی ما دچار چالشهای جدی است، و جذب سرمایهگذاری خارجی بهشدت محدود شده، نمیتوان تنها به حضور در اجلاسهایی مانند داووس بسنده کرد.
ایران باید سیاست اقتصادی خود را با تحولات جهانی هماهنگ کند. کشورهایی که در شرایط مشابه تحریمها و محدودیتهای اقتصادی قرار داشتند، از طریق یک استراتژی دیپلماسی اقتصادی هدفمند توانستهاند موقعیت خود را در تجارت جهانی تثبیت کنند. نمونه بارز آن، چین و روسیه هستند که علیرغم فشارهای اقتصادی، با توسعه همکاریهای تجاری منطقهای و چندجانبه، توانستهاند وابستگی خود به اقتصاد غرب را کاهش دهند.
در شرایط فعلی، اگر ایران میخواهد از بنبست اقتصادی خارج شود، باید دیپلماسی اقتصادی خود را فراتر از رویدادهای بینالمللی مقطعی مانند داووس تعریف کند. این بدان معناست که:
تسهیل تجارت منطقهای با کشورهایی مانند ترکیه، عراق، امارات و کشورهای آسیای مرکزی، که همچنان امکان همکاری اقتصادی با ایران را دارند.
پیوستن به پیمانهای اقتصادی بینالمللی مانند شانگهای و بریکس، و تلاش برای افزایش مبادلات مالی از طریق ارزهای غیردلاری.
اصلاح ساختار اقتصادی داخلی که لازمه آن شفافسازی قوانین، تسهیل سرمایهگذاری خارجی و کاهش فساد اقتصادی است.
نتیجهگیری؛ فرصتهایی که نباید از دست بروند
حضور ظریف در داووس نشان داد که ایران همچنان میتواند در فضای دیپلماسی جهانی صدای خود را به گوش دیگران برساند. او با سخنرانی و مصاحبههایش توانست توجهها را جلب کند، اما سؤال اساسی این است که آیا این جلب توجه منجر به تغییرات عملی در روابط بینالمللی ایران خواهد شد؟
اقتصاد ایران در وضعیتی نیست که تنها با "سخنرانیهای تأثیرگذار" مشکلاتش حل شود. آنچه ما امروز به آن نیاز داریم، یک دیپلماسی اقتصادی منسجم و هدفمند است که بتواند مسیر تعاملات اقتصادی کشور را از وضعیت بحرانی کنونی خارج کند.
اگر سیاست خارجی و اقتصادی کشور همزمان در یک مسیر منطقی و هماهنگ حرکت کنند، اجلاسهایی مانند داووس میتوانند به سکویی برای تغییرات واقعی تبدیل شوند. اما در غیر این صورت، این فرصتها تنها به حاشیههای خبری کوتاهمدت و بازتابهای رسانهای بدون تأثیر عملی محدود خواهند شد.
نظر شما