بهمن خداپناه؛ بازار: تایوان با نام رسمی جمهوری چین کشوری در شرق آسیا است که از جزایر تایوان، پنگهو، کینمن، ماتسو و شماری جزیرهٔ کوچک دیگر تشکیل میشود که همگی در سواحل خاور چین هستند. این کشور از راه دریا از غرب با جمهوری خلق چین، از شمال شرق با ژاپن و از جنوب با فیلیپین همسایه است. این کشور طی چهار دهه بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ از میانگین رشد اقتصادی ۷ درصدی در سال برخوردار بوده است. درآمد سرانه این کشور معادل ۱۳، ۹۲۵ دلار به نرخ ارز بازار و ۲۲، ۶۴۶ دلار به نرخ برابری قدرت خرید در سال ۲۰۰۰ بوده است. تایوان با میانگین نرخ سریع ۵/۷ درصد در سال طی سالهای ۲۰۰۰-۱۹۹۶ به رشد خود ادامه داده است. پایداری چنین نرخ رشد بالایی طی دورهای طولانی مدت بیسابقه بوده است. حداقل به همان میزان اهمیت، تایوان در آموزش ابتدایی عمومی و آموزش متوسطه (۹ سال آموزش اجباری) با جمعیت سالم با امید به زندگی ۷۵ سال و نرخ ۵ در هزار مرگ و میر کودکان در هنگام تولد موفق شده است فقر مطلق را به صورت اساسی ریشهکن کند. در این کشور بیکاری فوقالعاده پایین است و نابرابری نسبی در مقایسه با معیارهای کشورهای توسعه یافته در حد متوسط میباشد. (تودارو، ۱۳۶۸). در تایوان برنامههای توسعهای به صورتی که در دیگر کشورهای مورد بررسی طراحی شده است، وجود ندارد بلکه یکسری عوامل مختلف، به عنوان عوامل تأثیرگذار بر رشد و توسعه تایوان برشمرده شدهاند که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
عوامل موثر در توسعه تایوان
موفقیت تایوان به بسیاری عوامل نسبت داده میشود، به گونهای که برخی آموزش، سیاست صنعتی یا سرمایهگذاری بالای خارجی را عامل اصلی توسعه در تایوان میدانند. در ادامه، برخی از مهمترین این عوامل را مورد بررسی قرار میدهیم.
۱- سیاستهای دولتی مؤثر بخش صنعتی
یکی از مهمترین عوامل توسعه تایوان، سیاستهای توسعه صنعتی دولت است. تایوان نظام سیاست صنعتی فعالی دارد که از آن جمله میتوان به برقراری مجوزهای صادراتی، کنترل سرمایهگذاری خارجی در داخل و خارج از کشور، ایجاد کارتلهای صادراتی و فراهم کردن انگیزههای مالی برای سرمایهگذاری در بخشهای اولویتدار و اعطای اعتبارات برای صنایع هدفگذاری شده اشاره کرد. امروزه که تایوان تقریبا موقعیت یک کشور توسعه یافته را به دست آورده است، نقش دولت کمرنگتر از قبل شده است، ولی جالب است به نقشی که دولت تایوان در مراحل شکلگیری توسعه صنعتی ایفا کرده است، توجه کنیم.
تاریخ اقتصادی تایوان با کنترل و هدایت بسیار زیاد دولت، جایگزینی واردات و حرکت در جهت صنعتی شدن در دوره ۵۸-۱۹۴۹ شروع شد. اصلاحات در سال ۱۹۵۸ دخالتها را به سمت تشویق صادرات و بازار آزاد تغییر جهت داد، لیکن آنچه بروز کرد یک بازار آزاد نبود، بلکه فقط یک اقتصاد کمتر برنامهریزی شده بود. در دهه ۱۹۸۰ کلیه صادرات و واردات تایوان نیاز به مجوز داشتند. واردات در سه طبقه «ممنوع»، «کنترل شده» و «مجاز» طبقهبندی میشد. کالاهای کنترلی شامل کالاهای لوکس و برخی کالاهایی بود که در داخل با کیفیت قابل قبول و مقدار کافی تولید میشد و قیمت آن نیز حدوداً بیش از ۵ درصد قیمت کالاهای مشابه وارداتی نبود. به دلیل آنکه فهرست کالاهای کنترلی بیش از فهرست منتشر شده بود، تمام کالاهای مجاز به طور خود کار مورد تأیید قرار نمیگرفتند.
در این دوره، یک واردکننده بالقوه در هر قلم کالا مجبور بود شواهدی ارایه دهد که عرضهکنندگان داخلی نمیتوانند شرایط مربوط به قیمت، کیفیت و زمانبندی تحویل کالا را در مقایسه با تولیدکننده خارجی برآورده سازند. همچنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد، در این دوره، وظیفه صنایع، ایجاد تقاضای داخلی برای محصولاتی بوده که به وسیله دولت هدفگذاری میشده است. به این ترتیب انگیزههای زیادی فراهم میشد تا شرکتها را تشویق کند که شروع به صادرات کالاهای خود کنند(وید، ۱۹۹۸).
بر این اساس، دولت از طریق تحدید اجازه واردات، قیمتهای داخلی برای کالاهای کنترل شده را نزدیک به سطح قیمت بینالمللی نگاه میداشت. در نتیجه میتوان گفت که یک تحدید اثربخش دولتی در اجازه ورود محصولات میتواند به رغم حمایت تجاری در پایین نگاه داشتن قیمت کافی باشد(همان). به این ترتیب دولت میتواند بدون سازش با نیروهای بازار، نقش فعالی در سیاست صنعتی ایفا نماید.
باید توجه داشت که دولت تایوان همیشه یک وسیله بسیار کارآمد برای پیشرفت نبوده است. حضور دو دولت مرکزی و ایالتی به موازات هم و در یک قلمرو، موجب هدر رفتن بسیاری از فرصتها میشود. علاوه بر این، تا سال ۱۹۹۱، دولت تایوان کشور را تحت حکومت نظامی اداره میکرد و از این طریق، فرصتهایی برای فساد ایجاد میشد. در واقع در دهه ۱۹۹۰، رسواییهای جدید فساد تقریبا هر روز در بسیاری از روزنامههای مستقل تایوان گزارش میشد.
به این ترتیب میتوان گفت اقتصاد تایوان بسیار دورتر از یک بازار آزاد عمل کرده است، اما حضور دولت در همه جا زیانآفرین نبوده و سیاستهای عمومی مانند حمایت از آموزش عمومی و تشویق نرخهای پسانداز به عنوان عوامل مهم در موفقیت تایوان را نمیتوان نادیده گرفت. از طرف دیگر، بسیاری از کارآفرینان در تایوان احساس میکنند که دولت بیشتر از اینکه به آنان کمک کرده باشد، آنان را به زحمت انداخته است.
۲- توسعه گسترده زیرساختها
توسعه زیرساختها یک عامل کلیدی در موفقیت توسعه است. برای مثال، یک اتوبان اصلی یک «زیرساخت رشد» است که توسعه صنعتی و تجاری را به یکدیگر وصل کرده و آنها را رشد میدهد. از دوره حکومت استعماری ژاپن (۱۹۴۵-۱۹۰۵)، تایوان یک نظام زیرساختی را به ارث برده است که موجب شده از اکثر کشورهای فقیر بسیار برتر باشد. ژاپنیها برای تسهیل جمعآوری برنج و سایر محصولات زراعی در جزیره، جاده، بندر و راهآهن ساختند، ولی این زیرساختها تبدیل به وسیلهای برای رشد صنعتی ملی از دهه۱۹۵۰ به بعد شد. این میراث به وسیله برنامههای گسترده دولت در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ تکمیل گردید. بخش نظامی تایوان برای جزیره بسیار بزرگ بود، ارثی که مربوط به دوره کنترل سرزمین اصلی چین توسط ملیگرایان چینی پیش از سال ۱۹۴۹ بود. هزاران سرباز در برنامههای داوطلبانه و به منظور معاف شدن از خدمات سربازی اجباری شرکت کردند و به ساخت زیرساختها، از جمله پروژههای آزاد راه شرقی-غربی که از نظر فنی چالش برانگیز بود مشغول شدند، برنامهای که یک عامل اساسی در موفقیت بعدی تایوان بود. در سالهای بعد، بر ارتباط مخابراتی و سایر زیرساختهای فناوری بالا تأکید شد. البته برخی ضایعات، تقلب و سوء استفاده در هزینههای زیرساخت وجود داشته، اگر چه ظاهرا کمتر از متوسط بوده است. هنگامی که رسانهها آزاد شدند، برخی از رسواییهای زیرساختها آشکار شد که بسیاری از آنها مربوط به مرکز تایوان یعنی تایپه بود.
۳- اصلاحات ارضی زود هنگام و کامل
دولت تایوان به تشویق آمریکا و بدون هزینه ارتباط سیاسی خود با مالکان، یک برنامه اصلاحات ارضی کامل را در دهه ۱۹۵۰ به اجرا گذاشت. این کشور تا پیش از آن، بیش از نیم قرن مستعمره ژاپن بود و طی آن سالها، تقریباً همه زمینهای کشاورزی در اختیار استعمارگران ژاپنی قرار داشت و در پی شکست ژاپن، سیاست اصلاحات ارضی در غیبت طبقه زمیندار و بدون هیچگونه مخالفت و مقاومتی به اجرا گذاشته شد. از سوی دیگر، صاحبان زمین در مقابل اشغال زمین خود توسط دهقانان، سهام شرکتهای دولتی را دریافت کردند. این یک عامل مهم در رشد فوقالعاده سریع بهرهوری کشاورزی در دوره مورد نظر بود، یعنی پایه اصلی صنعتی شدن بعدی.
۴- تأکید بر آموزش
سازگار با تجربه تاریخی و فرهنگی چین برای آموزش، در سال ۱۹۵۰ تایوان ۶ سال آموزش را برای همگان اجباری کرد. موضوع تعجببرانگیز اینکه نرخ ثبت نام دختران سنین ۶ تا ۱۱ سال تا سال ۱۹۵۶ از ۹۰ درصد گذشت. تأکید بر آموزش دختران به طور گسترده به عنوان یکی از مهمترین عوامل کلیدی در توسعه موفق تلقی میشود.
هنگامی که آموزش اجباری از ۶ سال به ۹ سال در سال ۱۹۶۸ توسعه یافت، تردید وجود داشت که کشور بتواند منابع آن را تأمین کند. امروزه در حالی که ۹ سال آموزش، حداقل استاندارد آموزشی برای کشورهای در حال توسعه است، تایوان برنامه دارد که آموزش اجباری را به ۱۲ سال گسترش دهد. سایر ویژگیهای آموزش نیز در این میان نقش داشته است. دانش آموزان ۷ ساعت در روز و هفتهای ۵/۵ روز به مدرسه میروند. در سال ۲۰۰۲ نسبت شاگرد به معلم کمتر از ۲۰ نفر بود. حقوق معلمان نسبتا بالا بوده و در مقام مقایسه به میزان حقوق مدیران پایینتر از ردههای میانی است. در نظام آموزشی تایوان تأکید بیشتر بر مهارتهای عمومی و نه مهارتهای خاص حین شغل گذاشته میشود، لیکن انگیزهها برای ارتباط نزدیکتر بین آموزش و شغل است. شرکتهایی که نیروی انسانی و تجهیزات در اختیار مدارس قرار میدهند، مشمول کاهش مالیات میشوند. در این کشور، ثبت نام کودکان فقط در روی کاغذ نیست و واقعی است. دانش آموزان پس از ثبت نام عموما در مدارس حضور دارند، تدریس معلمان جدی و فساد در حداقل است.
۵- نرخهای بسیار بالای پسانداز و سرمایهگذاری
اکثر تحلیلگران توافق دارند که تشکیل سرمایه نقش اساسی در توسعه موفق دارد. سرمایه سرانه در کشورهای توسعه یافته بسیار بیشتر از کشورهای در حال توسعه است. این عامل، کشورهای توسعهیافته را قادر میسازد تا از بهرهوری و درآمد بیشتری برخوردار شوند. در تایوان، سیاستهای عمومی، نرخهای بهره واقعی را در سطح نسبتا بالا و معاف از مالیات نگاه میدارند. جالب اینکه تایوان همانندکره جنوبی، سهم نسبتا کمی -در حدود ۱۰ درصد- از سرمایه خارجی را در کل سرمایهگذاری دارد. نرخهای پسانداز تایوان در بالاترین سطحی بوده که تاکنون ثبت شده است، ۳۰ تا ۴۰ درصد در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰میلادی. از سوی دیگر اخلاق پسانداز به طور عمیقی ریشه در فرهنگ تایوان دارد و والدین به کودکان میآموزند که پسانداز برای روزهای بارانی (تنگدستی) ضروری است.
۶- پراکنش اندیشههای تجاری
پسانداز بالا به تنهایی و بدون اندیشههای مولد در میان کارآفرینان، معجزه توسعه ایجاد نمیکند. تایوان موفقیت درخور توجهی در جذب اندیشههای جدید از ژاپن و ایالات متحده داشته است. این اندیشهها عمدتا توسط شرکتهای کوچک خصوصی جذب میشدند، اما دولت نیز نقش مهمی از طریق کارگزارانی مانند شورای توسعه تجارت خارجی تایوان ایفا میکرد. وظیفه این شورا دقیقا جذب اندیشههای جدید به منظور ارتقای فناوری و تطبیق آن در بازارهای صنعتی بوده است.
رشد اقتصادی تایوان را میتوان مرهون عوامل مختلفی دانست. عواملی که برخی از آنها با سیاستهای دولت و انجام برخی اقدامات سیاستی ایجاد شده و برخی دیگر نیز حاصل شرایط سیاسی، تاریخی و فرهنگی این کشور بوده است. سیاستهای مؤثر بخش صنعتی که توسط دولت اجرا شد، منجر به افزایش تولیدات صنعتی تایوان گردید. تأکید بر آموزش، سرمایه انسانی در این کشور را ارتقا داد. از سوی دیگر، زیرساختهایی که به مدد ژاپنیهای استعمارگر برای آنها ساخته شده بود به اضافه اصلاحات ارضی آرام و بدون تنش در این کشور، همگی زمینههای مناسبی برای رشد اقتصادی در تایوان ایجاد کرد. اخلاق و فرهنگ تایوانیها نیز در این رشد بیتأثیر نبوده و علاقه آنها به پسانداز و ذخیره درآمد، باعث شد تا انباشت سرمایه لازم برای رشد و توسعه اقتصادی به دست آید.
علاوه بر آنچه گفته شد، باید این نکته را در نظر داشت که تایوان به لحاظ جغرافیایی در منطقهای واقع شده که هنگام جنگ سرد، مرز بین دو بلوک شرق و غرب بوده است (این واقعیت درباره کره جنوبی نیز صادق است). در نتیجه نمیتوان نقش کمکهای فرامنطقهای، چه در سرمایهگذاری و چه در تجارت خارجی را در توسعه این کشور نادیده گرفت. همانگونه که در این قسمت اشاره شد، در اقتصاد تایوان نظام برنامهریزی توسعهای قوی، دولت دموکراتیک یا حتی بازار کاملا رقابتی وجود نداشته و حتی در برخی موارد، دولت ناکاراییهایی ایجاد میکرده است. به عبارت دیگر، تنها عوامل یاد شده نمیتوانند به رشد و توسعه سریع تایوان منجر شوند و میبایست اثر کمکهای خارجی همواره مورد توجه قرار گیرد.
منبع: مخبر، محمد(۱۳۹۵). رشد شتابان اقتصادی ایران، تهران: انتشارات چالش
نظر شما