سمیه شوریابی؛ بازار: سالهاست کلمه تورم با زندگی ما ایرانیها عجین شده و به نظر هم نمیآید به این زودیها از این معضل اقتصادی خلاص شویم، قرار است با این اصطلاح اقتصادی بیشتر آشنا شویم و زندگی مسالمت آمیز در کنار آن را یاد بگیریم؛
تورم یا Inflation به معنی رشد مداوم و پیوسته قیمت کلی کالاها و خدمات در یک جامعه برای یک دوره زمانی خاص است، تورم در اقتصاد زمانی ایجاد میشود که سطح عمومی قیمتها به طور مداوم افزایش و ارزش پول ملی کاهش یابد، این افزایش قیمتها باعث کاهش قدرت خرید مردم میشود و تأثیرات منفی بر اقتصاد و زندگی روزمره دارد. کاهش رفاه، افزایش قیمت کالاها، کاهش ارزش پول، نابرابری در ثروت از بزرگترین آثار تورم به شمار میرود، در این مواقع دولت هزینههای خود را کاهش و درآمد خود (مالیات) را افزایش میدهد در واقع دولت در مواقع تورم با سیاست مالی سعی در کنترل تورم می کند.
تورم اقتصادی یکی از اصطلاحاتی است که بسیاری از مردم با آن آشنایی دارند و میتوان گفت به دلیل شرایط اخیر کشور، ما با مفهوم تورم چیست زندگی میکنیم و با آن آشنا هستیم.
لذا نکتهای که باید بر آن تاکید کرد، کاهش نرخ تورم چند ده درصدی و فرسایشی گریبانگیر اقتصاد ایران است که البته با نگاه رایج عامه مردم متفاوت است، به عبارت دیگر ممکن طی یک سال نرخ تورم از ۳۰ درصد به ۲۰ درصد کاهش یابد این بدان معنی است که همچنان قیمتها در حال افزایش هستند اما شیب افزایش قیمت کمتر شده است. اما آنچه مورد اتفاق نظر تمام اقتصاد داننان داخلی و خارجی است، اثار مخرب نرخ تورم بالا و طولانی مدت است که میتواند اثرات بسیار مخرب دیگری اعم از تعطیلی کسبوکارها، افزایش تمایل به فعالیتهای اقتصادی غیرمولد، کاهش رفاه جامعه و سقوط شاخصهای اجتماعی و فرهنگی را به جامعه تحمیل کند.
علل تورم
تورم علل مختلفی دارد که میتواند به شکل موقت یا دائمی رخ دهد، در ادامه به علل عمده تورم در از منظر اقتصاد کلاسیک در اقتصاد ایران می پردازیم:
افزایش تقاضا: زمانی که تقاضای مصرفی افراد بیشتر از تولید موجود باشد، قیمتها افزایش مییابد، این افزایش تقاضا میتواند از عوامل مختلفی مانند افزایش درآمد، کاهش نرخ بیکاری یا افزایش تصورات مثبت درباره آینده ناشی شود که در این حالت افراد برای بدست آوردن کالا حاضرند پول بیشتری پرداخت کنند و همین مسئله به مرور زمان باعث بالا رفتن قیمتها میشود. با این حال آنچه اقتصاد ایران در سالهای اخیر به آن مبتلا است، افزایش تقاضا از سوی مردم نیست زیرا طی سالهای اخیر و به ویژه از دهه 90 همواره نرخ افزایش حقوق و دستمزد همواره کمتر از نرخ تورم واقعی بوده و تنها در سال اول ریاست جمهوری دکتر رئیسی یک سال افزایش حقوق بیشتر از نرخ تورم را تجربه کرده ایم
افزایش هزینههای تولید: افزایش هزینههای مواد اولیه، نیروی کار یا انرژی میتواند به افزایش قیمت محصولات نهایی منجر شود این نوع تورم به عنوان تورم ناشی از فشار هزینه شناخته میشود.، به نظر می رسد یکی از مهمترین عوامل تورم در اقتصاد ایران در این حوزه نمود دارد هر چند که سیاست های حمایتی زیادی از سوی دولت به ویژه در تخصیص یارانه های انرژی و ارزهای ترجیحی اعمال می شود. علاوه بر این تححریم باعث شده تا قیمت ها با جبر محدودیت منابع برای تولید افزایش یافته و قیمت ها واقعی تر شوند و در دیگر سو کمبود منابع ارزی خود عاملی برای تامین بودجه از محل درآمدهای دولتی از قبیل مالیات، عوارض واردات، افزایش خدمات و به طور کلی کالاهایی شده که در اقتصاد تولیدی ارائه می گردد.
سیاستهای پولی: تصمیمات بانکهای مرکزی در خصوص نرخ بهره و تورم میتواند تأثیر زیادی بر تورم داشته باشد، افزایش نرخ بهره میتواند تورم را کاهش دهد، در حالیکه کاهش نرخ بهره ممکن است تورم را افزایش دهد. با این حال تجربه اعمال این سیاست ها به دلیل نبود مکانیزم اوراق قرضه در آمریکا متفاوت بوده و در واقع این موضوع جزو عوامل کوتاه مدت و میان مدت در اقتصاد ایران به شمار می رود. تجربه افزایش نرخ سود در بانک ها در دوره اول روحانی اگر چه منجر به کنترل تورم در یک سال شد اما به تدریج این سیاست منجر به تثبیت نرخ تورم به بالای 30 و 40 درصد شد.
افزایش نقدینگی: تورم همان تناسب نداشتن حجم پولِ در گردش با عرضه خدمات و کالاهاست، تمام اقتصاددانها بر این باور هستند که تورم پایدار و دراز مدت، ریشهای جز عرضه پول و افزایش نقدینگی ندارد هر چه میزان تورم بیشتر شود، قدرت خرید یک واحد پول کمتر میشود، یکی از ریشههای تورم، افزایش عرضه پول مازاد بر رشد اقتصادی است. اگر چه امروزه برخی کارشناسان اقتصادی نظریه مقداری پول را به سادگی قبول نمی کنند و استدلال های زیادی در رد این نظریه مطرح و شروط زیادی دارد اما حقیقت این است که وقتی هزینههای دولت از درآمدهای آن در بودجه سالانه بیشتر باشد، دولت با کسری بودجه مواجه میشود، چنانچه دولت برای حل مشکل کسری بودجه اقدام به استقراض از بانک مرکزی یا فروش درآمدهای ارزی به بانک مرکزی کند، پایه پولی و به دنبال آن نقدینگی کل در اقتصاد افزایش مییابد که این افزایش نقدینگی آثار تورمی به دنبال خواهد داشت.
انتظارات تورمی: اگر مردم براساس تجربیات گذشته خود فکر کنند که قیمتها افزایش خواهند یافت، خریدهای خود را زودتر از موعد انجام میدهند که همین مسئله باعث افزایش تقاضا و افزایش قیمتها خواهد شد، علاوه بر این عرضه کنندگان نیز کالاهای خود را به امید بالا رفتن قیمتها، روانه بازار نمیکنند که کاهش عرضه کالاها همزمان با افزایش تقاضا باعث ایجاد تورم می گردد. تجربه سالهای طولانی در اذهان مردم ایران به خوبی باعث شده تا در این حوزه بیش از گذشته دانش داشته و لذا اثار این عامل روانی در اقتصاد ایران در کنار سایر عوامل مطرح شده بیشتر است.
تورم چه تأثیری بر بازارهای مالی دارد؟
بنا بر آنچه گفته شد، چشمانداز اقتصادی ایران با چالشهای تورمی زیادی رو به رو است و نمودارها، افزایش تورم مداوم را نشان میدهند. در سالهای اخیر، ایران با فشارهای تورمی قابل توجهی مواجه بوده است و بین کشورهای جهان نیز جزو ده کشور اول دارای بیشترین تورم شناخته میشود این پدیده علاوه بر آنچه از منظر اقتصاد کلاسیک در بالا توضیح داده شده متاثر از عوامل خارجی مانند تنشهای ژئوپلیتیکی و تحریمهای اقتصادی است.
این پدیده منجر به نوساناتی در بازار سهام ایران شده و بر احساسات سرمایهگذاران و عملکرد شرکتها تأثیر گذاشته است، درک ماهیت متمایز تورم در ایران برای سرمایهگذارانی که به دنبال سود در بازارهای مالی آن هستند حیاتی است، با درک پیچیدگی های تورم ایران سرمایهگذاران میتوانند تصمیمات آگاهانهای در این محیط پیچیده بگیرند ولذا نظر به ضرورت بررسی آثار تورم به در بازارهای موازی مالی به آن ها اشار می کنیم:
۱. نرخ بهره و سرمایهگذاری:
با افزایش تورم، ارزش پول کشور کاهش مییابد و این موضوع منجر به افزایش نرخ بهره میشود، نرخ بهره بالا میتواند تأثیرات منفی بر سرمایهگذاری داشته باشد، زیرا هزینههای وامدهی افزایش مییابد و پروژههای کمتری سرمایه جذب می کنند.
۲. بازار سهام:
این پدیده میتواند تأثیرات گوناگونی بر بازار سهام داشته باشد، از یک سو افزایش قیمتها میتواند سود شرکتها را افزایش دهد و این مسئله میتواند باعث افزایش ارزش سهام شرکتها نیز شود از سوی دیگر، نوسانات در قیمتها ممکن است پیشبینی ناپذیرتر شود که سبب ایجاد عدم اطمینان در سرمایهگذاران میگردد.
۳. بازار اوراق قرضه:
تورم میتواند تأثیرات متفاوتی بر بازار اوراق قرضه داشته باشد، ارزش اوراق قرضه با افزایش قیمتها کاهش مییابد که ممکن است سرمایهگذاران را به سمت سایر گزینههای سرمایهگذاری سوق دهد.
۴. بازار ارز:
افزایش تورم میتواند منجر به کاهش ارزش ارز ملی شود، نوسانات قیمت ارزها تحت تأثیر قرار میگیرد و این مسئله میتواند از نظر صادرات و واردات و همچنین سرمایهگذاری های خارجی تأثیرگذار باشد.
۵. تنوع سبد سرمایهگذاری:
با افزایش تورم، سرمایهگذاران ممکن است به دنبال داراییهایی باشند که در مقابل تورم مقاومت داشته باشند به عنوان نمونه، سرمایهگذاری در ملک، طلا یا داراییهای دیگر میتواند جزء استراتژیهای مورد توجه قرار گیرد.
گفتنی است با وجودی که بازار بورس ایران طی سالهای اخیر عملکرد مناسبی نداشته است، اما سهام در حالت کلی یک کلاس دارایی هجینگ خوب در برابر تورم محسوب میشود، برخی از شرکتهای حاضر در بازار بورس دارای «قدرت نفوذکننده» بوده و قادر به افزایش ارزش خود در کنار تورم هستند.
در صورت افزایش تورم، بازار سهام در دازار مدت باید عملکرد بهتری نسبت به بازار اوراق قرضه داشته باشد که در کلِ بازه سرمایهگذاری دارای یک درآمد ثابت برای سرمایهگذار است.
سهام به دو شکل در برابر تورم پوشش ایجاد میکند: یکی افزایش ارزش در طول زمان و دیگری پرداخت سود صاحبان سهام، با رشد درآمد خالص شرکتها، سود پرداختی صاحبان سهام نیز رشد میکند که به معنای جریان نقدی فزایندهتر در آینده است، حال هرچه این جریان نقدی بزرگتر باشد، قدرت خرید سرمایهگذاران نیز هم تراز صعود تورم افزایش مییابد، علاوه بر این سهام معمولا در بلند مدت رشد ارزش دارد و باعث متنوع سازی سبد سرمایه میشود، مثلاً سهامی که امروز به ارزش ۱۰۰۰ دلار خریده باشید، طی ۱۰ تا ۲۰ سال آینده بیش از ۱۰۰.۰۰۰ دلار ارزش خواهد داشت.
نظر شما