بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی abrdn اخیرا مقاله ای با قلم «باب گیلهولی» اقتصاددان ارشد بازارهای نوظهور و «مایکل لانگهام» تحلیلگر بازارهای نوظهوربا عنوان «آینده هژمونی دلار آمریکا» منتشر نموده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
سیاست گذاران در بازارهای نوظهور به دلیل ترکیبی از نگرانی های ژئوپلیتیکی و اقتصاد کلان به طور فزاینده ای نارضایتی خود را از نقش مهم و برجسته ای که دلار آمریکا در تجارت و امور مالی ایفا می کند، ابراز می کنند. به نظر میرسد که روسیه و چین در ایجاد گزینههای جایگزین برای دلار پیشرو هستند. پس از اعمال تحریم های غرب پس از حمله روسیه به اوکراین، روسیه مجبور به یافتن جایگزین هایی شده است که به طور موثر سیستم مبتنی بر دلار را کنار گذاشته است.
این امر همچنین به برنامه بین المللی سازی رنمینبی (RMB) پکن انگیزه داده است. به عنوان مثال، چین در حال توسعه سیستم تسویه حساب جایگزین (CIPS) برای سیستم ایالات متحده (CHIPS) در کنار سیستم پیام رسانی سوئیفت است که تسویه حساب های بانکی فرامرزی را تسهیل می کند. کشورهای دیگر نیز از این روند پیروی کرده اند، هرچند با درجات متفاوتی از اشتیاق.
گزارش هایی مبنی بر مبادله روپیه و درهم امارات با نفت روسیه توسط هند وجود دارد. به همین ترتیب ترکیه موافقت کرد که ۲۵ درصد از واردات نفت روسیه خود را به روبل بپردازد. در ماه مه، اعضای آسه آن با افزایش تجارت با ارزهای محلی موافقت کردند. روند صورتحساب تجاری فقط به بازارهای نوظهور (EMs) محدود نمی شود، استرالیا و فرانسه نیز با قراردادهای تجاری با چین به یوان موافقت کردند.
باید گفت دستور کار گسترده دلارزدایی نقطه کانونی در گروه بریکس نیز بوده است، جایی که ابتکارات متعددی مطرح شده است. این موارد نه تنها شامل استفاده مکرر از ارزهای اعضا در معاملات تجاری، بلکه جایگزین بریکس برای SDR صندوق بینالمللی پول و حتی معرفی یک ارز با پشتوانه طلا میشود. تاکنون استفاده از ارز محلی در تجارت مورد حمایت قرار گرفته است، اما اکثر اعضا ظاهراً با کاهش اتکای خود به دلار حداقل به صورت لفاظی همراه هستند.
وزن اقتصادی رو به رشد بازارهای نوظهور - که انتظار داریم تا سال ۲۰۵۰ از حدود ۴۴٪ اقتصاد جهانی به ۵۶٪ افزایش یابد - این پتانسیل را برای سیاستگذاران فراهم می کند تا بر تجارت جهانی و جریان های مالی تأثیر بگذارند. در حال حاضر، بازرهای نوظهور حدود ۴۴% و ۳۹% از صادرات و واردات جهانی را تشکیل می دهند. بنابراین پتانسیل آنها برای هدایت روند دلارزدایی در صورتحساب تجارت جهانی و جریان های مالی گسترده تر است.
ذخایر ارزی می تواند به طور بالقوه نشان دهنده کاهش تمایل به نگهداری دارایی ها دلار باشد
ذخایر ارزی می تواند به طور بالقوه نشان دهنده کاهش تمایل به نگهداری دارایی ها دلار باشد. سهم دلار آمریکا از ذخایر رسمی ارز خارجی در یک روند نزولی تدریجی بوده و طی ۲۰ سال گذشته بیش از ۱۰ درصد کاهش یافته است. قابل توجه است که بیشتر این تغییر به دلیل چرخش به سایر ارزهای بازار در حال توسعه (DM) مانند یورو، پوند انگلیس، دلار کانادا و دلار استرالیا بوده است. رنمینبی چین نیز سهم خود را افزایش داده است، اما از پایه بسیار پایین.
ذخایر ارزی همچنین منعکس کننده رژیم نرخ ارز در حال اجرا است، با سیستم های انعطاف پذیرتر که به ذخایر کمتری نیاز دارند. به عنوان مثال ذخایر رسمی چین از سال ۲۰۱۶ در نزدیکی ۳ تریلیون دلار نسبتاً ثابت بوده است که منعکس کننده سیستم نرخ ارز انعطافپذیرتر همراه با محدودیتهای حساب سرمایه در نهادهای داخلی است که نیاز به نگهداری ذخایر قابل توجه دلار ارز خارجی را کاهش داده است.
ذخایر ارزی چین از حدود ۷۰ درصد در سال ۲۰۱۱ به ۳۵ درصد تا سال ۲۰۲۲ کاهش یافته است که منعکس کننده این تغییر است. روندهای مشابهی را می توان در سایر انباشته های بزرگ دارایی های خارجی مشاهده کرد و در کشورهایی مانند نروژ، سنگاپور و استرالیا ذخایر کمتر از ۵ درصد از کل دارایی های خارجی را تشکیل می دهند. علاوه بر این اقدامات اتخاذ شده توسط سیاستگذاران ایالات متحده آمریکا در طی بیماری همه گیر کووید ۱۹ نقش دلار را در سیستم پولی بینالمللی تقویت کرده است.
دلار همچنان ارز غالب خارجی و تامین مالی بین المللی است و در آینده ای نزدیک جایگزینی نخواهد داشت
دلار همچنان ارز غالب ارز خارجی و تامین مالی بین المللی است. در واقع سهم دلار از معاملات ارز خارج از بورس به طور قابل ملاحظه ای ثابت مانده است. در حالی که سهم وام های بانکی فرامرزی و بدهی های بین المللی در ۱۰ سال گذشته حدود ۱۰ درصد به ۵۰ درصد افزایش یافته است.
ایالات متحده آمریکا نیز بر بازارهای سهام تسلط دارد. به عنوان مثال ایالات متحده آمریکا ۶۲٪ از شاخص کل کشور MSCI و تقریباً سهم مشابهی از شاخص جهانی MSCI را به خود اختصاص داده است. به این ترتیب این احتمال وجود دارد که داراییهای مبتنی بر دلار همچنان سهم قابلتوجهی از داراییهای خارجی را تشکیل دهند، علیرغم اینکه ذخایر FX مقداری واگرایی از دلار را نشان میدهد.
در واقع عواملی که موقعیت دلار را تقویت میکنند، یعنی باز بودن بازار سرمایه، کیفیت نهادی و استفاده تثبیتشده آن به عنوان ارز مبادلاتی به سختی قابل تکرار و واژگونی هستند. حتی با ایجاد یورو - که بسیاری از این معیارها را برآورده می کند - دلار نقش مسلط جهانی را حفظ کرده است.
مشابه استفاده بینالمللی از زبان انگلیسی در محیط تجاری و دانشگاهی، انجام مبادلات از طریق دلار آمریکا به جای مبادله دوجانبه بین کشورها آسانتر است. توانایی بیشتر برای پوشش ریسک در بازارهای دلاری همراه با رواج شرکت های چند ملیتی در زنجیره تامین جهانی عوامل دیگری هستند که ممکن است حرکت به سمت تنوع بیشتر در صورتحساب تجاری را کند کنند.
ظهور رنمینبی با موانع بزرگی روبرو است
اولا ارز رنمینبی از پایه پایین شروع می شود. سهم آن در ذخایر رسمی ارز فقط حدود ۳ درصد است، در مقایسه با تقریباً ۶۰ درصد سهم دلار. نظرسنجی انجمن رسمی مؤسسات پولی و مالی (OMFIF) نشان داد که مدیران ذخایر عجله ای برای گسترش ذخایر رنمینبی خود ندارند و پیش بینی می کنند که سهم چین از ذخایر جهانی طی ۱۰ سال آینده به تنها ۶ درصد افزایش یابد.
صعود سریع اقتصادی چین و نقش محوری در تجارت جهانی، رنمینبی را به عنوان مدعی تاج و تخت دلار آمریکا معرفی کرد
دوما، چین هیچ نشانهای از کسری حساب جاری نشان نمیدهد - که این امر باعث افزایش داراییهای چین میشود و به طور کامل حساب سرمایه خود را منتشر نمیکند. درست است که سرمایه گذاران خارجی اکنون دسترسی نسبتاً خوبی به حسابهای ارزی و تجاری چین دارند، اما ترس از اینکه کنترل سرمایه به طور ناگهانی اعمال شود همچنان عاملی بازدارنده است. به طور اساسیتر هیچ نشانهای وجود ندارد که ساختار پسانداز بالای چین در شرف تغییر است یا اینکه کسریهای تجاری در آینده نزدیک جبران خواهد شد.
در نهایت، عدم شفافیت سیاستگذاری حزب کمونیست چین و تدابیر ضعیفتر نهادی همراه با تنشهای ژئوپلیتیکی به عنصر اعتمادی که به ایجاد یک ارز ذخیره جهانی کمک میکند آسیب میزند.
چین در خط مقدم توسعه ارز دیجیتال بانک مرکزی بوده است و این مهم به طور بالقوه می تواند مسیری را برای دور زدن سیستم مبتنی بر دلار ارائه دهد. در تئوری واردکنندهای که از ارز دیجیتال استفاده میکند میتواند پرداخت مورد نیاز را انتقال دهد و نیاز به تسویه حساب از طریق بانکها را که مستلزم ارسال دستورالعملها از طریق سیستمی مانند سوئیفت است، نفی کند. با این حال مشخص نیست که این مسئله در عمل چگونه است و چگونه یک ارز دیجیتال در سیستم بین المللی قرار می گیرد و در چه مقیاس زمانی می تواند معرفی شود.
دلار ارز غالب خواهد بود؟
به احتمال زیاد دلار همچنان به عنوان ارز برجسته در تجارت و امور مالی جهانی باقی خواهد ماند. با این حال ممکن است تنوع بیشتری در صورتحساب تجاری رخ دهد، جایی که ارزهای محلی یا ارزهای منطقه ای غالب به طور فزاینده ای استفاده می شوند. در بلندمدت این افزایش تجارت ارز محلی میتواند نقش گستردهتر دلار را در سیستم مالی جهانی کاهش دهد. اما موانع اصلی برای کاهش هژمونی دلار باقی مانده است.
به نظر می رسد ما از ارزهای دیجیتال بانک مرکزی ها که مسیری برای دور زدن سیستم مبتنی بر دلار ارائه می دهند فاصله زیادی داریم و سؤالاتی در مورد تمایل بازارهای نوظهور برای انجام اصلاحات و توسعه کیفیت نهادی و عمق بازار سرمایه وجود دارد که توانایی آنها را برای جذب جریان سرمایه از طریق آن افزایش می دهد. کانال های سنتی تر با این وجود در صورت پیشرفت در این زمینهها، میتوانست چیزی شبیه به یک سیستم چند ارزی را ایجاد کند.
اقدامات ایالات متحده آمریکا می تواند منجر به نابودی خودخواسته دلار شود. شکست در مذاکره مجدد در مورد سقف بدهی ایالات متحده یا تنزل قابل توجه مؤسسات ایالات متحده میتواند موقعیت دلار را تضعیف کند و در را برای ارزهای دیگر برای کسب موقعیت مسلطتر باز کند.
اما علیرغم بحران مالی جهانی، توقف چند باره سقف بدهی، تحولات سیاسی و اجتماعی و افزایش مجدد تورم درخشش دلار از بین نرفت و دلار آمریکا بر اساس وزن تجاری به اوج خود در اوایل دهه ۲۰۰۰ نزدیک است.
نظر شما