۱۶ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۱
اولویتهای امنیتی_اقتصادی امریکا در آسیای مرکزی؛ تلاش برای مهار نفوذ روسیه، چین و ایران
بازار گزارش می‌دهد؛

اولویتهای امنیتی_اقتصادی امریکا در آسیای مرکزی؛ تلاش برای مهار نفوذ روسیه، چین و ایران

سیاست جدید آمریکا در آسیای مرکزی، کاهش نفوذ نظامی و اقتصادی روسیه، ادغام بیشتر این منطقه در جامعه جهانی و جلوگیری از گسترش نفوذ چین از طریق یک کمربند_یک جاده و وابستگی کشورها به پکن است.

تهمینه غمخوار؛ بازار: وزیر امور خارجه ایالات متحده آنتونی بلینکن، به تازگی از قزاقستان و ازبکستان بازدید کرده است. این مقام امریکایی در شهر آستانه با وزرای خارجه آسیای مرکزی دیدار و در نشست وزیران امور خارجه در قالب C۵+۱ شرکت کرد. این نشست نشان دهنده تعامل امریکا با قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان با موضوع همکاری های منطقه ای و مشارکت با ایالات متحده است که از سال ۲۰۱۵ هر ساله میان وزرای امور خارجه پنج کشور برگزار می شود.

از نظر مقامات امریکایی، سفر بلینکن به آسیای مرکزی به عنوان اولین سفر به عنوان وزیر امور خارجه به قزاقستان و ازبکستان، بیانگر ارتقای تعاملات دیپلماتیک امریکا در این منطقه که به تازگی در عصر رقابت قدرت‌های بزرگ قرار گرفته، است، زیرا اکنون واشنگتن دیگر به خدمات آسیای مرکزی برای ایجاد پایگاههای خود برای جنگ در افغانستان نیاز ندارد و همین موضوع موجب شده تا کمتر مورد توجه قرار گیرد. در همین راستا، سفر وزیر امورخارجه امریکا به ویژه با توجه به اینکه ولادیمیر پوتین از روسیه و شی جین پینگ از چین هر دو اخیراً به منطقه سفر کرده اند، بسیار مهم است.

برخی از کارشناسان افزایش انزوای جهانی روسیه، تهدید چین به خاطر دوگانه عمل کردن در جریان جنگ اوکراین و همچنین ایجاد پایگاههای نظامی در قزاقستان را از جمله اهداف این سفر عنوان کرده اند؛ ضمن اینکه استراتژی ایالات متحده در این منطقه دارای جهت گیری آشکار ضد روسی و ضد چینی است که در طول بحران ۲۰۲۲-۲۰۲۱ ناشی از امتناع ایالات متحده و متحدانش در خصوص پاسخگویی مناسب به ادعاهای روسیه برای تضمین امنیت این منطقه، تشدید شده است.

برای نزدیک به دو دهه، تعامل ایالات متحده در آسیای مرکزی بر چگونگی کمک به واشنگتن در امور افغانستان متمرکز بوده است. اما، پس از خروج امریکا از افغانستان، این ضرورت ایجاد شد که سیاست این کشور در آسیای مرکزی متعادل تر باشد و بر کمک به این کشورها برای دستیابی به توازن در روابط خود با این منطقه و جهان خارج، به ویژه در عصر رقابت قدرت‌های بزرگ، متمرکز باشد زیرا، به هر حال، این کشورها همسایه روسیه، چین و ایران هستند و نمی توانند طرفی را انتخاب کنند.

از زمان جدا شدن از اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه ۱۹۹۰، آسیای مرکزی در جایگاه دوم سیاست خارجی آمریکا باقی مانده و از حوزه نفوذ خود کنار گذاشته شده است. این منطقه که با کشف منابع عظیم انرژی و زیرزمینی در اواخر دهه ۱۹۹۰ به شهرت رسید، با به دست آوردن قدرت نظامی و اقتصادی روسیه و چین به یک جغرافیای استراتژیک و پویا برای ایالات متحده تبدیل شد؛ در حالی که عواملی مانند روابط تجاری و پتانسیل بالای انرژی به ویژه پس از جنگ روسیه و اوکراین مورد توجه قرار گرفته است. این موضوع را از سفرهای برخی از کشورهای اتحادیه اروپا و مقامات آمریکایی می توان فهمید.

یکی از اهداف ایالات متحده این است که طرح کمربند_جاده چین را که در قالب پروژه های زیرساختی در مکان های مختلف شکل گرفته است، از مسیر خارج کند

در نهایت، دونالد لو، دستیار وزیر امور خارجه ایالات متحده در دفتر امور آسیای جنوبی و مرکزی، از قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان بین ۶ تا ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲ با هدف بحث در مورد مشکلات دوجانبه و منطقه ای و ارائه دو برنامه کمک اقتصادی جداگانه به ارزش مالی ۲۵ میلیون دلار به دولت های آسیای مرکزی بازدید کرد. علاوه بر این، لو در ماه می ۲۰۲۲ با قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان تماس هایی برقرار کرد. بنابراین، این واقعیت که دومین سفر لو به آسیای مرکزی پس از انتشار سند استراتژی امنیت ملی ایالات متحده در اکتبر ۲۰۲۲ انجام شد، نشان دهنده علاقه فزاینده دولت واشنگتن به آسیای مرکزی است.

یکی از دلایل اصلی اهمیت دادن آمریکا به آسیای مرکزی که در خصوص مهار روسیه و چین اهمیت ژئواستراتژیکی دارد، ایده تحت کنترل نگه داشتن این دو کشور است. در عین حال، یکی از اهداف ایالات متحده همچنین این است که طرح کمربند_جاده چین را که در قالب پروژه های زیرساختی در مکان های مختلف شکل گرفته است، از مسیر خارج کند.

آمریکا، روسیه را به عنوان یک تهدید فعلی و چین را به عنوان یک رقیب اقتصادی و نظامی می بیند؛ یعنی علاقه فزاینده به آسیای مرکزی با نیاز به مهار این بازیگران گره خورده است

به گفته ایالات متحده، روسیه همانطور که در سند استراتژی امنیت ملی امریکا بیان شده، یک تهدید فوری و قابل توجه برای سیستم بین المللی آزاد و باز محسوب می شود. از سوی دیگر، چین یک قدرت فزاینده اقتصادی، نظامی و فناوری در عرصه بین المللی است. این موضوعات نشان می دهد که آمریکا، روسیه را به عنوان یک تهدید فعلی و چین را به عنوان یک رقیب اقتصادی و نظامی می بیند؛ یعنی علاقه فزاینده به آسیای مرکزی با نیاز به مهار این بازیگران گره خورده است.

برنامه ابتکار اقتصادی امریکا در این منطقه، از منظر حمایت از توسعه مسیرها و ظرفیت های تجاری منطقه و جذب سرمایه گذاری بین المللی از اهمیت بالایی برخوردار است. این برنامه حمایتی، همچنین توسط بلینکن در نشست C۵+۱ که در ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲ در نیویورک برگزار شد، بیان گردید؛ در حالی که دومین برنامه حمایتی به ارزش ۱۶.۵ میلیون دلار، به منظور امنیت غذایی این منطقه مطرح شد که نشان دهنده تمایل ایالات متحده برای به دست آوردن فضا و نفوذ در آسیای مرکزی است. همانطور که لو توضیح داده است، اهداف برنامه ها شامل حمایت از توسعه بازار در کشورهای آسیای مرکزی و کمک به صادرات محصولات داخلی به بازارهای بین المللی است. علاوه بر این، یک برنامه حمایتی برای ارائه آموزش زبان انگلیسی به مردم کشورهای آسیای مرکزی وجود دارد.

آمریکا در کنار نفوذ نظامی و ابتکارات اقتصادی خود و ارائه کمکهای مالی به دولت های آسیای مرکزی سعی در تقویت نفوذ خود در این منطقه دارد

جمهوری‌ های آسیای مرکزی در ده سال اول استقلال خود توجه نسبتاً کمی از سوی ایالات متحده دریافت کرده بودند، اما زمانی که نیروهای امریکایی مستقر شده و این کشور پایگاه‌های عملیاتی خود را در منطقه برای حمایت از عملیات آزادی پایدار مستقر کرد، آسیای مرکزی ناگهان ارزش چشمگیری پیدا کرد. بر همین اساس، می توان گفت آمریکا در کنار نفوذ نظامی و ابتکارات اقتصادی خود و ارائه کمکهای مالی به دولت های منطقه سعی در تقویت نفوذ خود دارد.

بنابراین، سناریوی کنونی را می توان به عنوان تلاشی از سوی امریکا برای ادغام کامل کشورهای آسیای مرکزی در جامعه جهانی و نشان دادن جایگزین هایی برای روسیه و چین، به این کشورها تفسیر کرد. از طرفی، کشورهای آسیای مرکزی، نگران جنگ روسیه و اوکراین هستند.

از زمانی که کشورهای آسیای مرکزی به استقلال دست یافتند، به ویژه پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، افغانستان و پیرامون آن به مرکز مبارزه با تروریسم تبدیل شده است. ایالات متحده هم همواره اینگونه ادعا می کند که از آن زمان در حال تقویت روابط خود با آسیای مرکزی، عمدتاً در زمینه مبارزه با تروریسم بوده است. حملات ۱۱ سپتامبر، برخی از جنبه های نحوه نگرش سیاستگذاران امریکایی را نسبت به منافع خارجی تغییر داد. قبل از آن تاریخ، تهدیدات فراملی مانند جنایات سازمان یافته، تروریسم، اشاعه و قاچاق مواد مخدر قطعاً مسائل کلیدی مورد توجه ایالات متحده بودند، اما پس از آن حادثه توجه نسبتاً کمی به این مسائب جلب شد.

اگرچه منافع ایالات متحده در آسیای مرکزی قبل از ۱۱ سپتامبر عمدتاً بر روی مسائل انرژی متمرکز بود که اهمیت کمتری داشتند، اما از آن تاریخ به بعد این منافع تغییر کرده است

این موضوع نشان دهنده این نیست که امریکاییها اهمیتی برای تهدیدات فراملی قائل نیستند، بلکه کمبود راه حل های بالقوه برای حل این مشکلات خاص مطرح است. با این حال، ۱۱ سپتامبر به وضوح و بدون شک نشان داد که شکست و به طور بالقوه، ضعف دولت امریکا می تواند تهدیدهایی را بسیار فراتر ایجاد کند. علاوه بر این، نشان داد که تهدیدها ممکن است به دلیل اینکه دولت های ضعیف و یا شکست خورده می توانند محیط های خوشایندی را برای گروه ها و افرادی که به دنبال تهدید ملت ها هستند به وجود آورند. در نهایت، این حادثه، پیوندهای خطرناکی را که می‌توانند بین تهدیدهای فراملی که در چنین محیط‌هایی شکوفا می‌شوند، نشان داد.

اگرچه منافع ایالات متحده در آسیای مرکزی قبل از ۱۱ سپتامبر عمدتاً بر روی مسائل انرژی متمرکز بود که اهمیت کمتری داشتند، اما از آن تاریخ تغییر کرده است. نگرانی در مورد حضور روسیه، چین و ایران، خطرات اشاعه و دیگر تهدیدات فراملی و تمایل کلی برای حمایت از اصلاحات اقتصادی و دموکراسی‌سازی، منعکس کننده تغییر در نگرش ایالات متحده نیست، بلکه ارزیابی مجدد ارزش های نسبی هر جزء است.

در حقیقت، پس از رشد و نفوذ سریع روسیه و چین در ۱۰ سال گذشته و صعود اقتصاد چین به رتبه دوم در جهان، امریکا تصمیم گرفت تا سیاست های جدیدی را اتخاذ کند. در این زمینه، سیاست جدید آمریکا شامل کاهش نفوذ روسیه در کشورهای آسیای مرکزی، ادغام بیشتر آنها در جهان و جلوگیری از گسترش نفوذ چین از طریق ایجاد وابستگی اقتصادی به کشورها از طریق پروژه کمربند_جاده است.

در همین راستا، در حالی که جنگ در اوکراین و تحریم ها علیه روسیه ادامه دارد، برنامه های اقتصادی جدید ارائه شده توسط ایالات متحده برای کشورهای آسیای مرکزی مهم است و تمامی این مسائل موجب شده تا اهمیت آسیای مرکزی به میزان قابل توجهی افزایش یابد؛ در حالی که البته جمهوری های آسیای مرکزی حفاظت از حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی و ساختارهای واحد خود بدون تسلط هیچ بازیگری، را در سر می پرورانند.

بنابراین، می توان گفت که آسیای مرکزی به سیاست های خارجی چند بعدی خود که موازنه های بین مراکز قدرت را رعایت می کنند، ادامه خواهند داد؛ در حالی که به عنوان بخشی از این استراتژی، تداوم توسعه روابط بین ایالات متحده و آسیای مرکزی نیز قابل مشاهده خواهد بود. در این میان، منافع بلندمدت امریکا در منطقه نیازمند بررسی و تحلیل دقیق است. با این حال، آن گونه که واشنگتن انتظار دارد، این روابط به عنوان موقعیتی برای منطقه ظاهر نخواهد شد.

کد خبر: ۲۰۹٬۹۱۲

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha