تهمینه غمخوار؛ بازار: نشست سران سازمان همکاری شانگهای در ازبکستان به عضویت دائم ایران در این سازمان منجر شد.
پیش از شرکت رئیس جمهور در اجلاس شانگهای و در روز اول این سفر، مراسم امضای ۱۷ سند همکاری بین جمهوری اسلامی ایران و ازبکستان با حضور ابراهیم رئیسی و شوکت میرضیایف رئیس جمهور ازبکستان در شهر سمرقند برگزار شد ضمن اینکه بیانیهای مشترک به امضای دو رئیس جمهور رسید.
در همین راستا و با توجه به اهمیت این سفر و موضوع عضویت ایران در شانگهای، خبرنگار بازار گفتگویی را با «حسن شکاری» کارشناس و پژوهشگر مسائل اوراسیا و دانشجوی دکتری مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز دانشگاه تهران در این باره ترتیب داده که در ادامه می خوانیم:
* رئیس جمهور ابراهیم رئیسی امروز پیش از سفر به ازبکستان اعلام کرد که روابط تهران_تاشکند در حوزه مبادلات تجاری و اقتصادی کافی نیست. در حال حاضر، روابط و مبادلات تجاری دو کشور در مرز ۵۰۰ میلیون دلار است که در سه دهه اخیر شاید بالاترین سطح باشد، اما هم از نظر مسئولان ازبکستان و هم از نظر همکاران در وزارت امور خارجه و بخشهای اقتصادی کشور، این میزان کافی نیست و میتواند به سطح بسیار بالاتری افزایش پیدا کند. دیدگاه شما در این باره چیست؟ چرا سطح مناسبات در سالهای گذشته پیشرفت آنچنانی نداشته است؟
روابط ایران و کشورهای آسیای مرکزی عمدتا از سال ۱۹۹۱ آغاز شده، اما حضور تاریخی جمهوری اسلامی در این منطقه که قلمرو بخشی از زبان فارسی محسوب می شوند، ریشه دار است. ازبکستان در مرکز این منطقه واقع شده و هیچ ایرانی نیست که با ادبیات فارسی آشنا باشد و قرابت و حسی نسبت به شهرهای سمرقند، بخارا و ددیگر شهرهای ازبکستان نداشته باشد. این قرابت زیاد است و هنگامی که با ازبکها در تعامل قرار می گیریم مشاهده می کنیم که تا چه اندازه این فرهنگ مشترک است.
اما، در خصوص اینکه چرا روابط میان ایران و ازبکستان پیشرفتی نداشته و رشد نیافته است، مسائل متعددی مطرح است. مسئله اصلی این است که دولت ازبکستان در طول سالیان گذشته و تحت رهبری سابق خود اسلام کریم اف، نسبت به روابط خارجی خود نگاه امنیتی و یک رویکرد بسته ای داشت؛ به گونه ای که اجازه ورود عناصر فرهنگی و حتی اقتصادی را به سیاست خارجی خود نمی داد.
اما با تغییراتی که رخ داد و میرضیایف وارد جایگاه ریاست جمهوری شدّ، تحولاتی ایجاد شد که سیاست داخلی و خارجی دچار چرخش شد. به این ترتیب، عناصر اقتصادی در دستگاه سیاست خارجی پررنگ تر شد و ازبکستان رویکرد بسیار بازی نسبت به تعاملات اقتصادی پیدا کرد. به عبارت دیگر، این اصلاحات به شکل دیگری تبدیل شد و رویکردهای اقتصادی محکم تر شد. این تحولات در حالی اتفاق افتاد که دولت اسلام کریم اف با توجه به موقعیت انقلاب اسلامی، از اساس ایران را به عنوان یک تهدید در نظر می گرفت و سوابقی نیز در خصوص جریانهای اسلام گرای ازبکستان وجود داشت.
نگاه تعامل با همسایگان که در دولت رئیسی حاکم شده است، موجب طی شدن روند افزایشی با کشورهای این منطقه از جمله ازبکستان نیز شده است. بنابراین زین پس ما شاهد روند افزایشی تعاملات ایران با این کشورها به خصوص پس از طی شدن رسمی شدن عضویت ایران در شانگهای هستیم.
* ازبکستان از نظر موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی از موقعیت بسیار حساس و ویژه ای در «قلب آسیای مرکزی» و به عنوان وزنه تعادل ژئوپلیتیکی در نظر گرفته می شود. در حالی که حوزه تمدنی مشترک دو کشور میتواند تأثیر سازندهای در ارتقای سطح روابط دو جانبه داشته باشد. جمهوری اسلامی با توجه به ظرفیتهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی خود تا چه اندازه در جهت گسترش روابط با این کشور گام برداشته است؟
همانطور که در صورت سوال اشاره کردید، ازبکستان دارای نقش محوری در آسیای مرکزی و دارای مرز مشترک با چهار کشور در این منطقه است. مهمتر از آن، به صورت تاریخی، آن بخش شهر نشین و تمدنی حوزه آسیای مرکزی در این منطقه شکل گرفته شده و همواره نقش محوری در شکل گیری روندهای فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی و تجاری در کل منطقه آسیای مرکزی داشته است. در دوران شوروی هم، عمدتا ازبکها به عنوان رابط با مرکزیت مسکو در آسیای مرکزی نقش آفرینی می کردند و قدرت بالایی داشتند که این موضوع نقش رهبری به این کشور داده است.
منطقه آسیای مرکزی در ساختار دیپلماسی ایران در عرصه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... یک منطقه دورافتاده است که توجه کمی نسبت به آن و ظرفیتهای صورت گرفته است. بر همین اساس، ضرورت دارد تا نگاه ایران نسبت به این منطقه تغییر پیدا کند و اگر جمهوری اسلامی تمایل دارد در حوزه آسیای مرکزی حضور نهادینه شده و جدی داشته باشد، لازم است که در تمام ابعاد دیپلماسی عمومی، رسمی و غیر رسمی از ظرفیتهای این منطقه استفاده کند در حالی که عنصر فرهنگی و تمدنی یکی از مهمترین عناصر در نظر گرفته می شود. افزون بر این، عنصر اقتصاد و حوزه حمل و نقل نیز بسیار اهمیت دارد.
بر همین اساس، ما می توانیم حوزه های همکاری دو کشور را در زمینه حمل و نقل توسعه دهیم، زیرا ازبکها برای رفع انسداد جغرافیایی خود که محصور در خشکی هستند، به دسترسی به آبهای گرم و آزاد خلیج فارس نیاز دارند. همچنین، اتصال ایران به چین از طریق جاده آسیای مرکزی می تواند مزیت خوبی باشد. ازبکستان می تواند به بازارهای متنوعی وصل شود؛ چه در حوزه شامات و جنوب شرق آسیا که ایران بهترین مسیر این مسئله باشد. البته این موضوع نیاز به همکاری کشورهای واسط من جمله ترکمنستان، ازبکستان و حتی قزاقستان دارد.
علاوه بر موضوع اقتصاد، عنصر دیگر جدی که می تواند موجب تحکیم روابط ایران و ازبکستان شود، مبارزه با تروریسم به صورت نرم است. یکی از تهدیدهای آسیای مرکزی که منجر به تهدید جمهوری اسلامی نیز می شود، رشد تروریسم، تکفیر و افراط گرایی می باشد که در حال پیشروی است. با این حال با توجه به اینکه محوریت اسلام در ازبکستان از دوران شوروی و حتی از قبل از آن به خصوص در منطقه سمرقند و بخارا وجود داشته و حوزه های علمیه بخارا و سمرقند قرابت زیادی با زبان و فرهنگ فارسی دارد که بسیاری از ریشه های این فرهنگ را می توان در اسناد تاریخی پیدا کرد، بر همین اساس ایران و ازبکستان می توانند با انجام یک اقدام مشترک که حمایت از اسلام حنفی است، همکاری های خود را تقویت کنند.
* عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای یکی از مهمترین رویدادها در عرصه روابط خارجی ایران به شمار می رود. این عضویت تا چه اندازه می تواند در پیشبرد اهداف اقتصادی در شرایط تحریم موثر باشد؟
واقعیت این است که به موضوع عضویت ایران در سازمان شانگهای، نه باید به صورت افراطی نه تفریطی نگاه کرد. سازمان شانگهای سازمانی است که کشورهای منطقه و همچنین چین و روسیه که بسیار تاثیرگذار هستند، به همراه هند و پاکستان عضو آن هستند. این سازمان فرای نقش و کارکردهای امنیتی و اقتصادی یک چارچوبی است که از قدرتهای بزرگ غیرغربی برخوردار است که نمایانگر ساختار نهادینه مکمل گونه است که کشورهای عضو تعاملات خود با یکدیگر را در آن جا تنظیم می کنند. البته، این سازمان آن انسجامی که سازمان پیمان امنیت جمعی تحت نظارت روسیه و اتحادیه اوراسیا دارد را دارا نیست و سرعت همگرایی در آن پایین تر است.
اثرات طبیعی عضویت ایران در شانگهای این است که زمانی که کشورهای این منطقه مانند تاجیکستان، قزاقستان و ازبکستان حضور ایران را به رسمیت شناخته و آن را چارچوب یافته و ساختاری که بر هم زننده نظم نیست، می بینند و با اعتماد بیشتری وارد تعامل با جمهوری اسلامی می شوند
عضویت ایران در این سازمان به حضور کشور یک چارچوب نهادی رسمی می بخشد و موجب رسمی سازی حضور ایران در منطقه می شود. با توجه به کارکرد سازمان شانگهای که هم اقتصادی و هم مبارزه با تروریسم و امنیتی است، این عضویت می تواند به حضور ایران در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی ایران در منطقه رسمیت ببخشد. این موضوع نکته مهمی است.
اما اثرات طبیعی عضویت ایران در شانگهای این است که زمانی که کشورهای این منطقه مانند تاجیکستان، قزاقستان و ازبکستان حضور ایران را به رسمیت شناخته و آن را چارچوب یافته و ساختاری که بر هم زننده نظم نیست، می بینند و با اعتماد بیشتری وارد تعامل با جمهوری اسلامی می شوند.
ما شاهد هستیم از زمانی که روند عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای جدیت پیدا کرده و رویکرد سیاست خارجه همسایه محور در کشور حاکم شده، کشورهای منطقه با استقبال و آغوش بهتری به تعامل با جمهوری اسلامی می پردازند. این موضوع از اثرات عضویت ایران در این سازمان است به طوری که روابط ایران با تاجیکستان و ازبکستان رشد قابل توجهی در یک سال و نیم اخیر داشته است. در خصوص روابط جمهوری اسلامی با قرقیزستان و قزاقستان نیز زیرساختها در حال آماده شدن است که در ماههای آینده شاهد شکوفایی مناسبات هستیم. ترکمنستان نیز همچنین نسبت به سابق روی گشاده تری نسبت به ایران داشته و در حال انجام همکاری بیشتر است.
بر همین اساس، به طور کلی من معتقدم که عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری شانگهای موجب نهادینه شدن و تثبیت کشور در ساختارهای رسمی منطقه می شود؛ در حالی که کشورهای این منطقه برای همکاری با جمهوری اسلامی چه در حوزه حمل و نقل، انرژی، تجارت خارجی، اقتصادی و سرمایه گذاری در سالهای آتی علاقه مندی بیشتری از خود نشان داده اند.
نظر شما