بازار؛ گروه بین الملل: سفر «نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان یک نمایش قدرت است که این کشور قصد دارد با الحاق تایوان به چین مخالفت و ثابت کند که در این زمینه هیچ انعطافی نشان نمیدهد.
با اینکه دست آمریکا در زمینه اقتصادی در حال خالی شدن است، اما این کشور در زمینه صنعت های تک و هژمونی دلار همچنان برتری دارد، البته در مجموع روندهای اقتصاد جهانی نشان میدهد که قدرت اقتصادی آمریکا نیز در برابر چین در حال تضعیف است.
در خصوص این سفر و دلالتهای آن برای نظم جهانی آینده خبرنگار بازار گفتگویی با پروفسور «پل پیلار» استاد دانشگاه جورج تاون آمریکا انجام داده که در ادامه می آید.
«پل پیلار» یکی از سردبیران نشریه نشنال اینترست، و عضو ارشد مرکز تحقیقات امنیتی دانشگاه جورج تاون و نیز مرکز سیاستهای امنیتی ژنو است. وی در سال ۲۰۰۵ پس از ۲۸ سال فعالیت در جامعه اطلاعاتی ایالات متحده از سازمان اطلاعات مرکزی (DCI) بازنشسته شد و پس از آن به عنوان استاد مهمان در برنامه مطالعات امنیتی در دانشگاه جورج تاون حضور یافت.
مناصب ارشد دولتی پیلار، شامل افسر اطلاعات ملی خاورنزدیک و آسیای جنوبی، رئیس واحدهای تحلیلی در CIA در حوزههای خاورنزدیک، خلیج فارس و آسیای جنوبی، معاون رئیس مرکز ضد تروریستی DCI و دستیار اجرایی مدیر اطلاعات مرکزی بوده است. پروفسور پیلار همچنین در شورای اطلاعات ملی به عنوان یکی از اعضای اصلی گروه تحلیلی آن فعالیت میکرد. وی کهنهسرباز جنگ ویتنام و افسر بازنشسته ارتش ایالات متحده نیز هست.
پل پلار دارای مدرک افتخاری از کالج دارتموث، لیسانس فلسفه از دانشگاه آکسفورد، و کارشناسی ارشد و دکتری از دانشگاه پرینستون است. کتاب های پل پیلار عبارتند از: «مذاکره برای صلح: خاتمه جنگ بعنوان یک روند چانهزنی (۱۹۸۳)»؛ «تروریسم و سیاست خارجی ایالات متحده (۲۰۰۱)»؛ «اطلاعات و سیاست خارجی ایالات متحده: عراق، ۱۱ سپتامبر و اصلاح اشتباهات (۲۰۱۱)» و «چرا آمریکا جهان را اشتباه میفهمد: تجربه ملی و ریشههای سوءبرداشت (۲۰۱۶)».
«نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، علیرغم هشدارهای چین به تایوان سفر کرد. چرا در این مقطع زمانی آمریکا در تلاش برای تحریک چین است؟
سفر پلوسی را نمی توان با سیاست ایالات متحده یکی دانست. پرزیدنت بایدن به وضوح نمیخواست او به این دیدار برود. او نمیخواست بهای سیاسی مورد نیاز برای عدم انجام این سفر را بپردازد، اما این بدان معنا نیست که او تلاش میکرد تا چین را تحریک کند. او در این زمان نیازی به بحران ندارد. آنهایی که در ایالات متحده - جمهوری خواهان حداقل به اندازه پلوسی - که در مسائل مربوط به تایوان قاطعانه عمل می کنند، واقعاً به حمایت از آزادی هایی که تایوانی ها از آن برخوردار هستند و همچنین می بینند که این موضع از نظر سیاست داخلی خوب است، معتقدند.
* به نظر می رسد این سفر نشان از فصل جدیدی در روابط امریکا و چین و حتی نشان دهنده تصویری از آینده نظم جهانی باشد. یعنی نظمی که در آن آمریکا درصدد است برای مهار چین، پکن را وارد درگیری های ژئوپلیتیک کند. نظر شما چیست؟
در ایالات متحده، در میان کسانی که در مورد سیاست خارجی و استراتژی کلان بحث می کنند، بحث های زیادی وجود دارد که دقیقاً چه نقشی باید در هر نظم جهانی پیش بینی شده ایفا کند. برخی رویارویی را اجتنابناپذیر میدانند، با نیاز به مهار مشابه جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی. دیگران فرصت بیشتری برای ادغام چین در برخی از نسخه های نظم جهانی کنونی می بینند. این بحث ادامه دارد و من فکر نمی کنم بتوان موضع خاصی را به دولت فعلی ایالات متحده نسبت داد.
کمبود تراشه در سال گذشته بسیار مورد توجه قرار گرفته است. یک رکود جهانی مرتبط ممکن است یک نتیجه باشد
*تایوان از مهمترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان عمده تراشه های الکترونیک است که در high tech نقش محوری دارد. به گونه ای که اگر جنگی میان چین و تایوان رخ دهد، صنایع الکترونیک مرتبط با گوشی تلفن، کامپیوتر و ... فلج خواهد شد. به نظر شما جنگی میان چین و تایوان رخ خواهد داد و اگر چنین شود سرنوشت صنایع های تک در سطح جهان چه خواهد شد؟
هیچ یک از طرفین به دنبال جنگ نیستند و به نظر من احتمال وقوع جنگ کمتر است، اما ممکن است ناخواسته از تشدید بحران ناشی شود. تأثیر بر صنایع فناوری به دلیل اتکا به تراشه های رایانه ای در واقع جای نگرانی است. اگر تولید حتی یک شرکت - شرکت تولید نیمه هادی تایوان که دارای پیشرفته ترین فناوری ساخت تراشه است و بسیاری از تراشه های طراحی شده توسط شرکت های دیگر را تولید می کند - مختل می شد، تأثیر آن بسیار شگرف خواهد بود. کمبود تراشه در سال گذشته بسیار مورد توجه قرار گرفته است. یک رکود جهانی مرتبط ممکن است یک نتیجه باشد.
*نظم جدید جهانی از حیث بلوک بندی های اقتصادی به چه صورتی خواهد بود؟
یک بلوک اقتصادی با محوریت چین احتمالاً بخشی از چنین نظمی خواهد بود، به ویژه اگر چین بتواند اصلاحات مالی کافی برای تبدیل یوان به ارز ذخیره ای پرکاربردتر از آنچه اکنون است انجام دهد. یک بلوک غرب با محوریت مشترک اتحادیه اروپا و ایالات متحده، بخش اصلی دیگر خواهد بود، اگرچه اگر شخصی مانند ترامپ دوباره قدرت را در ایالات متحده به دست بگیرد، نمی توان در مورد ایالات متحده و اروپا به عنوان یک بلوک صحبت کرد.
*قطبهای قدرت در نظم آینده جهانی کدام کشورها و بلوکها خواهند بود؟
اساساً ایالات متحده، اتحادیه اروپا و چین، اگرچه روسیه به دلیل سلاح های هسته ای خود همیشه در آنجا حضور دارد.
نظر شما