مونا موسوی؛ بازار: با توجه به اینکه «سواد مالی دانش و درک مفاهیم و مخاطرات مالی، مهارتها، انگیزش و اطمینان برای به کار بستن آنها بهمنظور اتخاذ تصمیمهای اثربخش در طیفی از حوزههای مالی، در راستای بهبود رفاه جامعه از سوی سازمان (OECD) تعریف شده است» موقعیت سرمایه گذاری در هر کشوری تنها به تصمیم گیری هر فردی بستگی ندارد، بلکه به سیاست های کلان دولت و نقش رسانه ها در آگاه سازی مردم هم بستگی دارد.
حالا با در نظر گرفتن گرازش یونسکو مبنی بر اینکه حدودا ۲۰ درصد ایرانی ها در زندگی خود از سواد مالی برخوردار هستند حکایت از این دارد که بیشتر از ۸۰ درصد ایرانی ها درآمد خود را از دانش یا تخصص خود کسب نمی کنند و این مساله تا حدودی ناشی از عدم تخصص گرایی در استخدام ها و کسب و کارهاست که بخشی به ساختار خرد کسب و کارها در ایران وابسته است، از طرف دیگر رانت ها و عدم شفافیت در دولت ها در سال های گذشته باعث شده همه ایرانی ها به یک اندازه به اطلاعات مالی دست پیدا نکنند و همواره مردم دنباله رو جریان های مالی و تورمی بوده اند که توسط عده ای دیگر ایجاد شده است و گاهی همین سرمایه های خرد گرفتار مافیای بازارهای مالی شده اند.
برخی از رسانه ها گرفتار همین موج سازی دست های پشت پرده شدند و همواره مردم را تشویق به حضور در بازار سرمایه کردند، هرچند رسانه نیز این موضوع را به مصاحبه های مسئولان و دعوت آنها از مردم نسبت می دهند که این موضوع کاملا درست است، اما آیا رسانه ها برای مردم شفاف سازی کردند که هر نمادی یا سهامی قابل خرید نیست و ممکن است که به صورت حبابی افزایش قیمت پیدا کرده باشد؟
این مساله در معاملات بورس چند سال اخیر کاملا مشهود است؛ همانطوری که معاون اقتصادی دولت سیزدهم پیش تر اعلام کرده بود که حدود ۲۰۰ نفر در بازار سرمایه ایران بیشترین منافع را از بازار برده اند که سال ۹۸ و ۹۹ وارد بازار بورس شده بودند و با ایجاد یک جو رسانه ای و همراهی دولت با این جریان نه تنها باعث شدند که تعداد کدهای بورسی از مردم عادی در بازار در مدت یک سال به سه برابر یعنی ۶۰ میلیون افزایش پیدا کند، بلکه با فروش سهام های حبابی و رانتی بسیاری از مردم را با خسارت های زیادی مواجه کردند. در این بین برخی از رسانه ها گرفتار همین موج سازی دست های پشت پرده شدند و همواره مردم را تشویق به حضور در بازار سرمایه کردند، هرچند رسانه نیز این موضوع را به مصاحبه های مسئولان و دعوت آنها از مردم نسبت می دهند که این موضوع کاملا درست است.
وقتی در دولت قبل رئیس جمهوری یا وزیر اقتصاد از مردم خواستند که سرمایه های خود را به بورس بسپارند آنها اعتماد کردند و خیلی طول نکشید که مردم بابت این اعتماد ساده زیان دیدند، اما آیا رسانه ها برای مردم شفاف سازی کردند که هر نمادی یا سهامی قابل خرید نیست و ممکن است که به صورت حبابی افزایش قیمت پیدا کرده باشد؟ آیا رسانه های درباره رشد بیش از اندازه بازار سرمایه ایران در مدت دوسال به مردم تذکر داده بودند که هر آن ممکن است وارد اصلاح شود و برخی از شرکت هایی که در این مدت میزبان نوسان گیرها یا دلال ها بوده اند به سرعت ارزش خود را از دست بدهند؟
اگر سواد مالی ایرانی ها پایین تر از سواد مالی بسیاری از کشورهای همسایه از جمله عربستان، ترکیه و ... است به معنای پایین بودن سطح سواد تحصییلی یا دانشگاهی نیست، بلکه ناشی از نوسانات بالای اقتصادی، ضعف رسانه ها در تشریح موقعیت اقتصادی کشور و عملا گمراه کردن مردم توسط مسئولان است
بنابراین می توان نتیجه گرفت اگر سواد مالی ایرانی ها پایین تر از سواد مالی بسیاری از کشورهای همسایه از جمله عربستان، ترکیه و ... است به معنای پایین بودن سطح سواد تحصییلی یا دانشگاهی نیست، بلکه ناشی از نوسانات بالای اقتصادی، ضعف رسانه ها در تشریح موقعیت اقتصادی کشور و عملا گمراه کردن مردم توسط مسئولان است که در آن مقطع تنها به فکر تامین اعتبارات بودجه ای خود بودند و کدهای انحرافی به سرمایه گذاران دادند و در این بین مردم دهک های پایین هم گرفتار شدند.
در مقطع کنونی نوسانات اقتصادی تنها به ایران محدود نشده و تمام بازارهای بین المللی را هم در بر گرفته است، در چنین موقعیتی رسانه ها و کارشناسان اقتصادی که از تریبون های فضای مجازی استفاده می کنند باید به روشنگری بپردازند و مانع از آسیب دیدن سرمایه های خرد در بازارهای مانند فارکس و ... شوند، زیرا در مجموع آسیب به سرمایه های خرد کشور می تواند توسعه اقتصاد و اجتماعی را عقب بی اندازد و خروج منابع مالی سرمایه گذاران عمده هم که به نوعی گردش مالی آنها می تواند به نفع بخشی از جامعه باشد به اشتغال و ... آسیب وارد می کند.
نظر شما