جارد رودریگز- بیماری ناشی از ویروس کرونا از معضلات نئولیبرالیسم پرده برداشته و ریشه این بحران را باید در غفلت دولتهای لیبرال از رسیدگی به مسائل سلامت عمومی و محدود کردن فعالیت نهادهای فعال در این حوزه جستجو کرد. در عین حال، این بحران را نمی توان از بحران نابرابری های گسترده در ثروت، درآمد و قدرت جدا کرد. همچنین نمی توان آن را از بحران ارزش های دموکراتیک، آموزش و نابودی محیط زیست جدا کرد. همهگیری این بیماری ارتباط تنگاتنگی با سیاسیسازی نظمطبیعی، از طریق حملات جهانیسازیهای نئولیبرال به زیستبوم طبیعی انسانها دارد. علاوه بر این نمی توان این بیماری را از چشم انداز نژادپرستی، فرا ملی گرایی، احساسات ضد مهاجرت و تعصب حاکم بر روال ملی به عنوان وسیله ای برای ترس و وحشت مشترک به جای مسئولیت های مشترک، جدا نمود.
یکی از آموزشهای محوری در نئولیبرالیسم این است که مسئولیتپذیری فردی تنها راه حل مشکلات اجتماعی است و بنابراین، نیازی برای پرداختن به مسائل سیستمی گستردهتر، پاسخگو کردن نهادهای قدرت و یا استقبال از مسئولیتپذیری همگانی و جمعی نیست. به عنوان یک سیاست مهار، نئولیبرالیسم مشکلات اجتماعی را خصوصی و شخصی سازی می کند، یعنی دست های خود را به عنوان روشی برای مهار این بیماری همه گیر بشویید.
به همین دلیل منتقدان فرهنگی مانند «برام لوین» و «جان اورویج» میگویند: نئولیبرالیسم در واقع در صدد جلوگیری از تمامی سیاستهایی است که به معنای واقعی کلمه دموکراتیک هستند، به عبارت دیگر آنها راه را بر هر سیاست برخاسته از همبستگی و برابری جمعی سد میکنند چرا که سیاست دموکراتیک بزرگترین تهدید برای بازار است.
به علاوه تأکید نئولیبرالیسم بر ارزشهای تجاری به جای ارزشهای مردمسالارانه، تاکید بر رقابت افراطی و خودخواهیهای غیرعقلانی و عدم تحمل آن در برابر اخلاق، عدالت و حقیقت اندیشه انتقادی و قدرت قضاوت آگاهانه را تضعیف کرده است. همانطور که «پانکاج میشرا» بیان می کند : ده ها سال است که صنعتی شدن، برون سپاری مشاغل و سپس اتوماسیون بسیاری از افراد زحمتکش را از امنیت و عزت خود محروم کرده است و این آسیب دیده ها را در معرض عوام زدایی قرار داده است.
آمریکاییها در عصری زندگی میکنند که نئولیبرالیسم دست به جنگ افروزی علیه عموم مردم زده و نابرابری را به عنوان یک فضیلت مورد تقدیر قرار میدهد. این عصر از مفهوم مسئولیت فردی حمایت کرده و همبستگیهای اجتماعی را به نابودی میکشاند. آمریکاییهای امروز در حال زیستن در برههای تاریخی هستند که نگرشهای رقابتجویانه و فردگرایی افسارگسیخته مورد تمجید قرار گرفته و اجازه میدهد بازار به الگویی برای شکل دادن به همه روابط اجتماعی تبدیل شود. قراردادهای اجتماعی تقریباً به نابودی کشانده شدهاند و مفاهیم خیر عمومی، تعهدات اجتماعی و اشکال مردمسالارانه همبستگی مورد هجوم واقع شدهاند. با شکلی از سرمایهداری گانگستری مواجه هستیم که فقط به زبان رایجِ بازار از سود، خصوصیسازی و مبادله تجاری سخن به زبان میراند و به انزوا، محرومسازی، رنج بشری و مرگ مشروعیت میبخشد.
جامعه آمریکا طی دهههای گذشته هدف حملات سخت از سوی ایدئولوژی نئولیبرالیسم قرار گرفته است و سلسله بحرانهای اخیر در این کشور تفرقههای نژادی و طبقاتی در این کشور را بیشتر از پیش کرده است. چنین شکافی را اکنون میتوان در چهرههای میلیونها کارگری که قادر به گرفتن مرخصی با حقوق نیستند، میلیونها نفری که فاقد بیمه سلامت هستند، و صدها هزار نفری که بیخانمان هستند به وضوح مشاهده کرد.
خود نئولیبرالیسم بیماری همهگیر ریشهداری است که مسئول کمبودها در زمینه تختهای بیمارستان، تجهیزات پزشکی و رفاه جمعی بوده و نسبت به نابودی زندگی بشر کاملا بی تفاوت است. در چنین شرایطی، حوزه اجتماعی و پیوندهای آن موضوع استثمار مالی یا تحقیر مطلق یا هر دو مورد می شود. آنچه در این گفتمان نابودکننده نولیبرالیسم گم شده و در همه گیر فعلی آشکار است این است که زندگی ما برای بهتر یا بدتر به هم پیوسته است. در اینجاست که بحران پزشکی درگیر بحران سیاسی طولانی مدت است. در این فضا سیاست به ابزاری برای نئولیبرالیسم تبدیل شده است همانطور که اقتصاد و قدرت دولت بی رحمانه به منافع مشترک و خود دموکراسی حمله می کند.
در زمان بحران، سرمایه داری خود را به عنوان یک دستگاه بی نقص نشان می دهد که پیام اصلی آن این است که بازار تنها اشکال نمایندگی باقی مانده را ارائه می دهد. در این شرایط، نیروهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به ایستگاه های کاری جدید تبدیل می شوند که مسئولیت اجتماعی، اخلاقی و سیاسی خود را فراموش می کنند. سیاست تبدیل به یک ماشین جنگی می شود که می خواهد مردم را به ورطه پرتگاه قدرت انداخته و هرگونه احساس مخالفت، مقاومت و عدالت اجتماعی را تضعیف می کند. این دقیقا فضای گسترده نئولبرالیسم است که در آن بیماری همه گیر کووید ۱۹ جولان می دهد.
نظر شما