فاطمه بختیاری*؛ بازار: در حالی که بیکاری دامن بسیاری از جوانان را گرفته و مرگ تدریجی رویاهای خود را هرلحظه تعبیر می کنند واحدهای تولیدی در شهرک های صنعتی همدان محل دپوی کالای تجار شده است و دلالان در این میان فاتحه تولید را با پر کردن جیب خود می خوانند و عملا نبض تولیدات صنعتی در ۷۶ واحد تولیدی در شهرک های صنعتی از حرکت باز ایستاده است.
همانطور که شاهد هستیم از چندین دهه قبل اقتصاد با یک بیماری مزمن دست و پنجه نرم می کند و هیچ دارویی به خورد اقتصاد نمی رود؛ در این میان باور اقتصاددانان این است که باید واحدهای تولیدی دست به کار شوند و با تجهیز واحدهای تولیدی، نبض اقتصاد را به دست گیرند و با حرکت چرخ های تولیدی، راه اشتغال جوانان احیا و مهیا شود ولی جای سوال دارد که چگونه و با چه مکانیزم هایی باید رهسپار جنگ میدانی با حال ناخوش و بیمارگونه اقتصاد شد چراکه با توصیف کردن غذا هیچ گرسنه ای سیر نمی شود و چرخ اقتصاد هم با توصیف نمی چرخد و باید تمام دست ها در هم گره بخورند تا گره کور اقتصاد از هم باز شود.
اما آیا تک تک افراد جامعه بر این باورند که چرخ های اقتصادی را باید با همکاری و همدلی و وفاق به گردش در بیاورند؟ و آیا تمام حواس جامعه به این مطلب معطوف شده است؟
جز گروهی که درگیر حال ناخوش اقتصاد هستند و به نوعی عدم چرخش چرخ های اقتصادی تمام زندگی آنها را برآشفته، شماری با دست اندازی و صدمه زدن به چرخه تولید در کشور خواب و رویای پولدار شدن را در واقعیت تعبیر می کنند و در این میان جور تعبیر رویاهای آنها را عده ای جوان بیکار به یدک می کشند
متاسفانه خوب می دانیم که جز گروهی که درگیر حال ناخوش اقتصاد هستند و به نوعی عدم چرخش چرخ های اقتصادی تمام زندگی آنها را برآشفته، شماری با دست اندازی و صدمه زدن به چرخه تولید در کشور خواب و رویای پولدار شدن را در واقعیت تعبیر می کنند و در این میان جور تعبیر رویاهای آنها را عده ای جوان بیکار به یدک می کشند.
این گروه همان هایی هستند که سفره آنها از رنگ به رنگ غذاهای آنچنانی و حساب های بانکی میلیاردی و آنچنانی انباشته و در کشورهای دیگر خرج می شود و در مقابل این ژن های خوب که پرنده بخت و اقبال روی شانه هایشان نشسته عده کثیری از مردم هر روز با شوک بازار عرضه و تقاضا از کابوس های شبانه بیدار می شوند و زندگی معیشتی آنها از خط فقر هم فراتر رفته و هزاران هزار بار مرگ و مردن را تجربه می کنند.
حال باید به این پرسش پاسخ داده شود چرا باید واحدهای تولیدی در شهرک های صنعتی با ساز و کار تولیدی پیش نرود و با اینکه تمام زیر ساخت های اولیه از قبیل آب و برق و گاز در آنجا مهیا است به انباری برای دپوی کالا تبدیل شود.
بنابر اطلاعات واصله ۷۶ واحدتولیدی که شاید هم آمار بیشتر از این باشد در شهرک های صنعتی همدان به حال خود رها شده و سودجویان و منفعت طلبان با جولان در این شهرک ها از واحدهای تولیدی برای انبار و دپو کالا و محصولات کشاورزی استفاده می کنند و در واقع واحدهای تولیدی محل پاروی پول آنها شده است.
بدون شک شهرک های صنعتی بر ارتقاء شاخص های اقتصادی و اجتماعی زندگی شهرنشینی تاثیرات بسزایی دارد اما متاسفانه در ایران سیستم صنعتی شدن با گسترش و پیشرفت شهرنشینی مصادف شد و در یک مدار پیش رفت به همین خاطر پارادایم ها و مولفه های مطالعاتی بالا برای صنعتی شدن تعریف نشد و مقدمات کار بدون آنالیز و پایش با قدرت پیش رفت و مجالی برای برطرف کردن معایب کار پیدا نشد.
هر چه شهرک های صنعتی و تولیدی افزایش یابد و چرخ های تولیدی بیشتری به چرخش و حرکت درآید، بنیه و توان اقتصادی تقویت می شود و تعداد بیشماری از افراد مولد و کوشا در صحنه های مختلف تولید و صنعت قرار می گیرند و هرچه سطح تولیدات بالاتر باشد توان رقابت بیشتری در صحنه های اقتصادی جهان رقم می خورد
به هر جهت زندگی شهرنشینی بدون صنعتی شدن امکان نداشت و امروزه هرچه زندگی شهرنشینی به فزونی می رود صنعت پیش از پیش مورد توجه و نیاز است چراکه ایجاد اشتغال در سطح شهر میسر نیست و جوابگوی اشتغال به کار تمامی افراد جامعه نیست به همین خاطر هر چه شهرک های صنعتی و تولیدی افزایش یابد و چرخ های تولیدی بیشتری به چرخش و حرکت درآید، بنیه و توان اقتصادی تقویت می شود و تعداد بیشماری از افراد مولد و کوشا در صحنه های مختلف تولید و صنعت قرار می گیرند و هرچه سطح تولیدات بالاتر باشد توان رقابت بیشتری در صحنه های اقتصادی جهان رقم می خورد.
متاسفانه وقتی پای صحبت مسئولین اقتصادی استان که می نشینیم به بهانه های کذایی اذعان می دارند که زمین بای گسترش شهرک های صنعتی وجود ندارد حال اگر اینگونه که مسئولین می گویند باشد پس چرا از همین ظرفیت های موجود استفاده نمی شود؟
اگر زمین جهت گسترش و افزایش شهرک های صنعتی و ساخت واحدهای تولیدی فراهم نیست چرا واحدهای تولیدی که بایکدیگر هم خوانی دارند در یک واحد تولیدی ادغام نمی شوند که فقط خط تولیدی آنها جدا باشد.
بنظر می رسد این ادغام و یکپارچه سازی بعضی از واحدهای تولیدی زیاد بعید بنظر نرسد و با یک تیر می شود چند نشان اقتصادی را زد ضمن اینکه با این روش سرمایه، سرمایه گذارها نصف می شود یعنی به صورت دانگی عملا وارد صحنه اقتصادی می شوند و نیروی کار بیشتری جذب واحدهای تولیدی می شود و نیروهای مولد اینگونه بیکار و باطل روزگار خود را سپری نمی کنند.
حال در اینجا این پرسش مطرح است که واقعا مسئولین کجای وقایع اقتصادی ایستاده اند؟ آیا با حلوا حلوا گفتن دهان کسی شیرین می شود و نبض اقتصاد به حرکت در می آید؟ واقعا تاکی باید شاهد منفعت طلبی برخی سوداگران اقتصادی باشیم؟ آیا توصیف وضعیت ناخوش اقتصاد استان همدان اکتفاء می کند و می تواند بیماری مزمن اقتصادی را شفا بخش باشد؟ آیا مسئولین استان به صورت میدانی از وضعیت موجود در شهرک های صنعتی بازدید به عمل آورده اند؟ چند نمونه از این واحدهای تولیدی بنیه قوی اقتصاد استان را پیش می برند؟
به هر جهت آنچه که باید به سمع و نظر مسئولین می رسید در این یادداشت درج شد، حال باید دید مسئولین با چه مکانیزم و استراتژی مسئولانه وارد میدان عمل خواهند شد؟ و آیا سرنوشت واحدهای تولیدی مسکوت به سرانجام و فرجام خوش نائل خواهد آمد؟
نظر شما