محمدشهاب، بازار: یکی از فروض اقتصاد متعارف در ارتباط دهی تورم به نقدینگی، اعتماد به پایداری متغیرهای دیگر مانند نرخ بهره و تولید بود که اصلاً دقت به این مساله نشد! به این معنا که در تصور عدم طولانی شدن رکود و عدم تغییرات نامحدود نرخ بهره، می تواند ارتباط تورم با نقدینگی قابل پذیرش گردد.
در اقتصاد ایران پژوهش های متعددی در مورد جایگاه نظریه تورم پولی در اقتصاد ایران صورت گرفت. همین مساله نشان دهنده آن بود که پژوهشگران به باور منطبق نبودن اقتصاد ایران با فروض اقتصاد متعارف رسیده بودند هر چند که در باور دیگر به سر برده و در مورد رد یا عدم رد نظریه تورم پولی سخن می گفتند.
قابل توجه است که اگر جایگاه نظریه تورم پولی در اقتصاد ایران مورد خدشه قرار گیرد؛ نظریه تورم پولی مورد خدشه قرار نگرفته است چون این نظریه از عدم ارتباط تورم با نرخ بهره و امثالهم سخن نگفته است و با فرض اقتصاد متعارف، از پدیده پولی بودن تورم سخن گفته است که بنابراین رد جایگاه نظریه تورم پولی در ایران فقط به معنای منطبق نبودن اقتصاد ایران با فروض اقتصاد متعارف است.
منطبق نبودن اقتصاد ایران با فروض اقتصاد متعارف یعنی موضوع تورم در ایران در چارچوبی باید مورد بررسی قرار گیرد که اقتصاد متعارف تصور ورود اقتصادی به آن چارچوب را نمی کرد.
نکته اساسی عدم پایداری هزینه های جاری تولید در اقتصاد ایران است که باید به دنبال چرایی آن رفت. در تمام کشورها تکنولوژی نقش مبارزه با قانون بازار به عنوان ابزار افزایش قیمت را بازی می کند هم از طریق جلوگیری از محدودیت عرضه و هم از طریق کاهش وابستگی تولید به ارز و انرژی و امثالهم. اما در اقتصاد ایران چه خبر و اتفاقی است که تکنولوژی این جایگاه و ماهیت خودش را نتوانسته پیدا کند به گونه ای که فروض اقتصاد متعارف برای اقتصاد ایران کارایی نداشته باشد؟
دقت کنید! یک بحث در درون یک بحث دیگر می تواند ایجاد شود. یعنی عدم تورم می تواند مرتبط با کنترل نقدینگی نباشد(و به خاطر ماهیت تکنولوژی و ابزارهای ایجاد کننده آن باشد).
وجود پژوهش هایی حول ضرورت بررسی جایگاه نظریه تورم پولی در اقتصاد ایران، باعث انحراف سیاست گذاری های مناسب می شود به گونه ای که انتظار مداوم افزایش نرخ ارز (پس از آنکه نرخ ارز جایگاه هزینه جاری تولیدکنندگان را پیدا کرد) در اقتصاد ایران فروض حاکم بر نظریه پولی بودن تورم را رد می کند.
نظر شما