به گزارش بازار به نقل از اتاق ایران، هر بار که مسئلهای غیرطبیعی برای کشور پیشآمده، اهمیت الگوی توسعه بیشتر آشکار شده است. کمال اطهاری، کارشناس ارشد اقتصاد توسعه میگوید: در میان فعالان سیاسی، روشنفکران، اقتصاددانها و کنشگران مدنی به اهمیت الگوی توسعه تاکید میشود اگرچه من خیلی به دولتها و گفته آنها باور ندارم و معتقد نیستم که بتوانند چنین مسیری را تجهیز کنند اما از جامعه مدنی انتظار دیگری میرود.
اطهاری میگوید: مخاطب اصلی برنامه توسعه روشنفکران، جامعه مدنی و جامعه هستند نه دولت؛ چون دولت گوش شنوا ندارد و همین خصیصهاش مردم را ناامید میکند. برای تجهیز جامعه مدنی قدرتمند، باید سعی کنیم درباره الگوی توسعه جایگزین گفتوگو کنیم. باید شعار توسعه عمرانی به توسعه همهجانبه تبدیل شود.
اطهاری معتقد است: بعد از انقلاب بهدرستی عنوان کردند که وظیفه انقلاب توسعه است نه عمران و برای همین به برنامههای توسعه تأکید کردند. عمران از فکر مهندسی برمیآید، اما بعد از مدتی برنامه توسعه هم دچار کژکارکردی شد. مشکل ایران نبود زیرساختهای سخت برای توسعه بود.
او ادامه میدهد: برای توسعه صنعتی نیاز به زیرساخت بود. اما بعد از اینکه جامعه پیچیده شد، قاعدتاً نیاز به توسعه همهجانبه در رأس قرار میگیرد. یعنی عملیات عمرانی که دولت انجام داده بود و حتی سرمایهگذاریهای صنعتی، خصلت جزیرهای و کانیوار داشته است.
بهگفته اطهاری در خصلت جزیرهای اجزای اقتصاد با هم همخوانی و ارتباط ندارد. در این شرایط برنامههای عمرانی اگر به برنامه توسعه تبدیل نشود، همین خصلت کلونی بودن را تکرار میکند.
اطهاری تصریح میکند: «جرالد میرر»، اقتصاددان توسعه میگوید کمیابترین عامل توسعه دانش است و واقعیت این است که هر چه میگذرد این عامل کمیاب در حوزه سیاسی ما حتی کمیابتر میشود. کمیابترین عامل توسعه در ایران نداشتن و بیتوجهی دانش توسعه است. این پریشانی ناشی از بحرانهایی است که سیاستهای غلط گذشته آن را به وجود آورده و کمکم راه رفتن گذشته را نیز فراموش میکنند. الگوی توسعه در درجه اول توجه به دانش توسعه است.
اطهاری تاکید میکند: الگوی کامل برنامهریزی توسعه در کشور انجامنشده و دانش در این میان مفقودشده است. الگوی توسعه کامل، توسعه پایدار است؛ یعنی شما باید محیطزیست را دریابید، مشارکت را حتماً داشته باشید، رفاه و عدالت را باید داشته باشید و رشد اقتصادی را با اینها توأم کنید. پیکربندی اینها در دوران بلوغ مهم است.
او راه برونرفت از مشکل را چنین تبیین میکند: باید گفتمان شایسته الگوی توسعه راه بیفتد و باید از اصول مشترک تجربه جهانی استفاده شود تا پیکربندی خاص ایران را برای آن به وجود آید. وگرنه دولتی که فقط به سازه توجه دارد، دولتِ بنا است و با الگوی توسعه استعماری مملکت را اداره میکند و در این میان یک سری بورژوازی دولتی هم رانت میخورند و پروژهها هر چه بزرگتر، رانت بیشتر و بهتر.
اطهاری در پاسخ به اینکه چقدر ویژگی جامعه ایرانی ضد توسعه عمل میکند؟ میگوید: بیشک ایران، «جامعهٔ کوتاهمدت» نیست. روشنفکران با جعل واژگان نمیتوانند آنچه برای جامعهشان انجام ندادهاند را به خصایص «ژنتیک» جامعهشان نسبت دهند. اگر سخن آنها درست باشد، کوتاهمدتتر از جامعهٔ فرانسه در کمتر از ۹۰ سال از انقلاب فرانسه (۱۷۸۹) تا کمون پاریس (۱۸۷۱) نمیتوان یافت که در طول این مدت دو بار سلطنتی، دو بار امپراتوری، دو بار جمهوری، و یکبار سوسیالیستی (کمون پاریس) شد. من معتقدم به جای گفتن از این الگوی، روی تدوین الگوی توسعه اجماع شود.
نظر شما