۳۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۰۵
گوش ناشنوای مدیران درگیر خطای «انکار شواهد» است| فساد دولتی ناشی از خطای تعارض شناختی است
بررسی خطاهای مدیران دولتی (بخش دوم)

گوش ناشنوای مدیران درگیر خطای «انکار شواهد» است| فساد دولتی ناشی از خطای تعارض شناختی است

مصطفی مالکی تهرانی فعال اقتصادی و نویسنده کتاب ۱۰۱ خطای در بخش دوم گفتگوی خود برخطاهایی تاکید دارد که باید دولت رئیسی آنها را تکرارنکند. این خطاها کدامند؟

مهران ابراهیمیان؛ بازار: مصطفی مالکی تهرانی فعال اقتصادی و نویسنده کتاب ۱۰۱ خطای مدیریت در بخش اول گفتگو  به خطاهایی چون : خطای «اعداد بی معنی»، خطای «زیان گریزی»، خطای «تعمیم تصمیم سطح خرد به کلان» خطای «شبیه به من»، «خطای تمرکز بر آخرین اطلاعات» و... اشاره  و به بررسی مصادیق آن پرداخت که می توانید اینجا بخوانید. در بخش دوم گفتگو و در ادامه درباره خطاهایی که دولت قبل درحوزه تصمیم گیری اتخاذ کرده و در دولت جدید باید از آن پرهیز کرد نکاتی را بیان می کند. متن بخش دوم آن را در ادامه می خوانید:

یکی از دلایل اصلی گسترش فساد «تعارض شناختی» است به طوری که بین باور ها و نحوه عملکرد مان تعارض وجود دارد. اگر از تک تک انسان ها در کشور سوال شود، از وضعیت فساد در ساختار اداری ناراحت و نگران هستند اما تقریبا همه ما هنگامی که در مسیر انجام کاری گیر می کنیم به‌دنبال روش هایی می رویم که به آن باور نداریم اما به آن تن  می دهیم

*یکی از مباحثی که برای دولت جدید مهم است، مبارزه با فساد است که باید در این زمینه به صورت عملیاتی به آن ورود کند. چرا با توجه به این رویکردها و سو گیری که در کتاب جنابعالی نیز اشاره شده است، باید این حجم از فساد در کشور گسترده شود؟
دامنه اتفاقات در این مقوله  بسیار وسیع است و این که فقط بخواهیم آن را به یک خطا تعمیم پیدا کند، اشتباه است اما آن چیزی که امروز رخ داده است یک «تعارض شناختی» است به طوری که بین باورها و نحوه عملکرد مان تعارض وجود دارد. اگر از تک تک انسان ها در کشور سئوال شود، از وضعیت فساد در ساختار اداری ناراحت و نگران هستند. همه ما هنگامی که در مسیر انجام کاری گیر می کنیم به‌دنبال روش هایی می رویم که به آن باور نداریم اما به آن تن  می دهیم.
این تعارض در دوران تحصیل، مدارس و  دورانی که باید  تصمیم بگیریم بین باورها هماهنگی و وحدت رویه داشته باشیم، شکل می گیرد.

 امروز اتفاقات خوبی در حوزه اقتصاد در کشور مانند قوانین ناظر بر مبارزه با پولشویی، قوانین ناظر بر ارزش افزوده و... در حال وقوع است  اما چرا هیچ یک آن را اجرا نمی کنیم و از آن فرار می کنیم. چرا مردم از همین چک های جدیدی که روانه بازار شده است فرار می کنند و کسبه هنوز به دنبال چک های قدیمی هستند که میزان بالایی از آنها برگشت می خورد

*با این اوصاف راهکار جنابعالی برای مقابله با فساد را آموزش و اصلاح آموزش و فرهنگی می دانید؟

صد در صد همین طور است، باید به این باور برسیم که اگر اعتقادی داریم باید به آن عمل کنم حتی اگر در کوتاه مدت دچار اشکال شویم. امروز اتفاقات خوبی در حوزه اقتصاد در کشور مانند قوانین ناظر بر مبارزه با پولشویی، قانون چک ،قوانین ناظر بر ارزش افزوده و... در حال وقوع است با وجود این که از شفافیت سخن می گوییم اما چرا هیچ یک آن را اجرا نمی کنیم و از آن فرار می کنیم. چرا مردم از همین چک های جدیدی که روانه بازار شده است؛ فرار می کنند و کسبه هنوز به دنبال چک های قدیمی هستندکه برگشت می خورد؟! یعنی بین آن چیزی که باور داریم و عمل می کنیم فاصله بسیاری وجود دارد و تا زمانی که این فاصله کم نشود، اتفاقات خوب محقق نمی شود.و همین تعارض رفتاری حساسیت ها به تخلف و فساد را کم می کند.

*یکی از مباحث در سال های اخیر  بحث وزیر نیرو و قطعی های برق بود مبنی بر این که در این چند سال ظرفیت تولید برق اضافه نکردیم و معتقد بود ایجاد نیروگاه های جدید صرفه اقتصادی ندارد و باید در مصرف برق صرفه جویی کنیم  اما در عمل تولید به خاک سیاه نشسته است. به طور مثال امروز شرکت های سیمان با ظرفیت ۳۰درصد تولید می شود و از سوی دیگر صنایع وابسته به مسکن فلج می شوند، این خطاهای مرتکب شده از سوی وزیر نیرو چه نوع خطای مدیریتی  است که وزیر نیرو بعدی نباید آن را تکرار کند؟ 

من نام این خطا را «خطای هزینه اضافی» می گذارم. در شرکت های صنعتی ایران می گویند چند برابر توان تولید کشور موافقت اصولی صادر شده است و هر شب نیز گزارش هایی از رسانه پخش می‌شود مبنی بر این که سوله ها خالی است، شرکت هایی که موافقت اصولی گرفتند و نتوانستد به تعهدات خود عمل کنند و... اما حاضر نیستیم بپذیریم که از ابتدا این سرمایه گذاری جهت توسعه شهرک صنعتی  اشتباه بوده است که به آن خطای هزینه اضافی گفته می شود. در بسیاری از صنایع نیز همین گونه است به طوری که اگر در بسیاری از موارد هزینه بسیاری صرف می شود از هزینه نمی خواهیم چشم پوشی شود. اما  گاهی به اصطلاح از آن ور بام می افتیم . همان اتفاقی که در صنعت برق افتاد. اتکا زیاد به اعداد نامطمئن که در بخش قبل گفتگو به آن پرداختم  باعث می شودتا مدیران  گرفتار خطای دیگری به نام  «خطای میانگین» شوند.

به طور مثال در صنعت برق، مصرف برق در ایران به طور میانگین فلان کیلو ولت در ساعت است و اگر هوا گرم یا سرد شود به دلیل این خطای میانگین افزایش پیدا می کند یا در ماه محرم مصرف یک تعدادی کالا بالا می رود که در مابقی ماه ها به این صورت نیست و خود نیزمی تواند محل اشکال در برنامه ریزی  باشد. اما نتیجه عملکرد ما در حوزه تولید برق به مراتب سنگین تر از اقدامات و هزینه هایی بود که باید انجام می دادیم. به عنوان مثال دربحث قطعی برق نه فقط مردم بی برقی کشیدند که تولید بسیاری از محصولات از فولاد و سیمان تا خودرو سازی و...که اتفاقا بخشی از درآمد دولت را هم تامین می کند، تحت شعاع همین قطعی برق قرار گرفت و صدها و بلکه هزاران میلیارد تومان  ضرر دیدند و درآمد محقق نشد در حالی که می توانستیم با همین درآمدها  چند نیروگاه بسازیم.

برای بررسی واقعه ای که در بورس پارسال اتفاق افتاد  می توان به چند خطای اساسی از جمله «خطای واقعیت در عمل» اشاره کرد. اشکال اساسی نقطه ای است که فکر می کنیم که با اندک معلوماتی می توان از عهده  انجام کار اساسی برآییم

گوش ناشنوای مدیران درگیر خطای «انکار شواهد» است| فساد دولتی ناشی از خطای تعارض شناختی است

*در موضوع بورس در یک مقطعی افراد از پایین ترین سطح  جامعه و حتی در روستا به  ورود کردند و دچار تبعات سنگین شد و بخشی از سرمایه اجتماعی فرو ریخت و این را چگونه  می توان در بین رفتارهای مسئولین توجیه کرد؟
برای بررسی این موضوع می توان به چند خطای اساسی از جمله «خطای واقعیت در عمل» اشاره کرد. اشکال اساسی نقطه ای است که فکر می کنیم که با اندک معلوماتی می توان از عهده  انجام کار اساسی برآییم . یعنی همچنین فردی با این مشخصات نه تنها در مورد بورس بلکه در مورد تمام بازارهای مالی تحلیل و نظر می دهد که اشتباه است.
«خطای خوشبینی»، را به عنوان خطای دیگر در مواجهه با این موضوع می توان بررسی کرد. همین مسأله ای که در ارتباط با موسسات مالی و اعتباری رخ داد هم ناشی از همین موضوع بود.
خطای دیگری در بورس این بود که معمولا توقعمان این است که انسان های موفق همیشه پیروز هستند به طور مثال هنگامی که یک سلبریتی خطایی را انجام می دهد دنباله روها،   همه این خطا را تکرار می کنند. ‌هنگامی که فرد مسئول عنوان می کند که بورس خیلی خوب است و چون حس می شود که این شخص پست مهمی دارد  واشتباه نمی گوید، همین خطا را دنبال می کنیم.

بد نیست بدانید دو رفتار تحت عنوان پرواز پرنده های مهاجر و رفتار دسته گاومیشان معروف هستند. هر دو حرکت می کنند یکی به کار تیمی و یکی به کار گروهی ختم می شود که باید این دو را از هم تفکیک دهیم. هنگامی که در صدد کار تیمی هستیم اما نگاهمان  تیم محور باشد از این خطاها دور هستیم  اما تصمیمات ما در گرو اتفاقات گروهی است.

بی توجهی دولتمردان به نظرات کارشناسی ناشی از  «خطای اطمینان کاذب» و «خطای انکار شواهد» است که متاسفانه این اتفاقی رایج و اشتباه و خطرناک است که دولت جدید باید از هر دو به شدت پرهیزکند

* در دولت ها تا پیش از این و حتی در هشت سال اخیر، مسئولین خود را همه چیزدان می دانند و در مقابل با نظر اقتصاددانان مخالفت هم می کنند، این مساله می تواند ناشی از  اعتماد به نفس دولتمردان باشد یا بی خیالی مفرط مدیران دولتی؟
بخشی از این مسأله به «خطای اطمینان کاذب» باز می گردد که خیلی نیاز به توضیح ندارد. البته می توان به یک خطای دیگر هم تحت عنوان «خطای انکار شواهد» اشاره کرد. با خطای انکار شواهد آن چیزی که متناقض با باور  به نظر می رسد حذف می کنیم و متاسفانه این اتفاقی رایج و اشتباه و خطرناک است که دولت جدید باید از هر دو این خطاها  به شدت پرهیزکند.

و نکته آخر؟
مایلم به عنوان آخرین نکته به خطایی به نام «خطای تاکید» اشاره کنم که بیان می کند قانون زمانی می تواند اثر گذار باشد که همه از آن تبعیت کنند. ‌این که فردی از چراغ قرمز عبور کرد آن را جریمه کنیم  یک قانون است اما اگر فردا روزی همه از چراغ قرمز عبور کنند یک اشکال است اما اشکال کار کجاست؟ می تواند از  نحوه مکان یابی چراغ قرمز یا از جریمه باشد!   علاوه بر این  خطای سطح خرد به کلان باید به طور جدی بازنگری شود.

کد خبر: ۱۰۳٬۶۵۴

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha