محسن عباسی: بعد از فروپاشی اعتماد مردم به بورس، خروج پول توسط دولت، افزایش شناوری سهام در بازار و نبود نقدینگی برای به حرکت دراوردن بازار و سردرگمی های سیاسی به نظر میرسد به نقطه ای رسیده ایم که میتوان منتظر بروز نشانه های مثبت در بازار بود و باید کمی به بازار زمان داد.
انتخابات
مهم ترین عامل تاثیر گذار بر بازار تعیین تکلیف انتخابات ریاست جمهوری بود. به هر حال این عامل مدت زیادی بر بازار سایه انداخته بود و اکنون فشار ابهام این مساله از سر بازار برداشته شده است و کم کم شاهد ثبات در روند بازار و واکنش بازار به از بین رفتن این عامل خواهیم بود.
بخشی از این واکنش، (در کوتاه مدت) به علل روانی و ذهنی معاملهگران اتفاق میافتد و بخشی هم (در میان مدت) در نتیجهی روشن شدن سیاستهای جدید رقم خواهد خورد.
وضعیت تکنیکال بازار
شاخص کل الگوی نزولی خود را تکمیل کرده است و کف بازار در محدودهی ۱ میلیون واحد شناسایی شده است. بنابراین با در نظر گرفتن ریسک به ریوارد بازار، بسیاری از معامله گران ترجیح میدهند در قیمتهای فعلی فروشنده نباشند. از منظر تکنیکالی شاخص میتواند به سمت محدودهی ۱۳۵۰ الی ۱۴۰۰ واحد حرکت کند.
گزارشهای سال ۱۴۰۰
بعد از گزارشهای ۱۲ ماهه سال ۹۹، کم کم گزارشهای سه ماهه ۱۴۰۰ هم به بازار خواهد آمد که به نظرم نرخها در سه ماهه اول خوب و قابل قبول بوده است. انتشار این گزارشها چشم انداز بنیادی بهتری از سال ۱۴۰۰ را برای معاملهگران ترسیم میکند.
دوراهی تورم و رکود برای آقای رییسی
آقای رییسی در ابتدای دولتش باید وعدههای انتخاباتی را پیگیری کند. احتمالا چند دستور ضربتی برای بازارهای مالی اتخاذ خواهد شد.
وعدههای اعلامی رییسی مستلزم تن دادن به تورم در سال اول و دوم ریاست ایشان است. در صورت اتخاذ سیاستهای انقباضی، شاهد رکود و بیکاری گسترده در اقتصاد خواهیم بود. به نظر من انتخابهای ایشان در نهایت منجر به تورم در دو سال آینده خواهد شد جاییکه نقدینگی نیز به اندازه کافی بزرگ شده است.
نظر شما