سلیمان علیزاده؛ بازار: جلگه وسیع مغان، طوری در پازلِ آفرینش جهان جا دارد که، تکه ای ارزشمند، منطقه ای خوش آب و هوا و بسیار مستعد برای کشاورزی، باغداری و دامداری می باشد.
منطقه مغان جزو معدود مناطقی در کشور می باشد که سهم ارزنده و گسترده ای در سفره ی ملت ایران دارد، به تعبیری دیگر؛ تنوع محصولات کشاورزی و باغی و دامی در مغان، کیفیت و مرغوبیت محصولات و رتبه ی اولش در استان و جایگاه ویژه اش در کشور به لحاظ کمیت و کیفیت محصولات که در واقع سه عنصر اساسیِ آب و خاک و هوای مطلوب و مناسبی که پشتوانه ای عظیم در درخشندگی این نگین آذربایجان که همانا نعمات بی نظیر و بکر خدادی ست دارد و مغان را مُبدل به یکی از قطب های کشاورزی در کشور نموده است.
متاسفانه و شوربختانه، از این همه پتانسیل بالقوه در توسعه و پیشرفت همه جانبه ی منطقه؛ اعم از سرمایه گذاری در زمینه های صنایع تبدیلی و صنایع تکمیلی در مسیرِ در آمد زایی، اشتغال آفرینی و ریشه کنی بیکاری و رونق اقتصادی استفاده مناسب و بهینه و کارشناسانه صورت نگرفته و نمی گیرد!
اخیرا شاهد هستیم برخی مسئولان، بویژه نماینده ی شهرستان های پارس آباد، بیله سوار، اصلاندوز وقت و انرژی خودشان را در جهتِ استخراج نفت در مغان مصروف می نمایند در حالیکه؛ سیاست کشور و به تبع آن اقدامات سیاسیون و طرح ها و برنامه هایشان طوری باید باشد که از میزانِ وابستگی اقتصاد کشور به نفت بکاهند.
متولیان و مجریان پروژه استخراج نفت مغان، گویا از انباشت میلیون ها بشکه نفت که در انحصار تحریم های آمریکا و کشورهای اروپایی و هم پیمانانشان در منطقه که نفت کشور را رویِ دستِ مسئولان نفتی گذاشته بی خبر اَند، درها و دروازه های فروش برای نفت ایران طوری مسدود گردیده که تنها از طریق روزنه هایی ناچیز می توانند فقط چند صد هزار بشکه نفت را آن هم با هزار ترفند، دعا و صلوات و باج سبیل دادن به دلالان نفتی خارجی و داخلی به برخی بازارهای جهانی عرضه کنند!
حال؛ در چنین وضعیتی، سرمایه گذاری در استخراج نفت در منطقه ای جدید نفتی چه توجیه اقتصادی را دارد؟ رواست که زمین های حاصلخیز مغان آنطور که لازم است محصولات ضروری و مایتاج مردم را تامین کند، در اثر بی تدبیری، بی مدیریتی مسئولان کشوری، استانی و منطفه ای کارایی اصلی و حیاتی خود را ایفا ننماید، اما در عوض به دنبال چاه نفت بگردند؟
آیا به صلاح و به صرفه و ضروری و حیاتی نیست که به ارتقاء سطح کیفی و کمی محصولات کشاورزی و باغی اهمیت داده شود و انواع و اقسام صنایع تبدیلی و تکمیلی در منطقه ایجاد و احداث گردد؟
چرا در موقعیتی که سالهای متمادی، میلیون ها بشکه نفت بیخ ریش صاحبان شان جا گرفته! و مردم در حسرتِ خرید روغ نباتی هستند! مسئولان استان اردبیل و مغان دَر به دَر دنبال چاه نفت بگردند، در حالیکه با مدیریت کارآمد می توان صدهها هزار تُن از دانه های روغنی اعم از کُلزا، سویا، تخم آفتاب گردان، زیتون، کُنجد را در سطح وسیعی تولید کرد و با جذب و حمایت از سرمایه گذاران دولتی و بخش خصوصی در راستای احداث کارخانه های روغن کشی، نیاز مُبرم مردم و صنعت مرتبط با آن را از روغن خوراکی بی نیاز کرد؟ و حتی بازارهای خارجی را به تسخیر در آورد؟
اکنون؛ قوطی های روغن بسیار با ارزش تر و اقتصادی تر از بشکه های نفتی هستند که در انبارهای نفتی به درازای دیوار چین و به بلندای بام جهان اورست بدون خریدار تلنبار شده اند.
آیا احداث پالایشگاهها، مخازن، چاه های نفتی در خوزستان موجبات نارضایتی مردمان آن دیار را به سبب آلودگی های زیست محیطی فراهم ننموده؟ آیا مردم خوزستان از برکت چاه های نفتی شان، منتفع شده اند؟ که مغانی ها نیز همچون خوزستانی ها منتفع گردند؟
چرا مسئولان ما دنبال طرح ها و ایده هایی هستند که مصداق بارز در جایی که آب وجود دارد، تیمم باطل است، به دنبالِ پروژه های نافرجام و باطل هستند؟ آیا رواست آب در کوزه و ما تشنه لبان بگردیم؟ چرا از این همه ظرفیتِ بی نظیر در کشاورزی استفاده نمی شود؟ چرا خوشه های طلایی گندم را رها کرده اند و به دنبال طلای سیاهِ محصور در تحریم هستند؟
طرفه آنکه؛ انتظار می رود، نظر به موارد سابق الذکر و الویت بندی نیازهای مردم و ضروریت سرمایه گذاری در صنعت کشاورزی و فاصله گرفتن از وابستگی کشور به تولید و فروش نفت، راه درست، اصولی، کارشناسانه و مقرون به صرفه و عام المنفعه را در دستور کار دهند و اقدام به انجام کار باطل نکنند، آسمان مغان بدون چاه های نفتی زیباست و زمین های مغان تشنه مدیریت است، نه ماشین آلات نفتی.
نظر شما