تهمینه غمخوار؛ بازار: اتحادیه اوراسیا (EAEU) که به عنوان یک بلوک تجاری گسترده در قالب اتحادیه اروپا شناخته می شود، مشتاق اتصال اروپا، آسیا و اقیانوسیه و همچنین ادغام مزایای اقتصادی مناسب کشورهای واقع در آسیای مرکزی، شمالی و اروپای شرقی با بازار بیشتر است. توافق تشکیل این اتحادیه در سال ۲۰۱۴ توسط سه کشور بلاروس، قزاقستان و روسیه امضا شد و یک سال بعد با پیوستن ارمنستان و قرقیزستان متمرکز بر مقابله با مداخله گری اقتصادی و سیاسی کشورهای غربی و اروپایی در مسائل مرتبط با کشورهای آسیای مرکزی، عملاً به اجرا درآمد.
همچنین، اتحادیه اقتصادی اوراسیا با هدف ایجاد یک بازار واحد برای کالا، خدمات، سرمایه و نیروی کار به عنوان اولین گام برای ادغام عمیق تر ملتهای همفکر شکل گرفت و افزایش رقابت پذیری و همکاری میان اقتصادهای عضو به اضافه توسعه پایدار را پایه و اساس کار خود قرار داد.
در این میان، ایران که به عنوان یک محور حمل و نقل در قلب اوراسیا یعنی جایی که کشورهای منطقه، استراتژی های توسعه خود را تهیه کرده اند، در نظر گرفته می شود، پس از تشکیل این اتحادیه به فکر عضویت افتاد تا اینکه بعد از سالها مذاکره، سرانجام یک توافقنامه موقت با هدف افزایش حضور ایران در بازارهای منطقه و همچنین ایجاد منطقه تجارت آزاد میان ایران و اتحادیه اوراسیا در سال ۲۰۱۸ منعقد شد و به طور رسمی در ۲۷ اکتبر ۲۰۱۹ به اجرا درآمد.
در حقیقت، ایران نقش کلیدی در شاهراه های موجود منطقه دارد و اقتصاد ایران و کشورهای حوزه آسیای مرکزی و قفقاز از توان هم افزایی جدی برخوردارند.
بر همین اساس و با توجه به اهمیت حضور ایران در این اتحادیه اقتصادی، خبرنگار بازار گفتگویی را با «حسن شکاری» کارشناس و پژوهشگر مسائل اوراسیا و دانشجوی دکتری مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز دانشگاه تهران ترتیب داده که در ادامه میخوانیم:
* در طرح «یک کمربند_یک جاده»، یک مسیر از روسیه می گذرد تا به اروپا برسد و مسیر دیگری به ایران مربوط می شود که به اذعان مقامات چینی ممکن است اولویت چین باشد. اگر چینی ها مسیر ایران را در اولویت قرار دهند، آیا این موضوع در روابط ایران و روسیه تاثیرگذار خواهد بود یا خیر؟
اتحادیه اوراسیا را باید در دایره ژئوپلیتیک روس ها تصور کرد یعنی اگر یک رقابت ژئوپلتیک را در سطح جهان بین روسیه، چین و امریکا در سطح قدرت های بزرگ برای این منطقه متصور شویم، هر کدام برای خود ساز و کارهایی را طراحی کرده اند. چین در این میان بحث «یک کمربند_یک جاده» را مطرح کرده، امریکاییها بحث طرح آسیای مرکزی بزرگتر را عنوان نموده اند و روسیه به طرح بحث اتحادیه اقتصادی اوراسیا دست زده است که برد اقتصادی این طرح ها بسیار پررنگ است و در حوزه امنیت، نیز ساختاری متفاوت وجود دارد.
بنابراین، با تصور این فضا، روسها طبیعتا از اینکه این ساختار تحولات اقتصادی کشورهای پیرامون آسیای مرکزی و فضای پسا شوروی یعنی قفقاز و آسیای مرکزی، در دایره ژئوپلیتیکی آنها باشد، استقبال می کنند. توسعه روابط ایران با این کشورها تقریبا امری است که باید دیر یا زود به دلیل همجواری و اصلاحات اقتصادی اتفاق بیفتند.
روسها طبیعتا از اینکه این ساختار تحولات اقتصادی کشورهای پیرامون آسیای مرکزی و فضای پسا شوروی یعنی قفقاز و آسیای مرکزی، در دایره ژئوپلیتیکی آنها باشد، استقبال می کنند
مخصوصا اینکه روسها از این مسئله که در رابطه با کاهش ارزش پول ملی کشورمان رخ داد و از این رو ایران به توسعه و گسترش صادرات که به نوعی صرفه اقتصادی هم محسوب می شود، روی آورد، آگاهند و این تعاملات شکل خواهد گرفت البته برای روسها شکل مطلوب این است که این تعاملات در دایره ساختاری طراحی شده توسط روسها شکل گیرد تا این ساختار تثبیت شده و رشد یابد.
نکته دوم این است، کشورهای عضو این اتحادیه به دو دسته تقسیم می شوند: یکی روسیه و قزاقستان است که اقتصاد و تولید ناخالص داخلی مطلوبی دارند و جز کشورهای فقیر محسوب نمی شوند. از طرفی این دو کشور به تعاملات اقتصادی از باب توسعه روابط با ایران و از آن مهمتر، به حوزه ترانزیتی ایران برای دستیابی به بازارهای هند و شبه قاره، همچنین حوزه خلیج فارس، حوزه شامات، اردن و حتی تا افریقا نیاز دارند. این نکته هم باید مد نظر قرار داد که بخش مهمی از ۱۸۵ میلیون نفر جمعیت این منطقه و بازار اقتصادی اوراسیا، بیشتر به این دو کشور به ویژه روسیه اختصاص دارد که با توجه به اهمیت توسعه روابط خود با ایران، از موضوع عضویت ایران استقبال می کنند.
روسیه و قزاقستان به حوزه ترانزیتی ایران برای دستیابی به بازارهای هند و شبه قاره، همچنین حوزه خلیج فارس، حوزه شامات، اردن و حتی تا افریقا نیاز دارند
هیچ چارچوب همکاری مشترک جدی فعلا بین ایران و روسیه تعریف نشده و من فکر می کنم که روسها از بستر موجود برای توسعه روابط استفاده نموده اند. در رابطه با دسته دوم یا حلقه ضعیف تر یعنی کشورهای بلاروس، قرقیزستان و ارمنستان، روسها نیز به این مسئله آگاهند که این کشورها به توسعه روابط و بازارهای جدیدی نیاز دارند. همچنین، صحبتهای جدیدی در رابطه با عضویت تاجیکستان مطرح شده که البته قرار گرفتن در این دایره موجب می شود که توسعه روابط این کشورها در دایره امریکا یا غرب نیفتند.
روسها به دلیل آن که قصد دارند تا به تقویت ساختاری که متکی بر نگاه ژئوپلیتیکی خودشان است، بپردازند، نسبت به عضویت ایران در اتحادیه اقتصادی اوراسیا علاقه مندی و تمایل نشان می دهند
به طور کلی، روسها به دلیل آن که قصد دارند تا به تقویت ساختاری که متکی بر نگاه ژئوپلیتیکی خودشان است، بپردازند، نسبت به عضویت ایران در اتحادیه اقتصادی اوراسیا علاقه مندی و تمایل نشان می دهند و از طرفی، چه خودشان و چه بازیگران ضعیف تر از جمله ارمنستان که برای بقای خود نیاز به همکاری با ایران دارند، نیز به توسعه روابط و توسعه تعاملات با ایران تمایل نشان می دهند.
علاوه بر آن، بحث های همکاری های راهبردی که میان ایران و روسیه در سالهای اخیر پس از بحران سوریه و عراق شکل گرفت و مشاهده روندهای نظام چند قطبی و افزایش همکاری های ایران_روسیه_چین، را هم باید به تمایل روسها در قبال عضویت ایران و شکستن ساختار هژمونی امریکا و غرب اضافه کرد.
* به باور کارشناسان اقتصادی، ایجاد نظام پول واحد در منطقه اوراسیا برای مبادلات تجاری نوعی مقابله با حاکمیت دلار و سیاستهای یکجانبه آمریکا در جهان به شمار می آید. از طرفی هرگونه تلاش برای گفت و گو در مورد ایجاد ارز مشترک در اتحادیه اقتصادی اوراسیا ناگزیر با مقاومت نمایندگان کشورهای مستقل عضو این اتحادیه که نمیخواهند استقلال خود را از دست دهند، رو به رو خواهد شد. ایجاد این ارز مشترک چه پیامدها و منافعی برای کشورهای عضو دارد؟ ارزیابی شما در این باره چیست؟
در میان پنج کشور عضو، بلاروس، ارمنستان و قرقیزستان اساسا وابستگی اقتصادی به روسیه دارند یعنی بقای استقلال آن ها چه در حوزه مهاجران کاری و چه اقتصادی وابسته به تعامل با روسیه و گسترش آن می باشد.
بنابراین، روسها به راحتی می توانند این کشورها را تحت فشار قرار می دهند و بر این باورند که طی پنج تا ده سال آینده هم تغییری در این روند اتفاق نخواهد افتاد. البته، این موضوع در رابطه با قزاقستان که رشد اقتصادی نسبتا خوبی را در متنوع سازی اقتصاد خود داشته و دارای منابع گازی و نفتی خوبی است، صدق نمی کند. در حقیقت، این کشورها تکلیفشان مشخص است و در دایره راهبردی روسیه تعریف می شوند، اما کشورهای دیگری از جمله ازبکستان، آذربایجان، گرجستان و حتی اوکراین دارای دایره و حوزه مشخصی برای خود هستند و تمایل ندارند که به عضویت این اتحادیه درآیند.
اما در خصوص این سوال که آیا شکل گیری این ارز مشترک امکان پذیر است یا خیر، به نظر من طرح شکل گیری ارز دیجیتال عملی تر به نظر می رسد و فرای این موضوعات، کشورهای منطقه در سالهای اخیر ۷۰ درصد مبادلات خود را از حوزه دلار خارج نموده و فقط ۳۰ درصد باقی مانده در ابتدا بر مبنای پیمانهای مالی دوجانبه بوده که اگر روند ارزهای دیجیتال مشترک شکل بگیرد، قضیه خیلی متفاوت تر خواهد بود.
به نظر من، از باب اینکه این ارز مشترک موجب شود تا این کشورها استقلال خود را از دست دهند، قابل بررسی نیست زیرا واقعیت این است که این کشورها در کل استقلال جدی در اقتصاد خود ندارند و طبیعتا شکل گیری این ارز مشترک برای آن ها روند مثبتی را ایجاد کرده و هزینه های آن ها کاهش داده و تسهیل خواهد کرد.
شکل گیری نظام ارز مشترک برای کشورهای عضو روند مثبتی را ایجاد کرده و هزینه های آن ها را کاهش داده و تسهیل خواهد کرد
همچنین، برای برخی از بازیگران از جمله ایران و در مرحله بعدی چین که اگر بخواهد به عنوان یک همکار وارد این سازمان شود، ایجاد این ارز مشترک مطلوبیت دارد و جزئی از مطالبات این دو کشور است، زیرا حاکمیت دلار شکسته می شود.
در واقع این قضیه پیامد مثبتی در برخواهد داشت و در صورت شکل گیری، مخالفت آن چنانی از سوی اعضای اتحادیه در حوزه ساختار اقتصادی صورت نخواهد گرفت هر چند که احتمال دارد که در بلاروس و قرقیزستان مقاومتهایی از سوی جریانهای ملی که به عنوان اپوزیسیون ها مشغول به فعالیت هستند، مشاهده شود.
نظر شما