بازار؛ زینب بنی شیخ الاسلامی: اولین گام در مانع زدایی شناسایی مانع است و برای تحلیل این جمله که ممکن است ابتدایی بنظر برسد می بایست سطوح بندی در توازنی دست یافتنی را لحاظ کرد،یا به گونه ای کلان و خرد مد نظر گرفت.
وجود تفکری همگرا در این زمینه نیازمند دانشی در حوزه های جامعه شناسی، مصرف گرایی، اقتصاد سنتی، دانشی و شیوه های تولید و ارزآوری و روش های صادرات اهم از کالا و خدمات و سایر الزامات تولیدی و توزیعی خواهد بود.
در حوزه های خرد که به مردم و الگوهای مصرف برمی گردد نیازمند تحلیل همه جانبه است زیرا امر تولید و بحث بعدی استفاده و مصرف همان تولیدات در کشور دو مسیر لازم و ملزوم برای پایداری امر تولید است.
آیا تولید داخل مصرف داخل می شود؟ آیا تولیدات داخل می تواند پاسخگوی نیاز مصرف داخل کشور باشد؟ تا چه میزان اعتماد مردمی به آن وجود دارد که آیا یک فرد عادی نیز می تواند در چرخه تولید قرار گیرد چه به عنوان منابع تولید و نیروی کار و چه به عنوان یک مولد و فعال اقتصادی؟. پاسخگویی به این سوالات تحلیل درستی از وضعیت افکار عمومی، اطمینان فردی و جمعی برای رفع مانع را ارائه می دهد.
خط مشی و استراتژی تقویتی برای مانع زدایی
بخش کلان که همان بدنه دولت و سایر ارگان ها است، در امر تولید و مانع زدایی مشخصاً عملکردشان تعیین شده است و با خط مشی جدید و استراتژی های تقویتی در مسیر حرکت خواهند کرد. حال نکته بسیار مهم و حائز اهمیت همراهی بخش خرد اهم از مردم، الگوهای اقتصاد رفتاری،هنجارهای اجتماعی و نظام آموزش و پرروش و آموزش عالی با بخش کلان است.
بخش کلان برای همراه کردن بدنه وسیع بخش خرد می بایست یک آسیب شناسی از کلیت موجود داشته باشد تا بتواند الگوهای درست رفتار تولیدی و مصرفی را در توازنی همگرا ایجاد کند تا موانع را شناسایی و در رفع آن کوشا باشد، به عنوان مثال شاید یکی از موانع فردی که از هنجارهای اجتماعی تبعیت می کند عدم اطمینان جوانان به ساختارهای اقتصادی باشد که مانع حضور آنان به عنوان مولد و فعال اقتصادی بوده یا نداشتن اعتماد به نفس لازم در بخش جوانان تحصیلکرده برای ورد به عرصه تولید از دیگر موانع است.
حال آنکه در حوزه های دیجیتال با شکستن خیلی از موانع توانستند رشد پیدا کنند و آن هم بر می گردد به بخش کلان و حمایت های ناشی از آن. پس به عنوان یک تحلیلگر می توان همراهی بخش کلان در ایجاد فضای اطمینان بخش و حمایت گرایانه را با توان افزایی و نیاز کشور به بکارگیری نسل جوان در عرصه های مختلف اقتصادی و تنوع سرمایه گذاری های اقتصادی بررسی کرد.
عدم اطمینان و ترس از آینده
به لحاظ جامعه شناختی اولین مانع در بخش فردی همان عدم اطمینان و ترس از آینده بوده که اگر این مانع بزرگ را بتوان به صورت پایه ای حل کرد بسیاری از مشکلات به خودی خود توسط همان بخش خرد رفع می شود.
مانع بعدی در بخش فردی یا گروهی توانایی کار تیمی و گروهی است که متاسفانه به دلیل یادگیری نادرست و الگوهای نامناسب هنوز در نسل های پرورش یافته به طور قابل ملاحظه ای مشاهده می شود، لذا بخش کلان با برنامه ریزی های درست در تربیت نسلی گام بر دارد که بتوانند به شکل تیمی منسجم و کارا عمل کنند زیرا تولید نیازمند تکاثر و تعامل این چنین فضاهایی است.
در واکاوی بخش خرد به عنوان آخرین نکته در این نوشتار به این مورد اشاره می شود که دولت برای رفع مانع باید بتواند یک رویکرد توسعه همه جانبه را در بر گیرد، به عنوان مثال برای استان های مختلف کشور که ظرفیت های منحصربفردی را در بخش های (کشاورزی، توریست ، دامپروری، صنایع و.....) را دارا هستند، امکانات متوازن ایجاد کند نه اینکه تمرکز بر یک سری استان ها و یا شهرها داشته باشد.
همین امر به میزان بسیار زیادی روحیه امید بخشی را بین مردم تزریق می کند تا بتوانند در کمترین تراکم هم به تولید بپردازند و نتیجه آن در اقتصاد و رشد آن مشاهده شود.
در پایان این نوشتار بر لزوم توجه به مردم و فرهنگ تولیدی آنان و بالابردن ضریب اطمینان( اعتماد به نسل جوان، بکارگیری آنان در بخش های مختلف صنعت و تولید، سهولت در ارائه مجوزات از طریق وام های با نرخ بهره کم و تسهیلات مورد نیاز و.....) و توان افزایی ساختار کلی کشور تاکید می شود.
نظر شما