بازار، گروه استانها: داستان بورس از سال گذشته و در همین حوالی بهار وارد فصل تازهای شد. رئیس دولت مردم در سراسر کشور و بالتبع مردم زادگاه خودش را به بورس و سرمایه گذاری در آن دعوت کرد و در ابتدا، بورس با گشایشهایی روبرو شد که مردم به آن گرایش شدیدی پیدا کردند.
بازار بورس به شکلی بی سابقه رشد کرد و رکوردهای جهانی را شکست اما همان زمان هم کارشناسان اقتصادی درباره فروکش کردن این تب هشدار میدادند جالب اینجا است که بورس ونزوئلا که آخرین اقتصاد دنیا با دهها هزار درصد تورم است نیز ماند ایران رشد کرد در حالی که بورسهای ژاپن و آمریکا و فرانسه و … دارای رشد معقول تری بودند این امر بازهم شک مردم را بر انگیخته نکرد.
دولت کم کم فضا را برای تأمین نیازهای مالیاش باز دید حالا بورس برای افزایش سرمایه آماده و مهیا بود دولت که روی مالیات شرکتهای تولیدی و کارخانه حساب کرده بود با بورس یک تیر و دو نشان میزد یعنی هم نقدینگی را جمع میکرد و هم با افزایش سرمایه شرکتها از آنها مالیات بیشتری میگرفت.
بازار بورس به شکلی بی سابقه رشد کرد و رکوردهای جهانی را شکست اما همان زمان هم کارشناسان اقتصادی درباره فروکش کردن این تب هشدار میدادند
روند پیش رفت تا اینکه دخالتهای بی جا در بورس و اتخاذ تصمیمات نادرست کم کم آثار خودش را نشان داد و بورس دچار افول شد و مردم متضرر شدند در این بین مردم استان سمنان یکی از بالاترین رقمهای مشارکت در بورس را داشتند و در نتیجه به یکی از پر زیانده ترین مردم کشور نیز بدل شدند.
برای بررسی شرایط بورس و همچنین آینده بورس با سید رضا طباطبایی که کارشناس بورس و سرمایه گذاری است به گفتگو نشستیم.
* در ابتدا بگویید چرا بورس روند خوب خود را تداوم نداد؟
برای این پرسش شاید بتوان بیش از ۱۰ دلیل عمده را آورد که سعی میکنیم به صورت مختصر به ان اشاره کنیم. دولت مردم را به بورس دعوت کرد و شاید فکرش را هم نمیکرد که چندین میلیون نفر دهها هزار میلیارد تومان پول را وارد چرخه کنند در نتیجه به نظر من دولت کمی هول شد و یکباره فضا را باز دید تا بتواند از فرصت پدید آمده استفاده کند.
نخستین علت ریزش بورس تصمیمات نادرست سیاسی دولت بود از این بابت میگوئیم سیاسی زیرا نتیجه تصمیمات افراد سیاسی در عرصه اقتصاد نتیجهای جز این هم نخواهد داشت در نتیجه نخستین ضربه را همان اردیبهشت و خرداد ماه ۹۹ دقیقاً تصمیمات سیاسی دولت به بورس وارد کرد.
* میتوانید یک مصداق بیان کند؟
بله؛ مثلاً عدم واریز منابع صندوق توسعه ملی یک تصمیم نادرست سیاسی دولت بود که به بورس لطمه زد یا مثلاً اعلام افزایش سودهای بانکی که نه در موقع درست خود بیان شد و نه اصلاً صحت داشت سبب شد تا بورس لطمههایی بخورد و آنانی که درباره بورس دچار تشکیک بودند و یا حضورشان در بورس هیجانی بود سهامشان را فروختند.
نخستین علت ریزش بورس تصمیمات نادرست سیاسی دولت بود از این بابت میگوئیم سیاسی زیرا نتیجه تصمیمات افراد سیاسی در عرصه اقتصاد نتیجهای جز این هم نخواهد داشت
از سوی دیگر باید به قیمت گذاریهای اجباری بر روی دلار و ارزهای خارجی و حتی فولاد و خودروسازی و … اشاره کرد که حتی یکی از مقامات ارشد دولتی به گران کردن دلار توسط صرافیهای دولتی اعتراف هم کرد که خشم بسیاری را بر انگیخت.
باید به این موضوعات مسائلی چون تلاطم ارزی را هم اضافه کرد وقتی دلار روزی ۵۰۰ تا هزار تومان گران میشد بسیاری سرمایه گذاری بر روی آن را بهتر از بورس میدیدند که نهایتاً به شما پنج درصد سود میداد از سوی دیگر نباید به مقوله طلا نیز بی اهمیت بود.
* دولت باید چه میکرد که نکرد؟
دولت ابتدا باید جلوی تصمیمات اشتباه سیاسی را میگرفت گره زدن بورس با کمبود اعتبارات دولت اشتباه بزرگی بود هر چه بورس ما از دولت فاصله بگیرد بهتر است. از سوی دیگر دولت باید با تخلفات در بازار سرمایه مقابله میکرد برای مثال سفارشهای ساختگی در مرحله پیش گشایش امری بود که مانند تبر به ریشه بورس لطمه زد.
دولت باید یک بار برای همیشه جلوی آزمون و خطاهایی که مکرراً در بورس انجام میشد را میگرفت که این کار را نیز نکرد مثلاً یک روز پذیره نویسی پتروشیمیها انجام میشد بار دوم این کار درباره پالایشیها صورت میگرفت بار سوم هیچکدام اجرا نمیشود و...
* اما همه چیز هم در دست دولت نبود
قبول دارم برای مثال تحریم ها، افت واردات مایحتاج کارخانهها و … مسائلی بود که دولت نمیگوییم اصلاً اما شاید نسبت به دیگر دلایل کمتر مقصر بود نگاه خوشبینانه دولت به گشایشهای غرب در مذاکرات و پایان تحریمها و… بهتر بود صورت نمیگرفت.
دولت ابتدا باید جلوی تصمیمات اشتباه سیاسی را میگرفت گره زدن بورس با کمبود اعتبارات دولت اشتباه بزرگی بود هر چه بورس ما از دولت فاصله بگیرد بهتر است
یک عامل دیگر که البته آن هم از دولت ریشه میگرفت ولی علیالظاهر شاید کمتر دولت در آن نقش داشت این بود که حقوقیها حمایتهای خود را بورس برداشتند در نتیجه بورس یک وزنه بزرگ را از دست داد.
* با این حال پیش بینی شما چیست؟
بورس در دو مقطع منتظر ماند تا ببیند چه پیش میآید نخست انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که خوب قابل پیش بینی هم بود که چه چیزی رخ میدهد و اگر دقت کرده باشید کمی از آن به بعد مشکلات کمتر شد و دولت هم به کمک آمد تا مشکلات کاهش یابد برای مثال رئیس بورس عوض شد حداقل و حداکثرها در ارائه سود و ضرر تغییر و به دو درصد تا شش درصد تغییر یافت و مسائل دیگر.
دومین مقطعی که بورس منتظر آن است انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است به نظر من دولت در این ماههای آخر برای اینکه نارضایتیها را کاهش دهد و از زیر این فشار زیاد خارج شده تا فضا را برای مشارکت مردم بهتر کند گشایشهایی را به بورس میافزاید.
همیشه دولتها نشان دادهاند که نزدیک انتخابات حربههایی را میدانند که برای مثال واریز یکباره پول برای معلمان و افزایش حقوق بازنشستگان و.. است من معتقد هستم دولت برای این ماههای آخر امکان دارد گشایشهایی را در بورس ایجاد کند.
* و مردم دوباره اعتماد میکنند؟
پاسخ قطعی نمیتوان داد ابتدا بگوییم مردم یعنی چه کسانی؟ اگر مردم همانهایی که به صورت هیجانی و بدون هیچ آموزش و پشتیبانی و علم و دانشی یکباره وارد بورس شدند منظور باشد، خیر آنها دیگر به بورس باز نخواهند گشت به خصوص که بازارهای موازی سرمایه گذاری این روزها رونق بیشتری دارند مثلاً بیت کوین و طلا و...
همیشه دولتها نشان دادهاند که نزدیک انتخابات حربههایی را میدانند که برای مثال واریز یکباره پول برای معلمان و افزایش حقوق بازنشستگان و.. است من معتقد هستم دولت برای این ماههای آخر امکان دارد گشایشهایی را در بورس ایجاد کند
اما اگر مردم به مثابه کسانی که رفتار حرفه ای تری در بورس داشته و دارند و حداقل اگر دانش ندارند، سابقه شان در بورس بیش از دو سال باشد، انها به نظر من سرمایه ایشان را وارد بورس خواهند کرد یا دست کم بگوییم سرمایههایشان را بورس خارج نخواهند کرد زیرا به صورت تجربی میدانند که نزدیک انتخابات کمتر پیش میآید که مردم از لحاظ اقتصادی نارضایتیهای گستردهتری پیدا کنند.
* به مردم توصیه میکنید که وارد بورس شوند؟
امروز دولت هم دیگر به مردم توصیه نمیکند چه برسد به من که یک فعال بازار بورسی ساده هستم.
نظر شما