احسان سلطانی؛ بازار: حمایت از صنایع بالادستی با هدف توسعه آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. اما توجه به نقطه تعادل این توسعه، نیز ضروری به نظر می رسد. با این وجود، در طول سالهای گذشته، شاهد بودیم که فعالیت و تولید صنایع فولادی در حلقههای میانی با حمایت قابل توجه سیاست گذاران همراه بوده است. این حمایتها به طرق گوناگون از تامین مواد اولیه تا دریافت انرژی ارزان و... اجرایی میشود. حمایتهایی که در مواردی به ضرر سایر صنایع فعال در زنجیره فولاد تمام می شود. به عنوان مثال، طی ماههای اخیر شاهد رشد قابل توجه نرخ فروش سنگ آهن در بازار جهانی بودیم تا جایی که قیمت این محصول معدنی از ۱۵۰ دلار به ازای هر تن، نیز عبور کرد. اما همین محصول در بازار داخلی با قیمتهای به مراتب پایینتری در اختیار فعالان صنعتی قرار می گیرد، بدین ترتیب در سایه حمایت از فولادسازان، از سود فعالان معدنی کاسته می شود.
در همین حال، بخش قابل توجهی از انرژی مورد نیاز این صنایع، نیز از طریق گاز تامین می شود که با قیمتهای بسیار پایینی در اختیار این تولیدکنندگان قرار می گیرد. آب و برقی که در اختیار آنها است نیز به مراتب ارزان و حقوق و دستمزد نیز در ایران در مقایسه با سایر کشورها به مراتب پایین است. هزینه حمل و نقل و سوخت نیز در کشور ما پایین است. در همین حال، نرخ موثر مالیاتی بنگاههای فولادی بورسی نیز کمتر از ۱۰ درصد برآورد میشود. در ادامه این شرکتها برای صادرات محصولات خود نیز از معافیاتهای مالیاتی بهرهمند میشوند.
بدون تردید این حمایت یکجانبه به ضرر صنایع فولادی کشور است؛ از اینرو انتظار می رود شمش فولاد را با نرخ متعادل براساس هزینه تمام شده این محصول در اختیار واحدهای پاییندستی قرار داد و از صنایع پایین دستی تعهد گرفت که محصول نهایی را با نرخ مناسبی در اختیار حلقههای انتهایی این زنجیره قرار دهند. راه حل دیگر، نیز این است که قیمت نهادههای تولید این واحدها با قیمتهای جهانی برابری کند.
امتیازاتی که به زنجیره فولاد تعلق میگیرد موجب شده قیمت سهام فلزات اساسی که فولاد هم در رده آن به شمار می رود در ۳ سال گذشته، ۱۷ برابر افزایش یافته باشد. این رقم، بیش از میانگین رشد ارزش بازار سهام در طول سالهای گذشته بوده است. اما همانطور که قبلا هم اشاره شد قیمت نهادههای تولید شمش به مراتب پایین نگه داشته می شود. هرگاه نیز سخنی از تعدیل سود این واحدها و توزیع آن در سایر زنجیرههای تولید به میان میآید با مخالفت شدید فعالان این حلقه از صنعت، روبرو می شود.
در کشور ما و با توجه به امتیازهایی که در اختیار فولادسازان قرار میگیرد این صنعت به اشتباه توسعه یافته است. در همه جهان صنعت فولاد را به طور متمرکز و در کنار دریا توسعه می دهند تا بدینترتیب امکان تامین سنگ آهن مورد نیاز آنها از طریق دریا فراهم باشد. اما شاهدیم که صنایع فولادی ایران در نقاط مختلفی از کشور مانند یزد، کرمان، خراسان، سیستان و بلوچستان و... توزیع شدهاند. علاوه بر این، اغلب واحدهای یاد شده کوچک و متوسط هستند که تولید آنها با صرفه اقتصادی همراه نیست. در واقع، این واحدها تنها ضمن بهرهمندی از یارانههای دولتی با سوددهی فعالیت می کنند. حال چنانچه، ذخایر سنگ آهن کشور به پایان برسد که با توجه به شرایط موجود چندان هم دور از ذهن نیست، تداوم فعالیت این واحدها با چالشهای اساسی روبرو خواهد شد.
در ادامه باید خاطرنشان کرد که احداث صنایع بالادستی فولاد به شدت سرمایهبر است. این صنایع با آلودگیهای بالای محیط زیستی همراه هستند، مصرف آب بالایی دارند، اشتغالزایی قابل توجهی نیز به همراه ندارند. اما صنایع پایین دستی فولاد سرمایهبری پایین و اشتغالزایی بالایی دارند، آب کم مصرف میکنند و آلودگی محیط زیست آنها به نسبت، پایین است. با این وجود، در کشور، همت جمعی بر توسعه و سودآوری صنایع بالادستی متمرکز شده است. در حالی که صنایع بالادستی باید زمینه موفقیت عملکرد صنایع پایین دستی را فراهم کنند. اما در حال حاضر، واحدهای ذوبی مانع پیشرفت صنایع پایین دستی فولاد هستند؛ بنابراین بازنگری در سیاستهای کلی حاکم بر این زنجیره ضروری به نظر می رسد.
نظر شما