تهمینه غمخوار؛ بازار: موضوع تامین برق عراق در طی سالهای اخیر به موضوع چالش برانگیزی میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی از جمله امریکا تبدیل شده است.
در واقع یکی از مشکلات اصلی پیش روی عراق در طی سالهای اخیر که آمریکا اجازه ورود این کشور به حوزه انرژی از جمله برق را نداده، کمبود نیروگاه های برق و ضعف زیرساختهای این صنعت است که نیاز مبرم کشور را به واردات برق پررنگ تر ساخته و کمبود برق همچنان یکی از بحران های اصلی این کشور است.
عراق با گذشت ۱۷ سال پس از سقوط صدام هنوز نتوانسته نیروگاهی در این کشور تاسیس کند و با وجود تلاش های وافر در خصوص عقد قراردادهای تاسیس نیروگاه با کشورهای آسیای شرقی و اروپایی امروزه به وضعیتی دچار شده که توانایی تامین برق مورد نیاز اکثر شهرهای خود را ندارد. از طرفی دشمنان این کشور از جمله امریکا با فشارهای خارجی خود، همواره به دنبال توقف مسیر توسعه ای عراق بوده اند.
در این میان، از دو سال گذشته رسانه های عراقی اخباری را مبتنی بر افزایش همکاری های دولت عراق و شورای همکاری خلیج فارس در زمینه اقتصادی و انرژی منتشر کرده اند به طوری که عراق در اواخر تابستان سال گذشته، قراردادی با شورای همکاری خلیج فارس برای خط انتقال برق امضا کرد و قرار شد تا این خط انتقال ۵۰۰ مگاوات برق را به شبکه گسترده این کشور تا اواخر سال ۲۰۲۰ وارد کند.
در طی این سالها با توجه به روابط راهبردی و استراتژیک میان دو کشور جمهوری اسلامی ایران و عراق که دو کشور درصدد گسترش مناسبات دو جانبه به خصوص روابط اقتصادی و تجاری بوده اند، ایران تنها تامین کننده بخش زیادی از برق عراق بوده به طوری که وزیر نیروی جمهوری اسلامی هم چند ماه پیش اعلام کرد که قرارداد صادرات برق به عراق برای دو سال دیگر تمدید خواهد شد در حالی که آمریکا معافیت عراق برای واردات برق ایران را به مدت سه ماه تمدید کرد و وزیر دارایی عراق از طرح قطع وابستگی به برق ایران خبر داد.
در همین راستا، با توجه به اهمیت گسترش روابط دو جانبه به خصوص مناسبات اقتصادی میان ایران و عراق، خبرنگار بازار گفتگویی را با «اصغر شکری مقدم»، کارشناس مسائل استراتژیک در همین رابطه ترتیب داده که مشروح مصاحبه را در ادامه می خوانید:
* با توجه به مسائلی از جمله حضور نیروهای داعش در عراق، موضوع تحریم ها و حضور کشورهای رقیب ایران در بازار عراق و این مسئله که عراق به عنوان یکی از دورازه های ورود کالاهای ایرانی به بازارهای جهانی است، چه چشم اندازی برای روابط اقتصادی دو جانبه میان ایران و عراق پیش بینی میکنید؟
در ابتدا و پیش از پاسخ به سوال شما، مقدمه ای را آغاز می کنم. این مقدمه شامل دو بحث است. بحث اول این است که به طور کلی با پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام دو قطبی و به تبع آن تحول مفهوم امنیت و روند جهانی شدن به دلایلی که در اینجا فرصت پرداختن به آنها میسر نیست، در سیاست خارجی بسیاری از دولتها مؤلفههای اقتصادی بر مؤلفههای سیاسی و امنیتی برتری یافت، یعنی بسیاری از دولتها چه در سطح ملی و چه در سطح منطقهای و بینالمللی اهمیت زیادی برای اقتصاد و اهداف اقتصادی قائل شده و سیاست خارجی خود را در راستای دستیابی به این اهداف بازسازی و تنظیم کردند.
اما خاورمیانه بر همان پاشنه قبلی میچرخد، یعنی در سیاست خارجی دولتهای خاورمیانه هنوز اولویت با مؤلفههای سیاسی و امنیتی است و مؤلفهها و اهداف اقتصادی به تبع مؤلفههای سیاسی و امنیتی تعیین شده و در خدمت آن است. این امر هم دلایل داخلی دارد و هم دلایل منطقهای و ژئوپلیتیک و هم دلایل بینالمللی.
دولت ایران نیز از این قاعده در خاورمیانه مستثنی نبوده و در درجه اول به دنبال اهداف سیاسی و امنیتی بوده و اهداف اقتصادی را در درجه دوم در سیاست خارجی پیگیری و دنبال میکند. در تأیید این موضوع میتوان گفت که ایران در هیچ سازمان منطقهای اقتصادی به جز اکو عضو نیست و اکو هم نتوانسته که به موفقیت دست یابد.
تحلیل مسائل اقتصادی در خاورمیانه کاملاً سیاسی بوده و در این منطقه باید از دریچه سیاست به اقتصاد نگاه کرد و مسائل اقتصادی را تحلیل نمود
بحث دوم جایگاه ایران در منطقه است. هر چند که شاید ظاهراً این طور به نظر برسد که هم دین و هم کیش بودن مردم ایران با مردم منطقه (مسلمان بودن) یک فرصت برای همگرایی منطقهای در خاورمیانه باشد، ولی واقعیت امر این است که آنقدر هویتهای قومی و نژادی در خاورمیانه پررنگ است که نه تنها هم دین بودن به عنوان یک مؤلفه همگرایی منطقهای مطرح نبوده، بلکه شکاف شیعی_سنی به مهمترین عامل واگرایی در منطقه تبدیل شده است. با توجه به این مقدمه، تحلیل مسائل اقتصادی در خاورمیانه کاملاً سیاسی بوده و در این منطقه باید از دریچه سیاست به اقتصاد نگاه کرد و مسائل اقتصادی را تحلیل نمود.
ایران در هیچ سازمان منطقهای اقتصادی به جز اکو عضو نیست و اکو هم نتوانسته که به موفقیت دست یابد
در تأیید مقدمه بیان شده باید گفت که در سؤال شما دو مؤلفه سیاسی (حضور نیروهای داعش در عراق و موضوع تحریم ها) برای تحلیل چشمانداز روابط اقتصادی ایران و عراق بیان شده است. رابطه اقتصادی ایران و عراق تقریباً یک طرفه است، یعنی عراق مقصد صادرات ایران بوده و ایران واردات بسیار کمی از عراق دارد. بیشترین حجم کالاهایی که ایران به عراق صادر میکند برق و گاز میباشد.
خدمات مهندسی و عمرانی هم به صورت محدود از طرف ایران به عراق صادر میشود. در نهایت گردشگری مذهبی و درمانی نیز بین دو کشور رواج دارد. آینده روابط اقتصادی ایران و عراق به دو مسأله، یکی سیاسی و دیگری اقتصادی بستگی دارد. از لحاظ اقتصادی مشکل اصلی و بنیادین صادرات کالاهای ایران به عراق مشابه بودن این کالاها با کالاهای صادراتی کشورهای منطقه است، یعنی ایران به عراق برق و گاز صادر میکند که کشورهای منطقه نیز صادر کننده گاز و برق هستند و عمده برق منطقه باز هم از طریق گاز تولید میشود.
پس اگر ایران میخواهد عراق به عنوان یک مقصد صادرات بماند باید به صدور کالاهایی بپردازد که در تولید آن مزیت نسبی داشته و متفاوت از کالاهای صادراتی دولت های منطقه باشد. با توجه به دلایل زیادی به نظر نمیرسد که ایران بخواهد یا بتواند به این زودی کالاهای صادراتی خود به عراق را تغییر داده و کالاهای جدیدی را جایگزین برق و گاز نماید.
از لحاظ سیاسی اوضاع تا حدودی بهتر از جنبه اقتصادی موضوع است. آینده روابط اقتصادی ایران و عراق بیشتر بستگی به اعمال نفوذ ایران در مجموعه حاکمیت سیاسی عراق و نحوه مراوده ایران با نظام مسلط بین الملل دارد، به این معنی که اگر ایران بتواند نفوذ خود را بر حاکمیت عراق حفظ کند و در تحریمها که ریشه آن کاملاً سیاسی است گشایشی حاصل شود چشم انداز اقتصادی بهتری بین دو طرف کشور حاکم خواهد بود.
از یک طرف با توجه به مرز ۱۴۰۰ کیلومتری، عناصر فرهنگی مشترک، توریسم، عنصر شیعی، عنصر کردی، گروههای منسجم طرفدار ایران در عراق و حضور داعش در عراق به نظر میرسد نفوذ سیاسی ایران در عراق از استحکام خاصی برخوردار باشد. از طرف دیگر تحریمهای بینالمللی علیه ایران از حال حاضر شدیدتر نخواهد شد، در نتیجه می توان گفت در آینده از لحاظ مؤلفه های سیاسی زمینه صادرات به عراق فراهم است ولی از لحاظ اقتصادی این مسأله با مشکل مواجه خواهد شد.
* مهمترین ابزار حفاظت از استمرار روابط اقتصادی میان ایران و عراق چیست؟ این ابزار پس از اتمام دوران کرونا به چه میزان در توفیق روابط تجاری فی مابین موثر است؟
به دلیل این که در خاورمیانه برخلاف دیگر مناطق توسعه یافته دولت ها تعیین کننده اقتصاد هستند، مهمترین ابزار حفاظت از استمرار روابط اقتصادی میان ایران و عراق نفوذ ایران در حاکمیت سیاسی عراق و حل مسأله تحریم ها است.
با توجه به اینکه ایران در عراق نفوذ داشته و تحریم ها نیز از این سطح شدیدتر نخواهد شد، این مسأله میتواند تا حدودی فرصتهایی را برای ایران ایجاد کند. اما این مسأله لازم هست ولی کافی نیست. با توجه به حضور رقیبان اقتصادی قوی مانند چین، ترکیه، هند و ایالات متحده در عراق، ایران زمانی ابزار کافی برای استمرار روابط اقتصادی با عراق را خواهد داشت که بحث ایجاد تقاضا، توسعه و تغییر کالاهای صادراتی خود به عراق را در دستور کار خود قرار دهد.
با توجه به حضور رقیبان اقتصادی قوی مانند چین، ترکیه، هند و ایالات متحده در عراق، ایران زمانی ابزار کافی برای استمرار روابط اقتصادی با عراق را خواهد داشت که بحث ایجاد تقاضا، توسعه و تغییر کالاهای صادراتی خود به عراق را در دستور کار خود قرار دهد
با توجه به توانایی و مزیت نسبی ایران در حوزه خدمات مهندسی و عمرانی و خدمات پزشکی و همچنین نیاز شدید عراق به این دو خدمت، ایران می تواند روی این قبیل کالاهای صادراتی به عراق سرمایه گذاری کرده و بازار عراق را برای صادرات حفظ کند.
* چندی پیش، منابع خبری عربی گزارش دادند که شورای همکاری خلیج فارس (GCC) در حال گفتگو با مقامات عراقی برای ایجاد اتصال برق با استان بصره در جنوب عراق است که به دلیل اتصال شبکه برق عراق به شبکه های کشورهای عربی، وابستگی عراق به واردات برق از ایران کاهش یافته است و این موضوع ایران را منزوی خواهد کرد. از طرف دیگر، با توجه به روابط دیرپا و مستحکم جمهوری اسلامی ایران و عراق و اینکه سالهاست برق ایران به عراق صادر می شود و ایران بخش عمده ای از گاز رسانی این کشور را تأمین می کند. در صورتی که هر بار عراق تصمیم می گیرد تا وارد توافق با کشورهای عربی شود، آیا این امر عراق را از برق ایران محروم می کند و کشورهای دیگر جایگزین ایران می شوند؟
به علت اینکه عراق حدود ۴۰ درصد کمبود برق دارد و تأمین این میزان برق در کوتاه مدت برای کشورهای عربی میسر نخواهد بود، به نظر میرسد حداقل در کوتاه مدت شبکه برق عراق به ایران نیاز داشته باشد اما در بلندمدت اگر شرایط به همین منوال باشد، احتمال جایگزین شدن کشورهای عربی به جای ایران در تأمین برق عراق وجود دارد.
هرچند این اتفاق اما و اگرهای زیادی خواهد داشت. مثلاً ممکن است فشار و اعتراضهای مردمی و مطالبه از دولت عراق برای تأمین برق، همانطور که در بصره اتفاق افتاد، دولت عراق را برای تأمین فوری برق خود از مسیر برق ایران مجاب کند. این مسأله در کوتاه مدت برای ایران فرصتی ایجاد خواهد کرد، اما در بلندمدت نمیتوان زیاد به آن امیدوار بود.
* پس اهداف اعضای شورای همکاری خلیج فارس از گسترش روابط اقتصادی و تأمین انرژی عراق چیست؟ آیا آنها صرفاً دلایل اقتصادی دارند؟
خیر. با توجه به مباحثی که ابتدا مطرح شد، هدف اعضای شورای همکاری خلیج فارس از گسترش روابط اقتصادی و تأمین انرژی عراق صرفاً اقتصادی نیست بلکه بیشتر سیاسی است. از لحاظ اقتصادی به نظر نمیرسد تأمین انرژی عراق برای اعضای شورای همکاری خلیج فارس مزیتی داشته باشد، زیرا این کشورها به دلیل ناامنی عراق، حضور ایران در این کشور و به بطور کلی مؤلفههای واگرایانه هویتی با عراق تمایل چندانی به سرمایهگذاری اقتصادی در عراق ندارند.
از نظر اعضای شورای همکاری خلیجفارس ایران بزرگ ترین چالش آنها است. تمام تلاش اعضای شورای همکاری خلیج فارس در منطقه و عراق منزوی کردن ایران است. مخصوصاً این که ایران در عراق نفوذ زیادی داشته و این حضور برای اعضای شورای همکاری خلیج فارس چالش هایی به همراه خواهد داشت. در نتیجه آنها از هر فرصتی برای محدود کردن نفوذ ایران در عراق و به تبع آن منزوی کردن ایران استفاده خواهند کرد.
تمام تلاش اعضای شورای همکاری خلیج فارس در منطقه و عراق منزوی کردن ایران است
* ایالات متحده در تلاش است که روابط اقتصادی عراق با ایران را قطع کند تا وابستگی بغداد به تهران را کاهش دهد. آیا با روی کار آمدن بایدن تحقق این امر بیشتر می شود؟ نظر شما در مورد این احتمال چیست؟
در اینکه ایالات متحده در تلاش است که وابستگی بغداد به تهران را کاهش داده و از این طریق ایران را منزوی کند شکی نیست و علاوه بر آن با روی کار آمدن دموکراتها در آمریکا تغییر بنیادینی نه در اولویتهای سیاست خارجی ایالات متحده صورت میگیرد و نه جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی خود با این کشور و منطقه تجدیدنظر میکند.
اما با روی کار آمدن بایدن به نظر نمی رسد که رابطه ایران و ایالات متحده بدتر از دوران ترامپ شود. در نتیجه با توجه به نفوذ ایران در عراق و کمتر شدن اهمیت عراق در سیاست خارجی ایالات متحده نسبت به سال های پیشین، به نظر می رسد ایالات متحده نخواهد توانست که نفوذ ایران را در عراق را از این سطح بیشتر کاهش دهد. در نتیجه تأثیر ایالات متحده به عنوان یک متغیر مداخله کننده در روابط ایران و عراق بیشتر از حال حاضر نخواهد شد.
* نظر شما در مورد تأخیر در اجرای پروژه بندر بزرگ فاو به عنوان بزرگترین طرح اقتصادی عراق چیست؟
بندر بزرگ فاو نه تنها بزرگترین طرح اقتصادی عراق است، بلکه به بزرگترین آرزوی اقتصادی حکومت و بخشی از مردم عراق تبدیل شده است. این طرح از سال ۲۰۱۰ شروع شد و قرار بود در سال ۲۰۲۴ به پایان برسد.
اما تاکنون بخش کوچکی از این طرح عظیم انجام شده و در سال ۲۰۲۴ قطعاً به پایان نخواهد رسید. تأخیر در اجرای این پروژه علل مختلفی دارد. مشکل ساخت و بازسازی این بندر از لحاظ اجرایی این است که شرکت های کشورهای منطقه نه تنها توان ساخت این بندر عظیم را ندارند بلکه به علت این که اگر این پروژه به سرانجام برسد رقیبی برای تمام بنادر خلیج فارس خواهد بود، تمایلی برای ساخت آن ندارند. در نتیجه شرکت های کرهای و چینی به ساخت آن تمایل دارند که برای آن ها کار کردن در محیط خاص خاورمیانه و عراق چالش هایی را به همراه دارد.
علت دیگر این تأخیر عدم انسجام حاکمیت دولت عراق است که برای ساخت چنین پروژه عظیمی نیاز به انسجام و خودگذشتگی گروههای تشکیل دهنده حاکمیت عراق دارد. حتی بارها شرکت های مجری این پروژه به سهمخواهی و رشوه خواهی برخی از افراد حکومت عراق اذعان کردهاند. با توجه به این چالش ها به نظر میرسد ساخت بندر بزرگ فاو به این زودی و به راحتی به سرانجام نخواهد رسید.
نظر شما