زهرا ناصری؛ بازار: امسال در فصل زمستان در پدیدهای نادر با دو بحران کمبود برق و گاز بهطور همزمان مواجه هستیم لذا بدیهی است بخشی از علت ایجاد چنین بحرانهایی بهغفلت دولت و نهادهای مسئول برای افزایش کار آیی انرژی در بخشهای مختلف برمیگردد و بخشی دیگر نیز به مردم و مشخصاً مصرفکنندگان بخش خانگی بازمیگردد.
آمارها نشان میدهد بیش از ۵۰ درصد از مصرف برق در زمان اوج بار، مربوط به بخش خانگی است و لذا مسئولان بر این باورند که ۲۰ درصد صرفه جویی در مصرف برق می تواند بار بزرگی از روی دوش این صنعت برای جلوگیری از خاموشی ها بردارد.
دعوت مردم از طریق پیامک تلفن همراه برای صرفه جویی و یا کاهش یک درجه حرارت دمای محیط کار بنا تجربه و دانش روز اقتصاد رفتاری نشان داده که با استفاده از ابزارهای سنتی و منسوخی همچون تبلیغات تلویزیونی قدیمی مانند زیرنویس، بلیبوردهای تبلیغاتی و استفاده از پیامهای تکراری امکان پذیر نیست و نتوانسته بهبودی در رفتار مصرف کنندگان انرژی ایجاد کند.
ازجمله رویکردهای پرکاربردی که سیاستگذاران این حوزه همواره به آن علاقه زیادی نشان دادهاند تعیین پاداش برای کممصرف بودن و مجازات برای پرمصرف بودن بوده است.
نکته اینجاست که نگرش حاکم بر این نوع سیاستگذاری نگرش نئوکلاسیک یا نگرش استاندارد و مرسوم علم اقتصاد است و این در حالی است که مطالعات اخیر صورت گرفته در اقتصاد رفتاری نشان داده است این نگرش چندان قابلاتکا نیست.
تحقیقات نشان داده است در رابطه باسیاستهای اقتصادی قیمتی، وضع مالیات بر مصرف انرژی، بیشترین تأثیر و اصلاح و آزادسازی قیمت حاملهای انرژی، کمترین تأثیر را بر اصلاح رفتار مصرفی انرژی در جامعه شهری دارا هستند.
توسعه مشوقهای مالیاتی و کاهش حقوق و عوارض دولتی برای خانوارهای کممصرف، در جایگاه دوم و وضع تعرفههای پلکانی حاملهای انرژی و قیمتگذاری متناسب با سطح مصرف، در جایگاه سوم تأثیرگذاری قرار دارد که نشان میدهد صرف آزادسازی قیمت حاملهای انرژی، سیاست بهینهای برای تحریک مصرفکننده به اصلاح رفتارش در قبال مصرف صحیح حاملهای انرژی نیست.
چالش اعتماد
چالش سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به دولت و نیز شخصی قلمداد کردن رفتار مصرف انرژی و از سوی دیگر کلیشهای بودن محتوا و قالب پیامی که به مخاطب ارائه می شود باعث میشود پیام ارائهشده جذابیت و تأثیرگذاری لازم را نداشته است؛ اما ابزارهای اقتصاد رفتاری هم در قالب پیام و هم در محتوای ارائهشده در پیام تأثیر گذاشته و ایدههای نوینی را برای مدیریت مصرف انرژی در بخش خانگی ارائه می کند.
بنا بر نتایج گزارش های سازمانهای بین المللی، هم اکنون بیش از ۷۰ درصد از کشورهای دنیا، از این علوم در سیاستگذاریهای خود استفاده می کنند بهطوریکه بیش از ۵۰ کشور در جهان وجود دارند که مراکزی با عنوان «واحدهای تلنگر» را چه در سطح دولت ها و چه در سطح وزارتخانه ها تأسیس کردهاند تا بتوانند تأثیرگذاری و کارایی سیاستگذاری های خود را با پرداخت تقریباً هیچ هزینه ای افزایش دهند.
ازجمله محاسنی که این رویکرد دربر دارد علاوه بر اثرگذاری و کارآمدی بالاتر امکان اثرگذاری در بازه زمانی کوتاه مدت و میانمدت برای کاهش بار پیک مصرف انرژی را دارد.
غلبه بر چالش عدم اعتماد مردم به حاکمیت در اجرای سیاست های پیشنهادی دولت و درنهایت بودجه و هزینه اجرایی پایین نسبت به سایر روش های فرهنگسازی مصرف انرژی است.
در این زمینه اصول رفتاری نشان می دهد تغییر رفتار از طریق اثرگذاری بر مؤسسات و نهادهای مرتبط با آنها، نسبت به تغییر رفتار از طریق اثرگذاری مستقیم بر رفتار شهروندان، پذیرش بیشتری به همراه دارد.
هر چه جامعه هدف کوچکتر و هدفمندتر شده و بتوان مهمترین گروه های اجتماعی را شناسایی کرد و با شناخت انگیزه ها، موانع و نگرش های جامعه هدف، برای آن جامعه کوچک برنامهریزی کرد، بسیار مؤثرتر از زمانی است که از طریق رسانه های جمعی و برای کل مخاطبان برنامه ریزی کرد.
از سوی دیگر با توجه به اینکه افراد حوزه مصرف انرژی را مربوط به حوزه اختیار، آزادی و مسئولیت خود می داند، بنابراین دخالت دولت و نهادهای حکومتی در این زمینه را ممکن است تا حدودی موجب سلب حق اختیار خود بداند، بنابراین بکار گرفتن پیام رسان های غیردولتی و مورد اعتماد از طریق نهادهای مردمنهاد و استفاده از گروه های مرجع و موردپذیرش و دارای مقبولیت اجتماعی و بهرهگیری از اثر هنجارها و مقایسه اجتماعی، در این زمینه می تواند بیشتر از رسانههای عمومی مؤثر باشد.
در رابطه با سازه هنجارهای اجتماعی و ملی، شاخصهای فرهنگسازی درزمینهٔ تضعیف مصرف تفاخری، نمایشی و تظاهری و نیز مصرف چشموهمچشمی، حمایت از تولید فیلمها، سریالها و برنامههای تبلیغاتی بهعنوان ابزارهای هدایتگر رفتار مصرفی خانوار و نیز جلوگیری از تبلیغات بازرگانی القاکننده مصرف غیر بهینه و هدایت و جهتدهی مد اجتماعی بهمنظور گسترش مدهای مبتنی بر مصرف بهینه، به ترتیب دارای رابطههای بسیار مطلوب با عامل مربوطه هستند.
همچنین شاخصهای تشویق گروههای مرجع، الگوهای اجتماعی و چهرههای مطرح به رفتار صرفهجویانه و افزایش سرمایه اجتماعی و ایجاد اعتماد میان مردم به دولت بهمنظور کاهش حس تقابل و مخالفت سیاسی بهعنوان یک عامل روانی و رفتار اعتراضی در رفتار مسرفانه، به ترتیب از رابطهای مطلوب برخوردارند.
به دنبال آن، سادهزیستی مسئولان و پرهیز آنها از اسراف و ترویج روشهای بهینهسازی مصرف انرژی از طریق پیادهسازی سیستمها و استفاده از تجهیزات بهینهسازی مصرف در اماکن عمومی در سطح پایینتر، رابطه قابلقبولی را با عامل مذکور داشته و درنهایت، رعایت صرفهجویی مصرف در سازمانها و نهادهای دولتی و تلاش برای طراحی و ترویج الگوی نمونه خانوار مصرفکننده انرژی، رابطه ضعیفی را با هنجارهای اجتماعی- ملی داشته و قابل صرفنظر میباشند.
بهطورکلی مصرف انرژی در جامعه شهری، فاصله بسیاری باحالت بهینه آن دارد و علت عمده وجود این رویکرد نامطلوب در رفتار مصرفی خانوارهای شهری، به عوامل مرتبط با انگارهها و فرهنگ مصرفی آنها برمیگردد و نشان میدهد مصرف نادرست و غیر بهینه انرژی در خانوارهای شهری در ایران بیش از هر چیز منشأ فرهنگی- اجتماعی دارد تا اقتصادی، هرچند که سیاستهای اشتباه اقتصادی و قیمتگذاری نادرست حاملهای انرژی میتوانند موجب تشدید و تقویت یک فرهنگ مصرفی نادرست در جامعه شهری گردد.
نظر شما