محسن عباسی: نوشتن و تحلیل فضای اقتصادی کشور کمی سخت شده است و حساسیتهای رفتاری در اقتصاد به اوج هیجان رسیده است. همهی بازارها سردرگم هستند و علت آن هم فقط و فقط دولت است که با عملیات ناهماهنگ خود در بازارها تمرکز معاملهگران بازار ارز و طلا و بورس و مسکن و حتی خودرو و فولاد و ... را از آنها گرفته و بازارهای مالی کشور را به بیراهه برده است.
تعدد قوانین و دستورالعملها و عدم ثبات در تصمیم گیری های اقتصادی در چند ماه اخیر به اوج خود رسیده است و همهی اصناف را در حالت تعلیق نگاه داشته است.
عوامل اقتصادی جای خودشان را به تفاسیر احساسی از بازارها داده اند. در نبود اعتماد عمومی، هر خبری در فضای بی اعتمادی تفسیر میشود و واکنشها بر اساس شهود خود معاملهگران رقم میخورد.
متاسفانه نقش نظارتی دولت به نقش عاملیت تبدیل شده است و اصطلاحا دولت بازارها را کُرنِر کرده است. یک تنه در گوشه ای از میدان ایستاده و با قلدری سعی در به کرسی نشاندن حرف خود دارد!
کنترل بی رویهی بازارها منجر به بی اعتمادی بیشتری شده و تعدد قوانین و مقررات باعث فرار سرمایه از بازارهای مختلف شده است که در نهایت تشکیل سرمایهی ثابت در صنایع و رشد ظرفیتها را کند خواهد کرد.
به نظر میرسد از سیاستهای اقتصادی فاصله گرفتیم به طوریکه در قضیه بورس و فولاد و ...به اقتصاد سیاسی و یا بهتر بگوییم اقتصاد سیاستزده رسیده ایم.
سرنوشت دلار
معتقدم دلار جایی بین ۲۱ الی ۲۳ هزار تومان به تعادل خواهد رسید و هر گونه فشار مصنوعی به کمتر از حد پایینی این دامنه، سریعا باعث افزایش تقاضا و برگشت دلار به درون این محدوده خواهد شد. گفتار درمانی در بازار در میان مدت و بلند مدت جواب نمیدهد و بعد از گذشت، مدتی بازارها به نقطهی تعادلی باز خواهند گشت.
سرنوشت بورس
در خصوص بورس، توضیح اتفاقات سخت است. همهی ما در تحلیلهایمان همیشه نقشی را برای دولت در نظر میگیریم و سپس بسته به رفتار دولت، این نقش را در تحلیلها لحاظ میکنیم و کمیت و کیفیتش را متناسب با اهداف دولت، تصمیمها و عملکردش تغییر میدهیم.
در هیچ دوره ای شاهد رها کردن بازار به این، شکل نبودیم.
در هیچ دوره ای دولت صندوق etf نفروخته بود و اینگونه رهایش نکرده بود.
در هیچ دوره ای عملکرد دولت با وعده هایش اینقدر تضاد نداشت.
من از اینجا به بعد به نقش دولت در بازار وزن منفی میدهم. (صفر زیاد است، فقط منفی!) این به چه معناست؟
یعنی نه تنها حمایتی از سرمایه ها صورت نمیگیرد بلکه تنظیم بازارها فقط در شرایطی صورت میگیرد که به نفع دولت باشد و همهی ذینفعان دیگر در صورتی بهرهمند میشوند که همراستا با عملکرد دولت باشند. (عملکرد دولت این را میگوید!)
اگر دولت از پایین آمدن دلار خوشحال شود و بهرهی تبلیغاتی بکند برایش خوب است.
اگر در تنگنا قرار بگیرد و منابع نداشته باشد، دلار بالاتر برایش خوب است.
اگر بورس برای فروش شرکتهای دولتی نیاز باشد خوب است. اگر برای فروش صندوق و تامین مالی دولت نیاز باشد بورس خوب است.
در غیر این صورت حمایت نخواهد شد.
این برآیند نقش دولت در بورس در این چند ماه بوده است تضاد شدید عملکرد با برنامه ها و مانیفستهای دولت آنقدر توی چشم میزند که نیازی به بررسی بیشتر نیست.
دولت به جای حمایت و قانونگذاری اقدام به ورود گسترده به بازار کرده و یک تنه همه را از میدان به در کرده است!
سرنوشت بورس و چند توصیه
قدیمیتر ها خوب میدانند که بازار منتظر شناسایی کف جدید است و به محض اینکه این کف شناسایی شد بسیاری از معاملهگران صرفا بر اساس ارزندگی اقدام به خرید و نگهداری سهام خواهند کرد و قطعا و یقینا به سرعت قیمتهای فعلی عبور خواهیم کرد. به نظرم در نقطهی مقابل بهار و تابستان هستیم و در هیجانات منفی غرق شده ایم و ارزندگی را به فراموشی سپرده ایم.
آقایان!
این شرایط پایدار نخواهد بود اما در ذهن مردم فضایی را تعریف کردید که بزرگترین ضربهی بعد از انقلاب را به پیکرهی اقتصاد کشور و اعتماد مردم وارد کرد. اثرات این اتفاق در تضعیف اقتصاد کشور، کاهش مشارکت و همراهی مردم در سرمایهگذاریهای مولد کشور نمایان خواهد شد.
اقدامات این چند ماه، شکاف بزرگی بین مردم و دولت ایجاد کرد و به نظر من یکی از بزرگترین فرصتهای هدایت نقدینگی به تولید را اگر نگوییم برای همیشه اما تا مدتهای مدیدی از بین برد.
نظر شما