بازار؛ گروه ایران: نرخ دلار، یک شاخص کلیدی در اقتصاد ایران است و افزایش و جهش در نرخ دلار، آثار و تبعات ویرانگری در اقتصاد و جامعه دارد. معمولاً هم گفته می شود وقتی که در داخل کشور تورم داریم، نرخ دلار باید افزایش پیدا کند. هر چند که بعضی از کارشناسان و اقتصاددانان، اعتقاد ندارند که با داشتن تورم، نرخ دلار باید افزایش پیدا کند. نرخ دلار در سال ۱۳۶۸ که هاشمی رفسنجانی به قدرت رسید و رئیس جمهور شد حدود ۱۲۰۰ ریال معادل ۱۲۰ تومان بود و در ماه های اخیر نرخ دلار به بیش از ۳۰ هزار تومان پیش رفت و نرخ های دیگری هم از جمله نرخ دلار دولتی ۴۲۰۰ تومانی هم وجود دارد که فسادها و رانت خواری هایی را به دنبال داشته است.
در گفت و گوی «بازار» با دکتر حسین مرزبان ـ اقتصاددان و استاد دانشگاه ـ در خصوص دلایل افزایش نرخ دلار و ارز در دهه های اخیر صحبت شده است. دیدگاه های مختلفی نزد دولت، مجلس، کارشناسان و اقتصاددانان، نسبت به نحوه تعیین نرخ ارز، وجود دارد و دیدگاه دکتر مرزبان، نظر کارشناسی ایشان بوده است. با توجه به این که بحث تعیین نرخ ارز در مجلس در جریان است، در ادامه دیدگاه های کارشناسی و اقتصادی دیگر را نیز جویا خواهیم شد.
در کشور ما، یارانه ارزی داده می شود یعنی چه دلار ۴۲۰۰ تومانی باشد و چه دلار ۱۱ هزار تومانی و چه دلار ۱۷ هزار تومانی، یارانه ارزی داده می شود. ما یارانه را از حبوبات و گوشت برداشته ایم ولی هنوز روی ارز، یارانه می دهیم
*لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ از طرف دولت تقدیم مجلس شده و الان نمایندگان مجلس در حال رسیدگی به این لایحه هستند. یک بحث کلیدی که در رابطه با بودجه مطرح شده، تعیین نرخ ارز است. آقای روحانی، رئیس جمهور تاکید کردند که نرخ ارز در سال آینده در حد ۱۱ هزار یا ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان باشد و نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی حذف شود. در مقابل، مجلس تاکید دارد که دولت کسری بودجه دارد و نرخ دلار ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومان باشد و رانت از بین برود. در روزهای گذشته، مقامات دولت از جمله شخص رئیس جمهوربا صراحت با نرخ ۱۷ هزار تومانی برای دلار مخالف کرده و می گویند رقم بالایی است و مردم تحت فشار قرار می گیرند. به نظر شما، واقعیت تعیین نرخ دلار چگونه بوده و آیا ما الزاماً باید هر چند سال یکبار، اینطور افزایش هایی در نرخ دلار و ارز داشته باشیم؟
اصولاً لازم نیست که بودجه، در مجلس تصویب شود چرا که بودجه، کارکرد دولت است. دولت می تواند بودجه را تنظیم کرده و جلو برود. در بعضی کشورها این طور است که دولت، بودجه و حتی برنامه را تنظیم کرده و خودش اجرا می کند. البته معمولاً بودجه را به مجلس می برند، اما مشکل این است که بودجه ما، با یک برنامه توسعه پیوست است یعنی ما یک برنامه پنجساله توسعه داریم و بعد هم چیزی به اسم بودجه داریم و کمیسیون تلفیق مجلس، آنها را با هم هماهنگ می کند.
یکی از مشکلات رفتن بودجه به مجلس، این است که گروه های زیادی از جاهای مختلف کشور درگیر آن بوده و هرکس می خواهد برای استان خودش یا شهرستان، بودجه بیش تری بگیرد. در نتیجه، سر نخ از دست دولت خارج می شود. ما برخی اِشکالات اساسی داریم و بر این مشکلات، نظرات اقتصادی دولت و مجلس هم بار می شود. واقعیت ارز این است که ارز باید رابطه ای با سطح قیمت ها در داخل کشور داشته باشد. ما وقتی تورم داریم یعنی پول ما دارد بی ارزش می شود. اگر فرضاً در دنیا تورم وجود نداشته باشد، به همان نسبت تورمی که در ایران هست، نرخ ارز ما باید افزایش پیدا کند. برای مثال، اگر ما ۵۰ درصد تورم داریم باید نرخ ارز هم ۵۰ درصد افزایش پیدا کند.
در کشور ما، یارانه ارزی داده می شود یعنی چه دلار ۴۲۰۰ تومانی باشد و چه دلار ۱۱ هزار تومانی و چه دلار ۱۷ هزار تومانی، یارانه ارزی داده می شود. ما یارانه را از حبوبات و گوشت برداشته ایم ولی هنوز روی ارز، یارانه می دهیم. در مورد یارانه ای که روی ارز می دهیم، فرضاً دولت می گوید من می توانم فلان مقدار، ارز را ارزان تر بفروشم.
البته اگر ارز را در بازار، آزاد کنیم تا نزدیک ۴۰ هزار و ۵۰ هزار تومان می رود اما ما اقدام به ارزان فروشی ارز می کنیم. در حالی که این ارز با مشکلات زیادی از سراسر دنیا تهیه شده، آن را ارزان کرده و در اختیار افراد مختلف قرار می دهیم. بانک مرکزی ابلاغ کرده که سالیانه بیش از ۲ هزار دلار به هر فرد داده نشود ولی در واقعیت، این طور نیست و اگر شما با یک صرافی آشنا باشید، هر چقدر بخواهید به شما ارز می دهد و کارت ملی هم نمی خواهد.
*الان افرادی که در کار خرید و فروش ارز هستند به هر فرد دیگری ۳۰۰ هزار تومان پول می دهند و به اسم او ۲ هزار دلار از صرافی بانکی، ارز خریداری می کنند. در اواخر دولت آقای احمدی نژاد و اوایل دولت آقای روحانی نرخ ارز ۳۱۰۰ تومان بود و حتی در هفته های بعد از تشکیل دولت آقای روحانی، تا ۲۹۰۰ تومان کاهش پیدا کرد. جنابعالی، وضعیت نرخ دلار را در اوایل دولت آقای روحانی چگونه تحلیل می کنید؟
در آن زمان به خاطر این که تورم به شدت پایین آمده و کنترل شده بود، اِشکالی نداشت که ارز هم ارزان باشد. چون وقتی شما تورم را کنترل می کنید، پول ملی تقویت می شود. وقتی پول ملی تقویت شود، موازنه برابری ریال و دلار، به هم می خورد و نرخ دلار پایین می آید. برای مثال، در مورد برابری یورو و دلار می توان گفت که وقتی وضع اقتصادی آمریکا خراب می شود یورو نسبت به دلار، گران می شود. حالا اگر ما وضع داخل مملکت را درست کنیم، جلو تورم را بگیریم و جلو کسری بودجه را بگیریم، لازم نیست که ارز را ارزان یا گران بفروشیم بلکه بازار، خودش به تعادل می رسد.
دولت، ارز را ارزان می فروشد ولی می گوید ما می خواهیم از اقشار آسیب پذیر حمایت کنیم. در حالی که بحث ما این است که دولت، ارز را گران بفروشد ولی با پولی که به دست می آورد به اقشار ضعیف جامعه کمک کند. البته ما نمی گوییم دولت، با آن پول، به مردم بن کالا بدهد ولی اگر یک فرد، کارگر است حقوق او اضافه شود. اگر بخش خصوصی نمی تواند حقوق او را افزایش بدهد، دولت اعلام کند که نصف حقوق هر کارگر را می دهد.
وقتی که دولت پول داشته باشد، می تواند چنین پرداخت هایی داشته باشد ولی الان دولت پول ندارد در نتیجه پروژه های عمرانی تعطیل است، کسری بودجه دارد و هزینه های مختلف دارد. در چنین وضعی است که سیستم تامین اجتماعی فشل می شود و برخی پزشکان، بعضی دفترچه های درمانی را قبول نمی کنند. همه این مشکلات به خاطر این است که دولت دچار کسری بودجه است.
الان دولت پول ندارد در نتیجه پروژه های عمرانی تعطیل است، کسری بودجه دارد و هزینه های مختلف دارد. در چنین وضعی است که سیستم تامین اجتماعی فشل می شود و برخی پزشکان، بعضی دفترچه های درمانی را قبول نمی کنند. همه این مشکلات به خاطر این است که دولت دچار کسری بودجه است
*در دولت آقای احمدی نژاد، نرخ دلار از ۱۰۰۰ تومان تا نزدیک ۴ هزار تومان بالا رفت و در اواخر آن دولت، نرخ دلار تا ۳۱۰۰ تومان کاهش پیدا کرد. در اوایل دولت آقای روحانی، نرخ دلار تا حدود ۲۹۰۰ تومان کاهش پیدا کرد ولی از آن زمان تا پایان سال ۱۳۹۴ نرخ ارز کمتر از ۴ هزار تومان بود. در مجموع نوسان نرخ دلار در سال های ۱۳۹۲، ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ در محدوده ۳ هزار تا ۴ هزار تومان بود. این که نرخ دلار در مدت سه سال، کمتر از ۴ هزار تومان بود، آیا ارزان فروشی بود یا نه؟
در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، نفت بسیار گران شد و حتی قیمت هر بشکه نفت به ۱۴۰ دلار رسید. دولت آقای احمدی نژاد، پول بسیار سنگینی از طریق صادرات نفت به دست آورد. این پول در اقتصاد مملکت قرار گرفت و پولی ملی را تقویت کرد و آن را خرج کردند. این پول به مرور خرج شد و یک مقدار بانک مرکزی خرج کرد و یک مقدار جاهای دیگر. این پولی که وارد مملکت شده، برای این که جذب شود ممکن است دو سال زمان ببرد. لذا اگر شما می بینید تا یک مدت، آرامش برقرار است به خاطر آن درآمد سنگین است.
این که در دولت آقای روحانی نیز نرخ دلار کمتر از ۴ هزار تومان بوده، من اسم آن را ارزان فروشی نمی گذارم و اسم آن را می گذارم تقویت پول ملی. چرا که تقویت پول ملی باعث شد که نرخ دلار تقریباً ثابت بماند. در حالتی ارزان فروشی است که در بازار آزاد، مثلاً نرخ دلار ۳۰ هزار تومان باشد و دولت، دلار را با قیمت ۱۰ هزار تومان بفروشد. گاهی اوقات، صرافی ها نرخ دلار رسمی را روی تابلوهای مغازه خودشان اعلام می کنند، اما می گویند ما به این نرخ نمی فروشیم. وقتی سوال می کنیم که چرا این طور است، می گویند این نرخ رسمی اعتبار ندارد و کسی با این قیمت نمی فروشد.
برای مثال، من در روزهای گذشته یک قطعه لازم داشتم که قیمت آن در اروپا ۲۰ یورو بود ولی در نمایندگی آن شرکت در تهران، قیمت همان قطعه یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان بود یعنی نرخ یورو را ۵۰ هزار تومان حساب می کرد.
البته به نظر من، قیمت یورو در بازار آزاد، این قیمتی نیست که دولت اعلام می کند. بانک مرکزی دست آقای دکتر همتی افتاده که از نظر من به عنوان کارشناس حوزه اقتصاد، آدم معقولی نیست. ایشان در زمانی هم که در سازمان بیمه مرکزی بود بلایی بر سر بیمه آورد و نرخ بیمه برای خودروهای لوکس را خیلی بالاتر تعیین کرد. ایشان در آنجا به خوبی عمل نکرد و الان هم در بانک مرکزی به خوبی عمل نمی کند. آقای همتی، آدم قابلی در حوزه سیاستگذاری پولی نیست در حالی که ما در حوزه پولی، متخصصان پولی باتجربه و عالِم داریم. ایشان این طور نیست و بیش تر هم سیاسی کار می کند. دولت هم، به دلایل مختلف، به درستی کار نمی کند.
*قبل از آقای همتی در بانک مرکزی، آقای سیف از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ ریاست این بانک را به عهده داشت. آن دوره را چطور ارزیابی می کنید؟
ما از یک دانشگاهی به اسم آقای همتی، توقع داریم که با استفاده از تئوری های مناسب کار کند. آقای سیف، دانشگاهی نبود و بانک ملی چی و بانکی بود و از نظر تئوری، ما از او انتظار زیادی نداشتیم. آقای سیف نیز، خوب کار نکرد ولی آقای همتی به عنوان یک دانشگاهی باید به خوبی عمل کند و مثل آقای طیب نیا (اولین وزیر دولت روحانی) یک تئوری داشته باشد و بر اساس تئوری و نظریه کار کند و جواب بدهد ولی متاسفانه، آقای همتی هم مثل اقای سیف، ضعف دارد.
البته من حتی با تعیین نرخ دلار ۱۷ هزار تومان نیز موافق نیستم و با تعیین نرخ ۳۰ هزار تومان موافق هستم اما معتقدم برای اقشار آسیب پذیر و آدم هایی که از نظر اقتصادی ضعیف هستند، دولت باید هر طور که می تواند کمک کند. وقتی که نرخ دلار ۱۷ هزار تومان باشد، برخی افراد خودروی خارجی می خرند یا برای منزل خودشان، لوازم دکوراسیون ایتالیایی و فرانسوی می خرند. این خریدها، با نرخ ارز پایین است.
من حتی با تعیین نرخ دلار ۱۷ هزار تومان نیز موافق نیستم و با تعیین نرخ ۳۰ هزار تومان موافق هستم اما معتقدم برای اقشار آسیب پذیر و آدم هایی که از نظر اقتصادی ضعیف هستند، دولت باید هر طور که می تواند کمک کند. وقتی که نرخ دلار ۱۷ هزار تومان باشد، برخی افراد خودروی خارجی می خرند
*جنابعالی، بحث متخصصان دانشگاهی را مطرح کردید که می توانند با تئوری، مشکلات را برطرف کنند. یکی از اقتصاددانان مشهور کشورمان، آقای دکتر عباس شاکری هستند...
بله. من ایشان را می شناسم.
*در سال ۱۳۹۷ که نرخ دلار به نرخ دلار به بالای ۱۸ هزار تومان جهش کرده بود، آقای شاکری بر حسب در نظر گرفتن تورم از چند دهه قبل تا آن زمان، نرخ دلار ۱۸۵۰ تومانی را به عنوان نرخی واقعی دلار محاسبه کردند. در صورتی که در بازار آزاد، نرخ دلار به ۱۸ هزار تومان هم رسیده بود، آقای شاکری نرخ واقعی دلار را کمتر از ۲ هزار تومان می دانستند. این تفاوت دیدگاه ها بین استادان دانشگاه را چطور می بینید؟
من امیدوارم که آقای شاکری و امثال آقای شاکری، حاضر باشند از جیب خودشان اینقدر ارزان بفروشند. به نظر من، این نرخ ۱۸۵۰ تومانی، واقعیت ندارد چرا که ما در اقتصاد، یک رابطه تحت عنوان شاخص برابری قدرت خرید (P.P.P) داریم. ما نرخ ارز را این طور تعیین می کنیم که مثلاً می گوییم قیمت یک همبرگر در کشور امارات و در شهر تهران چقدر است. یک رابطه به دست می آید و وقتی تقسیم کنیم یک عدد به دست می آید که نرخ برابری «ریال» و «درهم» است. این رابطه به این سادگی به دست می آید و وقتی که ما در کشورمان تورم داریم، این تورم باعث می شود پول ملی تضعیف شود.
لذا من نمی دانم بر اساس چه ضابطه ای، آقای شاکری آن نرخ را اعلام کرده اند. وقتی هم که شما نرخ دلار را تحت فشار قرار می دهید مثل فنر جمع شده می شود. این فنر بیش تر و بیش تر جمع می شود و یک دفعه در می رود و وقتی در می رود دوباره یک شوک سنگین وارد می کند.
بر این اساس، من اعتقاد دارم که نرخ دلار باید بالاتر از ۱۷ هزار تومان باشد ولی موافق هستم که دولت، کسری بودجه خودش را کنترل کند و بر مبنای ضوابط مشخصی، به اقشار آسیب پذیر و تولید کنندگان کمک کند. الان بازنشسته ها تحت فشار سنگین بوده و دفترچه های بیمه و دارو مشکل دارد. دولت می تواند پول مورد نیاز را از محل فروش دلار با نرخ بالاتر تامین کند و نگذارد اقشاری در جامعه آسیب ببینند.
*برخی از اقتصاددانان اعتقاد دارند که نباید با این عنوان که تورم داریم، نرخ ارز هم افزایش پیدا کند و می گویند گرفتار مارپیچ نرخ ارز و تورم شده ایم. این اظهار نظر برخی اقتصاددانان است ولی کلاً ما یک زمان نرخ دلار ۴ هزار تومان زیاد بوده و الان نرخ ۲۰ هزار تومانی برای دلار عادی شده. اگر نرخ تورم را در نظر بگیریم به همین شکل و در هر دوره باید شاهد افزایش جهشی نرخ ارز باشیم و اِشکالی ندارد؟
ما باید کسری بودجه را برطرف کرده و مخارج دولت را کم کنیم. فرضاً شما ۵ نوع جنس دارید که بفروشید ولی در چه زمانی شما حاضرید این جنس را ارزان بفروشید. شما وقتی می توانید این کار را انجام بدهید که توان شما در حد بالایی باشد. وقتی توان ندارید، کسری بودجه دارید و اسکناس بی پشتوانه چاپ می کنید، بهتر است که ارزان نفروشیم. ما باید گران بفروشیم و اگر لازم باشد توزیع مجدد درآمد کنیم. ما اگر کسری بودجه را کنترل نکنیم و ۱۰۰ سال دیگر هم بگذرد، باز تورم بالا می رود و مثل ونزوئلا می شویم.
وقتی دولت، نرخ رسمی تورم را اعلام می کند اگر شما آن را ضربدر ۱.۵ کنید به نرخ تورم واقعی می رسید. چون وزنی که به کالاهای مختلف در شاخص تورم می دهند مشکل دارد. فرضاً به قیمت برنج در این شاخص، وزن ناچیزی مثلاً در حد یک هزارم اختصاص داده و در نتیجه نرخ تورم را کمتر نشان می دهند
*در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد نرخ دلار از ۱۰۰۰ تومان تا نزدیک ۴ هزار تومان بالا رفت و نرخ تورم سال ۱۳۹۱ در حد ۳۱.۵ درصد بود. دولت آقای روحانی در مرداد ۱۳۹۲ تشکیل شد و نرخ دلار در آن زمان ۳۱۰۰ تومان بود ولی نرخ تورم سال ۱۳۹۲ در حد ۳۵ درصد بود و نرخ تورم سال ۱۳۹۳ هم ۱۵ درصد بود. در سال های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ یعنی در دولت آقای روحانی و زمان وزارت آقای طیب نیا، نرخ دلار در محدوده ۳ هزار تومان تا کمتر از سه هزار و ۵۰۰ تومان بود. با وجود آن مقدار تورم، این که نرخ دلار در مدت ۲ سال کمتر از ۳۵۰۰ تومان بود، این نرخ دلار حالت دستوری داشته است؟
بله. در آنجا هم با کنترل بوده ولی مثلاً وقتی الان می گویند نرخ تورم ۴۰ درصد است، شما بدانید که نرخ تورم واقعی ۶۰ درصد است. در شاخص قیمت ها که بانک مرکزی استفاده می کند بعضی آیتم های این شاخص، نوعی کنترل کنندگی دارد و باعث می شود نرخ تورم به شکل واقعی افزایش پیدا نکند. بنابراین، وقتی دولت، نرخ رسمی تورم را اعلام می کند اگر شما آن را ضربدر ۱.۵ کنید به نرخ تورم واقعی می رسید. چون وزنی که به کالاهای مختلف در شاخص تورم می دهند مشکل دارد. فرضاً به قیمت برنج در این شاخص، وزن ناچیزی مثلاً در حد یک هزارم اختصاص داده و در نتیجه نرخ تورم را کمتر نشان می دهند.
*آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور، نرخ دلار را در سال ۱۳۶۸ در حد ۱۲۱ تومان تحویل گرفت و در سال ۱۳۷۶ با ۲۹۵ درصد افزایش تحویل دولت بعدی داد یا آقای احمدی نژاد، در سال ۱۳۹۲ نرخ دلار را با ۲۱۰ درصد افزایش نسبت به سال ۱۳۸۴، تحویل دولت آقای روحانی داد. اگر نرخ دلار ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان مبنا باشد که آقای روحانی تاکید دارد در بودجه سال ۱۴۰۰ تصویب شود، این نرخ دلار ۱۱ هزار تومانی حدود ۲۷۰ درصد نسبت به سال ۱۳۹۲ یعنی اوایل دولت آقای روحانی افزایش نشان می دهد و اگر ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومان مجلس، مبنا شود ۴۶۰ درصد افزایش نرخ دلار از سال ۱۳۹۲ خواهیم داشت. جامعه ما وقتی که این مقدار افزایش نرخ دلار را در سال های مختلف تحمل می کند، چه آسیبی می بیند؟
یک اشتباه در تحلیل شما وجود دارد و آن، این که شما نباید مقاطع مختلف تاریخی را با همدیگر مقایسه کنید. اصلاً نمی شود دوره های مختلف را با همدیگر مقایسه کرد. برای مثال، در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی، ما از جنگ خارج شده بودیم و قیمت نفت بالا رفته بود. در نتیجه وضع اقتصادی هم بد نبود. قبل از آن یعنی در زمان جنگ، تورم تا حد زیادی کنترل شده بود و تورم لجام گسیخته ای نداشتیم. بنابراین، این مقاطع تاریخی خاص را نمی شود با هم مقایسه کرد.
*منظور از مقایسه این است که در سال ۱۳۶۸ یعنی اوایل دولت آقای هاشمی رفسنجانی، نرخ دلار حدود ۱۲۰ تومان بوده و الان شما می گویید اگر نرخ دلار ۳۰ هزار تومان تعیین شود واقعی است. بالاخره این وضعیت افزایشی که در نرخ ارز داریم چه مشکلاتی را ایجاد می کند؟
شما نرخ ارز را کنار بگذارید و تورم را بررسی کنید. هر چقدر تورم داخلی، سنگین تر شود نتیجه این است که مردم، فقیرتر شده و فقرا، بیش تر فقیرتر می شوند. البته اغنیاء، کمتر فقیر می شوند. علت این وضع، مالیات تورمی است. ریشه مالیات تورمی، همان کسری بودجه دولت و انتشار بی پشتوانه اسکناس است. لذا وقتی که دخل به خرج شما نمی خورد، وقتی آمریکا شما را تحریم می کند، وقتی آمریکا نمی گذارد نفت بفروشید، وقتی که هر چه پول می خواهید از کشورهای دیگر وارد ایران کنید حداقل ۳۰ درصد آن در صرافی ها و دلال بازی ها از بین می رود، نتیجه این است که درآمد شما کم می شود.
شما نرخ ارز را کنار بگذارید و تورم را بررسی کنید. هر چقدر تورم داخلی، سنگین تر شود نتیجه این است که مردم، فقیرتر شده و فقرا، بیش تر فقیرتر می شوند. البته اغنیاء، کمتر فقیر می شوند. علت این وضع، مالیات تورمی است. ریشه مالیات تورمی، همان کسری بودجه دولت و انتشار بی پشتوانه اسکناس است
*در سال ۱۳۸۷ که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور بود ما تورم ۲۵ درصدی داشتیم که اعتراض زیادی به دنبال داشت و بعد هم آن اتفاقات مربوط به انتخابات سال ۱۳۸۸ رخ داد. در سال ۱۳۸۷ که ما تحریم نبودیم و درآمد نفتی زیادی داشتیم، چرا نرخ تورم ۲۵ درصدی داشتیم؟
همواره در ایران، تورم ریشه مالی دارد و منظور از مالی، بخش مالیات است. وقتی درآمد دولت، کفاف مخارج آن را نمی دهد ایجاد تورم می کند. این تورم، بستگی به کسری بودجه دولت دارد. هر وقت شما توانستید کسری بودجه دولت را کنترل کنید تورم پایین می آید، پول ملی تقویت می شود و نرخ ارز نیز پایین می آید. هر وقت هم شما نتوانید کسری بودجه را کنترل کنید، پول ملی بی ارزش می شود، کسری بودجه بالا می رود و در نتیجه قیمت ارز هم بالا می رود. این یک قاعده کلی است و بر این اساس می توان مسائل موجود را بررسی کرد.
*دولت آقای روحانی، بخشی از منابع بودجه سال ۱۴۰۰ را می خواست با سهم کمتر دادن به صندوق توسعه ملی تامین کند ولی به طور کامل با خواسته دولت موافقت نشد. بعداً که نمایندگان مجلس گفتند دولت، لایحه بودجه سال آینده را برگرداند و اصلاح کند، دولت زیر بار نرفت و آقای روحانی نامه مختصری به عنوان اصلاحیه لایحه بودجه به مجلس فرستاد.
در این لایحه گفته شده که مجلس، لایحه بودجه را تصویب کند ولی دولت، خودش در عمل ۴۰ هزار میلیارد تومان صرفه جویی می کند. البته نمایندگان مجلس و کارشناسان می گویند لایحه بودجه در صورت تصویب کسری خواهد داشت. این نوع اقدامات دولت در ارتباط با کسری بودجه را چطور ارزیابی می کنید؟
اول باید مشخص شود که دولت می خواهد از کدام محل صرفه جویی کند و آیا می خواهد بودجه عمرانی را کم کند. در این حالت، بیکاری بیداد کرده و مردم، فقیرتر می شوند. بنابراین، کاهش دادن بودجه عمرانی، یک داستان دارد. یک بحث هم این است که آیا دولت می تواند، سیستم خودش را کارآمد کند یا می تواند هزینه هایش را کاهش بدهد یا نه. یک مقدار از هزینه های ما، خارجی بوده و به دلار است و تا آن هزینه ها حذف نشود، ما نمی توانیم اقتصاد را متعادل کنیم.
اول باید مشخص شود که دولت می خواهد از کدام محل صرفه جویی کند و آیا می خواهد بودجه عمرانی را کم کند. در این حالت، بیکاری بیداد کرده و مردم، فقیرتر می شوند. بنابراین، کاهش دادن بودجه عمرانی، یک داستان دارد. یک بحث هم این است که آیا دولت می تواند، سیستم خودش را کارآمد کند یا می تواند هزینه هایش را کاهش بدهد یا نه
*در این نامه، آقای روحانی گفته ۴۰ هزار میلیارد تومان از محل صرفه جویی حین اجرا و کاهش تخصیص مصارف.
آقای روحانی، قصه زیاد می گوید و شما قصه هایش را تا حالا شنیده اید. رئیس جمهور حتما پیش خودش می گوید من از اواسط مرداد به بعد نیستم و هر کسی آمد، خودش راهی پیدا می کند.
*با وجود این انتقاد که دولت می خواهد با لایحه بودجه سال ۱۴۰۰، کشور را به سمت فروپاشی ببرد، اتفاقاً آقای روحانی تاکید کرد که ما از تبصره به تبصره لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ دفاع می کنیم و مجلس، این لایحه را به عنوان نماد همکاری تصویب کند تا در سال ۱۴۰۰ یک بودجه مطمئن داشته باشیم.
من اعتماد و اطمینانی به این لایحه بودجه ندارم و اگر شما دوست دارید اعتماد کنید، اعتماد کن. متاسفانه آقای روحانی، حرف های زیادی زده ولی این طور فایده ندارد. اخیراً آقای روحانی گفتند که ما دلار ۴۲۰۰ تومانی را برای واردات کالاهای مختلف مثل برنج حذف کردیم و هیچکس هم نفهمید. آقای روحانی این طور صحبت کرد ولی آیا واقعاً مردم نفهمیدند که جنس ها گران شده؟ ما هر وقتی می خواهیم روغن یا برنج یا چای یا گوشت، بخریم می بینیم که قیمت ها افزایش پیدا کرده است چطوری ما نفهمیدیم؟
ما ملت نجیبی هستیم و اگر صدای ما در نیامده و اگر رعایت انقلاب رامی کنیم و رعایت سیستم می کنیم و ملت اعتراض نمی کند، به این دلیل نیست که ما نفهمیدیم. اتفاقاً ما فهمیدیم ولی چیزی نمی گوییم چرا که نجابت ملت ایران، زیاد است. چنین وضعی، به معنای این نیست که ما نفهمیدیم و متوجه گران شدن کالاها نشده ایم.
یک مثال عینی بزنم. من تعداد ۳۰ قرص را برای مصرف شخصی خودم با قیمت ۹۰ هزار می خریدم. اخیراً برای خرید آن به داروخانه مراجعه کردم که گفت ۱۸۰ هزار تومان شده. پس ما با افزایش قیمت ها آشنا هستیم ولی آقای روحانی، در عالَم ما زندگی نمی کند و از ماوراء دارد صحبت می کند. بنابراین، اول آقای روحانی، پایین بیاید و برود یک کیلو سیب زمینی و یک کیلو پرتقال بخرد و ببیند مردم واقعا نفهمیدند یا فهمیدند.
نظر شما