تهمینه غمخوار؛ بازار: یکی از چالش های اقتصادی ایران برای به عضویت درآمدن سازمان تجارت جهانی (WTO) در دهه ۱۳۸۰، عدم برخورداری از تجربه کافی همکاری با اتحادیه های بزرگ تجاری بود که همین مسئله موجب شده بود تا روابط دوجانبه تجاری ایران با کشورهای همسایه تحت تاثیر قرار گرفته و حجم مبادلات تجاری در سطح پایینی قرار گیرد.
از این رو ایران با پیوستن به برخی از پیمان های تجاری منطقه ای به حضور و ارتباط خود با همسایگانش بهبود بخشید و تمام تلاش خود را به کار گرفت که تحریم ها و فشارهای روزافزون امریکا موجب نشود تا ظرفیت های ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی آن نادیده گرفته شود.
ایران از موقعیت ژئواکونومیک و بسیار ویژه ای برخوردار است که ظرفیت های فراوان اقتصادی را در رابطه با کشورهای همسایه برای خود فراهم کرده است. بنابراین، اگر در عرصه های ترانزیت کالا، گردشگری، انرژی و تولید محصولات کشاورزی به درستی عمل کند، زمینه های بهره برداری از آن افزایش یافته و این کشور را به یکی از ثروتمندترین کشورها در جهان تبدیل می کند.
همچنین، ایران در عرصه انرژی در میان کشورهای غرب آسیا موقعیت بالایی دارد که همین شرایط کشورهای همسایه را به خرید و بهره برداری از این منابع ترغیب می کند. در زمینه نفت نیز ایران از صدها نوع مشتقات نفتی و مواد لازم برای صنایع مختلف و عرصه پلیمری برخوردار است که با تبدیل نفت به این مشتقات، هم ارزش افزوده ای را نصیب خود می کند و هم مشتریانی که در اطراف خود مشکلات مربوط به حمل و نقل دارند، بهره مند می شود. در واقع مشتریان ثابتی که علاقه مند به استفاده از نفت ایران در عرصه پتروشیمی و دیگر محصولات پالایشگاهی هستند در این زمینه متوجه ایران خواهند شد.
در میان کشورهای همسایه، چندی پیش خبری مبنی بر صادرات گاز از ایران به افغانستان منتشر شد که این صادرات از مسیر خط لوله به شهر هرات امکان پذیر و زیرساخت های آن نیز فراهم شده است. با انتشار این خبر، برخی از کارشناسان به بحث و گفتگو در خصوص این موضوع پرداختند که با وجود برخورداری افغانستان از ذخایر گاز و لوله تاپی، اما به دنبال واردات گاز از ایران است. این مسئله نشانگر افزایش و تحکیم روابط ایران با همسایگان خود است.
در همین راستا و بر اساس اهمیت موضوع روابط ایران با کشورهای همسایه خود و تحکیم این روابط، خبرنگار بازار گفتگویی را با «ابوالفضل ظهره وند»، سفیر سابق ایران در افغانستان و ایتالیا ترتیب داده که مشروح مصاحبه در ادامه آمده است:
* با اعمال تحریم ها و فشارهای مجدد از سوی امریکا، برخی بر این باورند که حوزه صادرات فرآورده های نفتی ایران محدود و تحت تاثیر قرار گرفته و به همین دلیل حضور منطقه ای ایران در حوزه انرژی باید پر رنگتر شود. آیا موضوع تحریم مرتبط با ارتباط بیشتر ایران با همسایگانش است؟ جنابعالی این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
گسترش روابط ما با کشورهای منطقه امری ضروری و غیر قابل انکار است که اساسا نباید با تحریم و عدم تحریم مرتبط باشد. اگر ما فرض کنیم که هیچ تحریمی هم علیه ایران برقرار نمی بود و ما در بالاترین سطح می توانستیم نفت بفروشیم، منطق حاکم بر ملاحظات امنیت ملی ایجاب کرده و می کند که ما افزایش ارتباط با این کشورها را در واقع در دستور کار و اولویت خود در تمامی حوزه ها قرار دهیم و اگر هم طی این مدت ۴۰ سال از این موضوع غفلت شده، یک خطای استراتژیک است و ربطی هم به مسئله تحریم ندارد و ما نبایستی این موضوع را به تحریم گره می زدیم. هم اکنون نیز که تحریم اتفاق افتاده، به اجبار دیگر چشم مقامات و مسئولین باز شده تا به سوی ظرفیتهای پیرامونی حرکت کنند. در حالی که هر کشوری باید قاعدتا از پیرامون خود آغاز کند.
هم اکنون نیز که تحریم اتفاق افتاده، به اجبار دیگر چشم مقامات و مسئولین باز شده تا به سوی ظرفیتهای پیرامونی حرکت کنند، در حالی که هر کشوری باید قاعدتا از پیرامون خود آغاز کند
ارتباط با کشورهای منطقه به دلایل مختلف از جمله اشتراکات تاریخی، هویتی، فرهنگی و این مسئله که حوزه تمدنی ما هستند، هر چه قدر گسترش یابد، ایران به یک ارتقا ژئوپلیتیکی دست پیدا می کند و می تواند از یک بازیگر منطقه ای به یک بازیگر جهانی تبدیل شود.
در واقع، این کشورها برای ما عمق هستند، یعنی عمق فرهنگی، امنیتی، تاریخی و ژئوپلیتیکی. اگر ما از این زاویه به کشورهای منطقه نگاه می کردیم، بی جهت به خام فروش، نفت فروش و همچنین وارد کننده مصنوعات خارجی از جمله کالاهای اروپایی و غربی تبدیل نمی شدیم و اینگونه رفتار نمی کردیم که بر ضد الزامات انقلابی و فرهنگی امان باشد که فرهنگ خود را در اختیار کالاهای غربی قرار دهیم، زیرا وقتی کالایی به کشور ما وارد می شود، فرهنگ خود را به همراه می آورد.
در واقع در این صورت ایران به یک خام فروش و نفت فروش و وارد کننده محصولات غربی و اروپایی تبدیل می شود و بازارهای منطقه ای و داخلی خود را واگذار می کند. در اینجا این سوال مطرح می شود که چرا اکو باید بعد از این همه سال که سه دهه از تشکیل آن می گذرد، هنوز نیمه جان باشد؟ ایران کشور مادر است. در واقع اگر قرار باشد اتفاقاتی در منطقه شکل بگیرد، باید ایران در آن نقش محوری داشته باشد.
از برکات تحریم ها و برخوردهای امریکا می توان گفت که ایران متوجه شده که بایستی این کمبود و مشکلات را با ظرفیت های داخل منطقه خود جبران کند که ظرفیت بسیار بالایی است. ما با بیش از ۹ تا ۱۰ کشور در منطقه همسایه هستیم که ۵۰۰ میلیون نفر جمعیت دارد. اگر تنها به همین کشور روسیه نگاه کنیم، میزان لبنیات، سبزیجات و میوه ای که در سال وارد می کند، بیش از فروش نفت ما است.
در رابطه با این موضوع ما میتوانستیم کار کنیم. منطقه از ظرفیت هایی برخوردار است که با ظرفیت های ما تکمیل شود. ما از صنایع و امکاناتی برخورداریم که در کنار مواد خام آن ها، ارزش افزوده ایجاد می شود. ما به جای اینکه گندم خود را از آرژانتین و استرالیا وارد کنیم، در گذشته از همین منطقه می توانستیم وارد کنیم.
منطقه از ظرفیت هایی برخوردار است که با ظرفیت های ایران تکمیل می شود
همچنین دام خود را می توانستیم از طریق کشورهای منطقه تامین نماییم. می توانستیم وارد خیلی از عرصه ها شویم که برای ما نو و تازه است. ما وقتی به قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان می رویم میبینیم که چه ظرفیت های وجود داشته و همچنین همین افغانستان که ما نادیده گرفته ایم.
در رابطه با صورت سوال شما باید بگویم که موضوع نفت مهم نیست. ما نفت و گاز خود را می توانیم از طریق پتروشیمی های کوچک فرآوری کنیم. مینی پتروشیمی ما در جای جای ایران می توانست استقرار پیدا کرده و بعد تولیدات آن برای منطقه و داخل عرضه می شد و در حوزه کشاورزی و جاهای مختلف و صنعت مورد استفاده قرار گیرد. در رابطه با فروش نفت، نیز ما باید برای همیشه مسئله خام فروشی و صادرات نفت را متوقف کنیم، این اهرم فشار ما برای غرب است.
ظهره وند: ما باید برای همیشه مسئله خام فروشی و صادرات نفت را متوقف کنیم، این اهرم فشار ما برای غرب است
این غرب است که نیازمند منابع انرژی و مواد نفتی است. در رابطه با یکی از محصولات پتروشیمی مانند الفین که فرآیند های متنوعی برای تولید آن در جهان وجود دارد، آلمان آمده و به ارزش ۱۱ میلیارد دلار از این محصول را وارد کرده و به ارزش ۱۱۰ میلیارد دلار ارزش افزوده تبدیل کرده است. بنابراین این یک قلم را شما ببینید که میتواند کشور را از فقیر به یک کشور ثروتمند تبدیل کند. اما ما و کشورهای منطقه غرب ضعیف و فقیر را غنی میکنیم. در واقع غرب است که به ما نیاز دارد، اما متاسفانه عوامل کرونا و تحریم، این نگاه را در ایران غنی کرده که من باز هم معتقدم که هنوز جای امیدواری وجود دارد.
* چندی پیش خبری مبنی بر صادرات گاز از ایران به افغانستان منتشر شد. با انتشار این خبر، برخی از کارشناسان به بحث و گفتگو در خصوص این موضوع پرداختند که افغانستان که خود از ذخایر و منابع گازی برخوردار است، پس چرا به دنبال واردات گاز از ایران است. آن ها بر این باورند که دو کشور در صدد افزایش و تحکیم روابط دو جانبه تجاری خود هستند. نظر شما در این باره چیست؟
در مورد صادرات گاز به افغانستان باید عرض کنم که افغانستان خودش عنوان چهارمین ذخایر گاز منطقه را از آن خود کرده است. در حوزه نفت نیز کشور غنی است که میتواند نفت خود را استخراج کند. در منطقه سرپل (شمال افغانستان) ذخایر نفتی در حال فوران است که آمریکایی ها به این ذخایر امیدوار هستند.
افغانستان در گذشته حوزه نفت شبرغان خود را به آسیای میانه صادر می کردند که در دوره پیروزی مجاهدین این صادرات را تغییر دادند. فقط کافیست که امنیت باشد تا افغانستانی ها گاز را لوله کشی کرده و منتقل کنند. ضمن اینکه ترکمنستان هم آمادگی داشته و دارد تا گاز را به افغانستان برساند.
خط آهن خواف_هرات نیز اگر ادامه پیدا کند، می تواند گاز ایران را به نوعی از طریق افغانستان و گاز خود افغانستان و ترکمنستان را به سین کیانگ و غرب چین برساند که خودش یک ظرفیت ترانزیتی است که می تواند در افغانستان فعال شود. البته به صورت بالفعل افغانستان سوخت خود را از آذربایجان، ایران و ترکمنستان تامین و وارد میکند.
ما می توانیم، سوخت مورد نیاز افغانستان را تامین کنیم و صادرات بنزین با کیفیت داشته باشیم. افغانستان قویا به گازوئیل نیاز دارد. ما می توانیم سوخت مورد نیاز افغانستان را تامین کنیم. همچنین، شرکتهای مختلف ایرانی و افغان در کشیدن خط لوله و توسعه گازی باید ترکیب شوند. ما می توانیم لوله های گاز را برای آن ها تامین کنیم. همچنین، در نصب لوله های گاز و مهندسی کار، ایران می تواند با طرفهای افغانی همکاری کند که در مجموع به نفع هر دو طرف است.
* شما در پاسخ به سوال پیشین به خط آهن خواف_هرات اشاره کردید، راه اندازی این راه آهن تا چه اندازه در گسترش مناسبات تجاری دو کشور موثر است؟ در واقع تا چه اندازه نیازهای دو کشور را برطرف می کند؟
خط آهن خواف_هرات پروژه ای بود که ایران بخشی از آن را در چارچوب تعهد خود به بازسازی افغانستان در کنفرانس توکیو پذیرفت. ما سه فاز از چهار فاز این کار را قبول کرده ایم. فاز سوم این پروژه پس از ده سال تاخیر در دولت دوازدهم اجرایی شد و فاز چهارم که تا خود هرات می رود نیز باید تکمیل شود.
در مجموع این خط آهن یک پل ارتباطی فعال در حوزه های مختلف با افغانستان است که نشان می دهد دشمنان نمی توانند نه افغانستان و نه ایران را از یکدیگر دور نگه دارند. همچنین دشمنان نمی توانند هر دو کشور را از ظرفیتهای ژئوترانزیتی خود محروم سازند.
ایران پلی است برای افغانستان و کشورهای این بخش برای دسترسی به غرب آزاد و متقابلا افغانستان نیز پلی است برای دسترسی ایران به آسیای میانه و غرب چین که این مسئله نشان می دهد که چه پتانسیل عظیمی در کشورهای منطقه وجود دارد که اگر هم ایران و هم افغانستان متوجه این پتانسیلها باشند، ره صد سال را یک شبه طی خواهند کرد بدون اینکه نیاز به غرب باشد.
نظر شما