صفورا کاظمیان؛ بازار: چندی پیش وضعیت عجیب پارک یک خودروی سمند کنار یکی از مخازن زباله در نیمه شب توجهم را جلب کرد و تصور کردم راننده قصد دارد بسته مشکوکی را داخل مخزن بیندازد ضمن اینکه آنچه روی صندلی عقب خودرو چیده شده بود مزید بر علت بود چراکه چیزی مثل ملحفه سفید میدیدم که در صندلی عقب خودرو تلنبار شده بود.
چند دقیقه بعد راننده که تا کمر به داخل مخزن زباله رفته بود با بغلی از زباله خشک قابل بازیافت از مخزن خارج شد و در کمال ناباوری دیدم تمام زبالهها را روی صندلیهای خودرو سمند ریخت و تازه متوجه شدم آنچه در عقب خودرو تلنبار شده شانه های تخممرغ است.
در ذهنم قیمت سمند را مرور کردم؛ این روزها قیمت یک خودروی سمند ساده ۱۷۲ میلیون تومان است، این خودرو که صاحبش آن را به حمل زبالههای بازیافتی اختصاص داده بود در خوشبینانهترین ذهنیت نسبت به بازار ۱۰۰ میلیون تومان میارزید؛ این سوال برایم پیش آمد که این زبالهها چهقدر میارزد که این فرد با خودروی ۱۰۰ میلیونی آنها را جابهجا میکند؟! و این سوال در ذهنم شکل گرفت که قطعا کاربرد صفت «طلای کثیف» برای آنچه ما آن را زباله مینامیم کاملا درست و به جاست.
اینکه فقر از عوامل زمینهساز زبالهگردی است غیرقابل انکار است اما همین زبالهگردی آنقدر سود دارد که میتواند ریشه فقر را بخشکاند
از آن روز به بعد نگرشم به زبالهگردان تغییر کرد؛ البته اینکه فقر از عوامل زمینهساز زبالهگردی است غیرقابل انکار است اما همین زبالهگردی آنقدر سود دارد که میتواند ریشه فقر را بخشکاند.
پس از این اتفاق بود که فهمیدم چرا عدهای مقابل کلینیک امام خمینی(ره) شهر همدان مترصد زبالههای عفونی و بیمارستانی هستند و به قیمت به خطر افتادن جانشان تا کمر میان کیسههای پسماند بیمارستانی میروند و حتی به سرنگهای آلوده هم رحم نمیکنند.
در این واقعیت هیچ تردیدی نیست که دولتها باید آنقدر رفاه برای شهروندان ایجاد کنند که کسی حتی لحظهای هم ذهنش به سمت زبالهگردی نرود اما آیا این پولهایی که با زباله دست به دست میشود نیاز به مدیریت و بررسی ندارد؟
طبق بررسی ها در شهر همدان پیادهراه اکباتان، ینگجه و جاده کرمانشاه - همدان مقر زبالهگردان و ضایعاتیهایی است که پسماندهای شهر را برای بازیافت جمعآوری میکنند تا جایی که تعداد نیروهای کاری که برایشان فعال هستند روزبهروز بیشتر میشوند.
البته برخی از این افراد شناسایی شده و برای سازمان مدیریت پسماند شهرداری مشغول کار هستند اما جمعیت بسیاری که در این حرفه مشغول به کار هستند اصلا شناسایی نشدهاند و حال اینکه شناسایی نشدهاند یعنی مجوز فعالیت ندارند و این یعنی فرار مالیاتی با وجود درآمد هنگفت.
اما سوال دیگری که به ذهن متبادر می شود اینکه چرا از این حوزه غفلت میشود؟ مسئولان شهر همدان در اینباره به نکاتی اشاره میکنند که یکی از آن نکات این است که با توجه به شرایط دشوار اقتصادی نمیتوانند مقابل کسب درآمد جمعیتی از شهر که روزبهروز هم بیشتر میشوند سنگاندازی کنند در حالی که به نظر میرسد این مورد مهمترین عذر مسئولان در مقابل جلوگیری از زبالهگردی است اما نباید با این عذر آوردنها مبحث زبالهگردی را به یک مبحث امنیتی تبدیل کرد که دیگر نشود در موردش صحبت کرد.
واقعیت این است که زبالهگردها درآمد زیادی دارند؛ اما اگر جمعآوری زباله شهر ساماندهی بیشتری شود آیا دست زبالهگردان به پسماند شهری میرسد؟
تابستان امسال بود که شهرداری همدان مخازنی زیرزمینی برای جمعآوری زباله طراحی کرد؛ مخازن زیرزمینی مکانیزه زباله با دو ورودی برای تفکیک زبالههای خشک و تر که برای نخستین بار در شهر همدان در چهار نقطه از منطقه یک شهر اجرا شد.
ظرفیت این مخازن ۱.۵ مترمکعب و چندین برابر مخازن کنونی است به طوری که با اجرای آنها هزینههای حمل و انتقال زباله به شکل چشمگیری کاهش پیدا میکند و در کنار کاهش هزینه حمل و نقل، زبالهگردی را نیز کاهش میدهد.
اما گذشته از این اقدامات خود شهروندان در این زمینه چهقدر اثرگذارند؟ سازمان مدیریت پسماند همیشه از اینکه شهروندان زمان بیرون گذاشتن زباله را رعایت نمیکنند گله دارد چراکه شهروندان بهجای آنکه زبالههای خود را ساعت ۲۱ بیرون از منزل بگذارند در ساعات مختلف شبانهروز به این کار مبادرت میکنند که با توجه به این شرایط نیروهای شهرداری به جای اینکه یکبار در شبانهروز اقدام به جمعآوری زباله کنند چند بار در طول روز ناچار به این امر هستند تا مخازن زباله را تخلیه کنند که این وضعیت برای شهر هزینهبر است.
اگر شهرداری به کمک شهروندان بتواند وضعیت جمعآوری زبالههای شهری را سامان دهد دیگر زبالهای در مخازن نمیماند و رشد زبالهگردی نیز کاهش مییابد
این مساله گذشته از هزینهبر بودن مشکل دیگری به نام زبالهگردی را ایجاد میکند ؛ اگر شهرداری به کمک شهروندان بتواند وضعیت جمعآوری زبالههای شهری را سامان دهد دیگر زبالهای در مخازن نمیماند و رشد زبالهگردی نیز کاهش مییابد.
از طرفی سود ناشی از پسماندهای شهر به ارگان بهحق در این زمینه که مدیریت شهری است میرسد نه دلالانی که بدون مجوز و بدون پرداخت مالیات مشغول بهرهبرداری از طلای کثیفند.
اگر شهروندان بیاموزند که تنها باید در ساعت ۲۱ زبالههای خود را به بیرون از منزل منتقل کنند دیگر فاصله بین بیرون ماندن زباله و جمعآوری آن از سوی شهرداری به حداقل میرسد و دستکم دست دلالان و سودجویان از این بازار پرسود کوتاه میشود.
اما نکته مهم دیگر ساماندهی زبالهگردان و افرادی است که در مکانهای معلوم به جداسازی پسماند قابل بازیافت مشغولند که امیدواریم همه ارگانها به این کار همت بگمارند و دیگر شاهد نباشیم که مسئولی از تعداد دقیق زبالهگردان ابراز بیاطلاعی کند.
آنچه مسلم است در این مقوله لازم است ارگانهایی از جمله شهرداری و اداره تعاون به این حوزه به شکل جدی ورود کنند تا مشاغلی که در زیرمجموعه زبالهگردی ایجاد میشود ساماندهی شود؛ البته با تقویت شهرداری همین نهاد با افزایش آموزشهای شهروندی میتواند روی کمک شهروندان برای جداسازی زبالههای خشک و تر از مبدا حساب کند و با تدارک هدایا و اقلامی آنها را در این زمینه تشویق کند.
به این ترتیب هم فرهنگسازی به خوبی انجام شده و هم با توجه به وضعیت بد اقتصادی نان عدهای زبالهگرد آجر نمیشود.
با این تفاسیر امیدواریم مسئولان این حوزه را ساماندهی کنند و متخصصان داخلی از پسماند، محصولاتی مثل انرژی برق تولید کنند و شاهد حضور کشورهای دیگر مثل آلمان در ایران برای تولید برق از زباله نباشیم.
به نظر میرسد با تکیه بر توان داخلی و کمی همت میشود از طلای کثیف بهرهوری بالایی داشت و بسیاری از مشکلات را با همین پسماندی که گاهی حتی زمینی برای دفع آن پیدا نمیشود حل کرد.
بیدلیل نیست که کشوری مثل آلمان ابراز تمایل میکند روی پسماند ایران سرمایهگذاری داشته باشد در حالی که همین تمایل به سرمایهگذاری باید مسئولان کشور را به ساماندهی حوزه پسماند ترغیب کند تا به این ترتیب آلودگیهای زیستمحیطی نیز کاهش یابد و دیگر زمینهایی که میتواند برای مقاصدی غیر از دفع زباله مورد استفاده قرار گیرد با دفن انواع پسماند آلوده نشود.
نظر شما