بازار؛ گروه ایران: شاخص رشد اقتصادی، یک شاخص کلیدی در هر اقتصاد است و مثبت شدن آن به معنای این است که تولید یک کشور در بخش های کالا و خدمات، افزایش پیدا کرده و این افزایش می تواند سرانه تولید و درآمد آن کشور و در نتیجه رفاه مردم را افزایش بدهد.
در برنامه پنجساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (۱۴۰۰ ـ ۱۳۹۶) مقرر شده که رشد اقتصادی سالیانه ایران ۸ درصد باشد. در عمل نرخ رشد اقتصادی سال ۱۳۹۸ به عنوان سال سوم این برنامه، بر اساس اعلام بانک مرکزی و مرکز آمار ایران (زیر مجموعه سازمان برنامه و بودجه) به ترتیب منفی ۶.۵ درصد و منفی ۷ درصد بوده که این وضع به معنای کوچک شدن اقتصاد ایران در سال گذشته است.
در گفت و گوی «بازار» با دکتر بهنام ملکی، اقتصاددان و مولف کتاب «توسعه اقتصادی و برنامه ریزی»، علت نرخ رشد اقتصادی نامناسب و پُر نوسان کشور ما در سال های اخیر بررسی شده است.
واقعیت این است که بخش عمده مشکل ما، داخلی است. در کشور ما، رانت وجود دارد ولی رانت، غیر قانونی اعلام نشده. همچنین فساد وجود دارد و سازوکارهای همگانی تعبیه نشده که با فساد مقابله کنیم. به هر حال، ناشایسته سالاری داریم و قوانینی که در جهت شایسته سالاری عمل شود ضعیف است
*یکی از اهداف اقتصادی که در قانون برنامه ششم توسعه آمده و در چارچوب سند چشم انداز ۲۰ ساله کشورمان باید تحقق پیدا کند نرخ رشد اقتصادی ۸ درصد در سال است. در سال ۱۳۹۸ مطابق اعلام بانک مرکزی نرخ رشد اقتصادی ما منفی ۶.۵ درصد بوده و بر اساس اعلام مرکز آمار ایران منفی ۷ بوده است. به اعتقاد شما، چرا ما به جای این که به اهداف برنامه ششم توسعه برسیم، مسیر متفاوتی را در پیش گرفته و رشد منفی را تجربه کرده ایم؟
در این زمینه دو دسته عوامل تاثیرگذار بوده که یکی از آنها خارجی است و یکی هم داخلی. عامل خارجی که مشخص است چرا که اقتصاد ما به درآمد نفتی وابستگی داشته و تحریم نفتی، باعث شده که رشد ما کاهش پیدا کند. تحریم بانکی نیز تاثیر مضاعف گذاشته و لطمه بیش تری به اقتصاد ما وارد کرده و صادرات غیر نفتی ما هم دچار اختلال شده است.
واقعیت این است که بخش عمده مشکل ما، داخلی است. در کشور ما، رانت وجود دارد ولی رانت، غیر قانونی اعلام نشده. همچنین فساد وجود دارد و سازوکارهای همگانی تعبیه نشده که با فساد مقابله کنیم. به هر حال، ناشایسته سالاری داریم و قوانینی که در جهت شایسته سالاری عمل شود ضعیف است. ما حتی قوانینی داریم که با این هدف، مغایرت دارد.
از طرفی، بهره وری ما پایین است و ما قوانین محکمی نداریم که بهره وری را ارتقا بدهیم. همچنین، فرار مغزها را از کشور داریم. از طرفی، کسری بودجه شدید داریم و علاوه بر همه اینها، گستردگی حجم بخش دولتی و عمومی را داریم بدون این که بازدهی داشته باشد. در سال های اخیر، با وجود این که ما کسری بودجه داشته ایم، دریافتی این بخش افزایش داشته است.
همچنین انحصارات مختلف وجود دارد و شاهد نبود شرایط رقابتی هستیم. از طرفی، بودجه های ناکارآمد به برخی نهادها اختصاص داده می شود. ساختار بودجه ما مشکل دارد و سالم نیست. ساختار بخش هزینه ای کشور نیز سالم نیست و بعضی جاها بودجه می گیرند ولی اثر مثبتی، روی اقتصاد ندارند بلکه حتی گاهی اثر منفی دارند.
همه این مسائل و مشکلات، باعث شده که رشد اقتصادی ما به جای این که ۸ درصد مثبت باشد، این مقدار رشد منفی داریم. البته شخصاً به خاطر این که رشد اقتصادی، کاهش داشته، از یک جهت خیلی دل نگران نیستم بلکه ما باید ببینیم برای توسعه اقتصادی کشور، چه اتفاقی افتاده است. رشد اقتصادی، یک بحث کمّی است و ممکن است با صادرات نفت، یک مقدار افزایش پیدا کند اما توسعه، یک مقوله کیفی است.
*وقتی که رشد اقتصادی کشور با نرخ ۸ درصد، چندین سال به طور مستمر ادامه پیدا کند سرانه تولید و متوسط درآمد جامعه هم بالا می رود. از این جهت، نرخ رشد اقتصادی به عنوان یک شاخص کمّی اهمیت دارد.
رشد اقتصادی بلند مدت همان توسعه اقتصادی است. اگر رشد به طور بلند مدت ادامه پیدا کند، توسعه محقق شده و اگر کوتاه مدت باشد توسعه تحقق پیدا نمی کند. ما اگر در همین شرایط فعلی که رشد اقتصادی منفی ۷ درصد داریم فرضاً در تولیدات دانش بنیان و تولیدات های تک (با فناوری بالا/ High Tech)، رشدهای ۲۰ یا ۳۰ درصدی داشتیم همین رشد منفی نیز قابل قبول بود یعنی باز اوضاع، امیدوار کننده بود. متاسفانه، ما این روند را هم طی نکرده ایم. در حوزه «دانش بنیان» و «های تک»، آمارها به درستی منتشر نمی شود یا این که در این حوزه، آن چیزی که انتظار داشتیم محقق نشده. برای تحقق توسعه، ما غافل بوده ایم از این که انسان های شایسته می توانند اقتصاد شایسته را محقق کنند و اقتصادی که شایسته نباشد، یک اقتصاد تاریکخانه ای می شود. یکی از تبعات اقتصاد تاریکخانه ای هم، همین رشد اقتصادی منفی و شاخص های منفی و ناامید کننده می شود. من امیدوارم که سیاست های عکس سیاست های فعلی را شاهد باشیم.
*در محاسبه نرخ رشد اقتصادی ایران، این طور است که این شاخص، رشد بخش های مختلف کشاورزی، صنعت و معدن، خدمات و نفت را بررسی و محاسبه می کند. تولیدات فناوری های پیشرفته و رشد آنها، در دل بخش صنعت و معدن گنجانده می شود و یک بخش محدود از کُل شاخص رشد اقتصادی را در برمی گیرد.
به هر حال، اگر شما بتوانید بذرهای اصلاح شده و نهال اصلاح شده را تولید کنید، رشد اقتصادی کشور افزایش پیدا می کند یعنی در بخش کشاورزی هم، تولیدات «های تک» وجود دارد اما ما تقریباً از این تولیدات غافل هستیم. برای مثال ما می توانیم بذر اصلاح شده، نهال اصلاح شده و ژن اصلاح شده تولید کنیم و از بیوتکنولوژی در کشاورزی استفاده کنیم. ما به هر حال، بخش کشاورزی را در اقتصادمان داریم ولی اقتصاد ما باید دانش پایه شود.
*ما حتی در زمینه بذر از جمله بذر خیار و گوجه فرنگی، وارد کننده هستیم و این بذرها از خارج از کشور وارد می شود.
ما اگر کشاورزی خودمان را به سمت دانش بنیانی می بُردیم، این طور نمی شد. بالاخره خجالت آور است که ما الان بذر را از کشورهای دیگر وارد می کنیم. بنابراین، ما باید سازوکارها را به نحو مناسب طراحی کنیم و متولیان مربوطه پاسخگو باشند.
افکار عمومی و رسانه ها نیز باید مطالبه گری کنند تا از مدارهای توسعه نیافتگی به تعبیر زنده یاد دکتر حسین عظیمی (اقتصاددان ایرانی) خارج شویم. اگر این تحولات رخ ندهد، همین روال فعلی ادامه پیدا می کند.
*در سال ۱۳۹۵ ایران رشد اقتصادی ۱۲.۵ داشت یعنی رشد آن سال ۴.۵ درصد، بیش از نرخ رشد ۸ درصدی برنامه ششم توسعه بود. آقای روحانی، رئیس جمهور تاکید خاصی بر آن رشد ۱۲.۵ درصدی سال ۱۳۹۵ دارند و نرخ رشد سال های دیگر را به نوعی می خواهند پنهان بماند.
برای سال ۱۳۹۸ بانک مرکزی نرخ رشد اقتصادی منفی ۶.۵ درصد اعلام کرده ولی رشد اقتصادی مثبت، در سال های مختلف و به صورت مستمر مهم است و باید مورد توجه باشد. چرا رویکرد دولت و شخص رئیس جمهور این طور است که فقط بر رشد جهشی یک سال خاص دست می گذارند؟
من جزو مقامات این دولت نیستم و باید از خود مقامات دولتی، این سوال را بپرسید که چرا این طور است ولی به عنوان یک اقتصاددان می توانم بگویم این وضع به خاطر این است که ما شاخص ها و نظارت ها را کنار گذاشته ایم و در خیلی جاها به نوعی سلیقه ای و میلی عمل می شود.
در حقیقت، پاسخگویی وجود ندارد. اگر شفافیت وجود داشت، باید آمارها به درستی مورد تحلیل قرار می گرفت و مدیران و کارشناسانی که سالم و درستکار هستند، مورد تقدیر قرار می گرفتند. همچنین مدیران و جریاناتی که ضد توسعه هستند باید به جامعه معرفی می شدند.
اگر شفافیت وجود داشت، باید آمارها به درستی مورد تحلیل قرار می گرفت و مدیران و کارشناسانی که سالم و درستکار هستند، مورد تقدیر قرار می گرفتند. همچنین مدیران و جریاناتی که ضد توسعه هستند باید به جامعه معرفی می شدند
بنابراین وقتی که فساد در سیستم، رسوخ پیدا کرده، خیلی چیزها زیر سوال می رود. الان آماری که منتشر می شود معلوم نیست این آمار چقدر صحت دارد و موارد زیادی نیز کتمان می شود. الان یکی از مشکلات اساسی که اقتصاد ما با آن روبرو هست، دروغگویی است و اگر مالیات بر دروغ داشتیم، تمام کسری بودجه می توانست تامین شود و جامعه به سمت سلامتی برود.
یکی از پایه های اسلام، دروغ نگفتن است. ما اگر می توانستیم دروغ را از جامعه خودمان حذف کنیم دیگر شاهد این اتفاقات نبودیم ولی یکی از علت ها این است که دروغ، رایج است و کسانی که قدرت دارند به نوعی دروغ خودشان را به عنوان حرف راست جلوه می دهند.
در حقیقت، پاسخگویی وجود ندارد. اگر شفافیت وجود داشت، باید آمارها به درستی مورد تحلیل قرار می گرفت و مدیران و کارشناسانی که سالم و درستکار هستند، مورد تقدیر قرار می گرفتند. همچنین مدیران و جریاناتی که ضد توسعه هستند باید به جامعه معرفی می شدند
*در کشور ما به طور رسمی، شیوع ویروس کرونا در اوایل اسفند سال ۱۳۹۸ اتفاق افتاد و در فروردین سال ۱۳۹۹، صندوق بین المللی پول اعلام کرد که نرخ رشد ایران در سال ۲۰۲۰ میلادی، منفی ۶ درصد می شود. بعد از انتشار این گزارش صندوق بین المللی پول، بلافاصله آقای روحانی گفتند که شرایط امسال شرایط خوبی است و رشد اقتصادی بدون نفت ما مثبت خواهد شد.
البته صندوق بین المللی پول در مهر امسال، در گزارش جدید خود، برآورد رشد اقتصادی ایران را با یک مقدار بهبود از منفی ۶ درصد به منفی ۵ درصد تغییر داد. این نوع تاکید آقای روحانی بر شرایط خوب امسال بر چه اساس است که اینقدر خوش بینانه به قضایا نگاه می کنند؟
به نظر می رسد که کلاً رئیس جمهور امیدوار است که در تحریم ها، گشایشی حاصل شود و درآمدهای نفتی، به اقتصاد تزریق شود. البته من در حوزه انجام اصلاحات ساختاری، علائم جدی نمی بینم که به بهبود رشد اقتصادی کشور کمک کند. من شخصاً بر این باورم که رانت خواری و رشوه خواری ای که در اقتصاد وجود داشته و امضاهای طلایی که توسط برخی از مقامات و مسئولان وجود دارد، همه انرژی جامعه را به خودش معطوف کرده است.
از طرفی، برخی از نخبگان، از کشور خارج شده اند و برخی نیز در این ساختارها، خودشان را حل می کنند تا بتوانند چیزی از این سفره عایدشان شود. آنچه که می ماند ۹۸ یا ۹۹ درصد مردم هستند که لای منگنه فشارهای اقتصادی قرار گرفته و به شدت آسیب پذیر هم شده اند.
در عین حال، به طور مستمر حجم طبقات پایین درآمدی جامعه ما، زیادتر می شود و فقط یک لایه است که هر روز فربه تر می شود. این لایه، لایه ای است که نوسانگیر بوده و یک روز از محل ارز سودهای هنگفتی به جیب می زند، یک روز از طریق بورس، سودهای کلانی به جیب می زند و یک روز هم از طریق مسکن و یک روز از طریق سکه و غیره.
این جریان به رانت های اطلاعاتی در حوزه اقتصاد وصل است. در واقع مردم به عنوان موش آزمایشگاهی هستند و این طور با اموال ملت برخورد می شود. به این صورت که مردم را هیجانی کرده و به یک بازار می کشانند و آن بازار را برجسته می کنند و بعد یک دفعه، زیر پای مردم را خالی می کنند. این یک مصیبت، در اقتصاد ایران است.
در حال حاضر هم، حجم نقدینگی در اقتصاد کشور بسیار بالاست. این نقدینگی مثل یک اژدهای خفته عمل کرده و این نقدینگی به هر سمت و سویی می رود در آنجا تورم ایجاد می کند و در هر جا، زیر پای مردم خالی شود اموال افراد درگیر با آن، به غارت می رود. ما هیچ مکانیسم جدی مثل مالیات بر سفته بازی یا مالیات بر رانت یا مالیات بر انحصارات نداریم. این نوع مکانیسم ها، تنظیم کننده های اقتصاد هستند و وقتی این سازوکارها را نداریم، یک عده بی محابا فعالیت می کنند.
*بر اساس اعلام مرکز آمار ایران، نرخ رشد اقتصادی ما در سه ماهه اول سال ۱۳۹۹، منفی ۳.۵ درصد شده. کشورهای دیگر از جمله آلمان، بعد از شیوع کرونا، بیش از ایران رشد منفی داشتند. آقای روحانی هم، ایران را با آلمان مقایسه کرده و گفته که وضع اقتصادی ما نسبت به کشوری مانند آلمان، بهتر است.
در دوره شیوع کرونا، به نظر شما وضعیت اقتصادهای دیگر چگونه بوده و اگر مقایسه شود کشور ما و کشورهای دیگر را چگونه ارزیابی می کنید؟
من مبنای دیدگاه آقای روحانی را نمی دانم و همچنین نمی توانم راجع به آن اظهار نظر کنم ولی در مجموع، اقتصادهایی که پاک بوده و آلوده به فساد نیستند، ظرفیت های بالایی برای اختراعات، ابتکارات، نوآوری و تولید دارند. اقتصادهایی مثل ژاپن، آلمان، فنلاند، سوئد و دانمارک را نمی شود با ساختارهای اقتصادی کشورهای درگیر با فساد مقایسه کرد و آنها را یکسان در نظر گرفت.
*منظور آقای روحانی در مورد تاثیر منفی ناشی از شیوع کرونا بوده است. ما می دانیم که آلمان برخی محدودیت های قرنطینه ای برقرار کرد و رشد اقتصادی این کشور در سه ماهه دوم سال ۲۰۲۰ در حد ۱۰ درصد منفی شده و مرکز آمار رشد منفی ایران را ۳.۵ اعلام کرده و آقای روحانی به نوعی می گوید ایران بهتر عمل کرده است.
در کشور آلمان، به حقوق شهروندی، بیش تر توجه می شود. در آنجا خیلی از کارها را به خاطر کرونا، تعطیل کردند ولی کشور ما، به آن شکل فعالیت های تولیدی خودش را تعطیل نکرد. به خاطر این که به اقتصاد لطمه وارد نشود، ما همه بخش های اقتصادی کشور را تعطیل نکردیم.
یکی از مزیت های ما در سال ۱۳۹۹ بخش کشاورزی بود. به خاطر تَرسالی و بارندگی های خوبی که داشتیم تولید محصولات کشاورزی ما به شدت افزایش پیدا کرد ولی با این حال، نتوانستیم این محصولات را صادر کنیم و مصرف زیادی هم در داخل کشور وجود نداشت. در نتیجه خیلی از محصولات کشاورزی در دست کشاورز ماند و از بین رفت.
یکی از مزیت های ما در سال ۱۳۹۹ بخش کشاورزی بود. به خاطر تَرسالی و بارندگی های خوبی که داشتیم تولید محصولات کشاورزی ما به شدت افزایش پیدا کرد ولی با این حال، نتوانستیم این محصولات را صادر کنیم و مصرف زیادی هم در داخل کشور وجود نداشت. در نتیجه خیلی از محصولات کشاورزی در دست کشاورز ماند و از بین رفت
*صندوق بین المللی پول در گزارش جدید خود که در مهر امسال منتشر شد با تجدیدنظری که راجع به ایران داشت اعلام کرد که رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۲۰ میلادی منفی ۵ می شود. در حالی که آقای روحانی بر شرایط خوب اقتصادی ما تاکید داشته و رشد اقتصاد امسال را مثبت می دانند و البته قانون برنامه ششم توسعه هم نرخ رشد ۸ درصد را هدفگذاری کرده است. به اعتقاد شما، نرخ رشد اقتصادی ما در سال ۱۳۹۹ چقدر می شود؟
این موضوع به عوامل مختلفی بستگی دارد. اقتصاد ما ظرفیت هایی دارد ولی ما از آن استفاده نمی کنیم. اگر همین ساختار گذشته و جاری ادامه پیدا کند، من اوضاع را چندان مثبت نمی بینم مگر این که در ارتباط با تحریم ها، فضای جدیدی گشوده شود.
البته همان گشایش ها باعث می شود برخی فعالیت ها در آن فضای جدید دچار مشکل شوند. چرا که الان اقتصاد ما، خودش را با نرخ ارز گران قیمت تطبیق داده است.
*صندوق بین المللی پول گفته رشد اقتصادی ایران منفی ۵ می شود و مرکز آمار هم، نرخ رشد اقتصادی منفی ۳.۵ درصد را برای سه ماهه اول سال ۱۳۹۹ اعلام کرده است. شما در مجموع فکر می کنید رشد اقتصادی ما چه عددی خواهد شد؟
در این زمینه لازم است که تاثیر بودجه امسال را هم در نظر بگیریم چرا که بودجه سال ۱۳۹۹ کسری دارد. وقتی که ما هزینه را می تراشیم و دستگاه ها خرج می کنند ولی منبع مالی نداریم، ناچاریم به بانک مرکزی فشار بیاوریم. بانک مرکزی هم از طریق بانک ها عمل کرده و خلق نقدینگی و خلق اسکناس می کند. هر مقدار پول پُر قدرتی که تزریق می شود حدوداً ۷ برابر، تورم افزایش پیدا می کند. این وضع، باعث نابرابری های بیش تر می شود.
*بالاخره در سال ۱۳۹۸ هم نرخ رشد اقتصادی کشورمان منفی ۶.۵ درصد بوده است.
در حال حاضر، بخش عمده ای از سال ۱۳۹۹ گذشته و بیش از دو، سه ماه، ماه های موثری نمانده است. من فکر می کنم اگر تحریم ها لغو شود، ممکن است به رشد مثبت برسیم اما آنچه باعث نگرانی می شود این است که ما با اعداد رشد، بازی کنیم. در حالی که ما باید به فکر توسعه اقتصادی باشیم.
من حتی نسبت به اساس محاسبه همان اعداد رشد هم تردید دارم که صحت داشته باشند. چرا که دستگاه های ما، چندان به طور علمی اقدام نمی کنند. ما اقتصاد و جامعه، شفافی نداریم و عددها، تقریبی و برآوردی است.
بخش عمده ای از سال ۱۳۹۹ گذشته و بیش از دو، سه ماه، ماه های موثری نمانده است. من فکر می کنم اگر تحریم ها لغو شود، ممکن است به رشد مثبت برسیم اما آنچه باعث نگرانی می شود این است که ما با اعداد رشد، بازی کنیم. در حالی که ما باید به فکر توسعه اقتصادی باشیم
*به هر حال، آقای بایدن هم از اول بهمن امسال، رئیس جمهور می شود و اگر بخواهد تحریم نفتی را بردارد، از آن زمان به بعد است. جنابعالی در مجموع برای امسال چقدر نرخ رشد اقتصادی پیش بینی می کنید؟
من فکر می کنم بیش از یک یا دو درصد، نباشد. این عددها مربوط به حالت های خوش بینانه است.
*در حالت بد بینانه، احتمالاً چقدر می شود؟
در حالت بدبینانه، همین آمارهایی که مطرح شده، اتفاق می افتد. برای مثال ۶ درصد تا ۸ درصد منفی می شود. بنابراین، به نظر من در حالت خوش بینانه نهایتاً ۲ درصد می شود و در حالت بد بینانه نیز منفی ۸ خواهد شد.
نظر شما