بازار؛ گروه ایران: ماه های پایانی دولت دوم حسن روحانی فرا رسیده و همچنان که تورم بالای ۳۰ درصد سال ۱۳۹۲، یک معضل اساسی کشور بود که مخصوصاً به دهک ها و افراد کم درآمد و با درآمد متوسط لطمه می زد.
دولت روحانی، با نیروهایی از جمله اسحاق جهانگیری، محمدرضا نعمت زاده و محمد شریعتمداری و بیژن زنگنه، به میدان آمد که سابقه وزارت در دولت های پیشین را داشتند و عنوان ژنرال های کابینه را یدک می کشیدند. در مقابل، برخی از چهره های کلیدی و اثرگذار این دولت، از جمله محمود واعظی، محمدباقر نوبخت و مسعود نیلی، سابقه وزارت نداشتند.
حاصل کار این دولت، پیش روی همگان قرار دارد و «بازار» در گفت و گو با ناصر ایمانی فعال و تحلیلگر سیاسی که دستی بر فعالیت های اقتصادی هم دارد، عملکرد عناصر مهم و اصلی دولت حسن روحانی را مورد کند و کاور قرار داده است.
مشکل اصلی این بود که آقای روحانی، جهت گیری اقتصادی خاصی نداشت الّا تاکید بر این که با حل مشکلات خارجی، مشکلات اقتصادی کشور را هم حل خواهد کرد یعنی محور تحولات اقتصادی کشور، بر اساس عوامل داخلی نبود
*از زمان انتخابات سال ۱۳۹۲ که آقای روحانی برنده شد امید زیادی ایجاد کرد و یک مقدار از انتظارات تورمی کاهش پیدا کرد و نرخ ارز و نرخ دلار پایین آمد. یکی از شعارهای اصلی آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی، کنترل تورم بود و الان دوباره، نرخ تورم افزایش پیدا کرده است.
با گذر زمان و هر چه جلوتر آمده ایم باز اوضاع اقتصادی، شبیه وضعیت قبلی است. از طرفی، اخیراً جنابعالی گفته اید که آقای جهانگیری به عنوان معاون اول رئیس جمهور کنار گذاشته شده و آقای نوبخت و آقای واعظی، اختیارات بیش تری در دولت کسب کرده اند. از نظر جنابعالی، ترکیب بندی کابینه آقای روحانی چگونه بوده و چه تغییرات و تحولاتی در این دولت اتفاق افتاده است؟
ما اگر از منظر اقتصادی بخواهیم صحبت کنیم، مشکل اصلی این بود که آقای روحانی، جهت گیری اقتصادی خاصی نداشت الّا تاکید بر این که با حل مشکلات خارجی، مشکلات اقتصادی کشور را هم حل خواهد کرد یعنی محور تحولات اقتصادی کشور، بر اساس عوامل داخلی نبود و بر اساس عاملی بود به نام عامل خارجی.
آقای روحانی، حتی هیچ برنامه ای برای کنترل تورم نداشت و مشخص نبود می خواهد تورم را بر چه اساس کنترل کند و کنترل تورم، پایدار باشد. در آن زمان، ایشان هیچ برنامه ای ارائه نکرد و کنترل تورمی هم که ایشان انجام داد بر اساس افزایش حجم نقدینگی بود که بعداً آثار سوء خودش را نشان داد. معلوم شد که ما ۳۰۰ درصد و حتی ۴۰۰ درصد افزایش رشد نقدینگی داشته ایم و همین موضوع، بعداً منجر به تورم شد.
در حقیقت، آقای روحانی می خواست در کوتاه مدت و مثلاً با اهرم های مصنوعی، اقتصاد کشور را نگه دارد تا به نقطه مذاکرات خارجی برسد و با آن بتواند مشکلات اقتصادی کشور را حل کند.
البته آن هدف هم تحقق پیدا نکرد و وقتی این طور نشد، تمام پنبه ها رشته شد یعنی آقای روحانی نتوانست در مجموع موفق شود. چون اهرم های داخلی را به کار نگرفته بود و فقط می خواست موقتاً برخی عوامل مهم در ذهن مردم مثل تورم را کنترل کند. آن هم از راه ناصحیح انجام شد که منجر به رشد نقدینگی شد تا کار را به مذاکرات خارجی برساند.
مذاکرات خارجی انجام شد و توافق هسته ای (برجام) به دست آمد ولی بعداً آمریکا از این توافق خارج شد. بنابراین، آقای روحانی مانده و یک اقتصاد به هم ریخته.
کنترل تورمی هم که ایشان انجام داد بر اساس افزایش حجم نقدینگی بود که بعداً آثار سوء خودش را نشان داد. معلوم شد که ما ۳۰۰ درصد و حتی ۴۰۰ درصد افزایش رشد نقدینگی داشته ایم و همین موضوع، بعداً منجر به تورم شد
*یکی از چهره های برجسته دولت آقای روحانی، آقای اسحاق جهانگیری بود که سابقه وزارت صنایع و معادن هم داشت. در این دوره چند ساله، انتظاراتی از آقای جهانگیری وجود داشت و در این مدت به عنوان معاون اول منصوب شده بود و فرمانده ستاد اقتصاد مقاومتی بود.
اگر بخواهیم افراد کابینه آقای روحانی را بررسی کنیم افراد کلیدی و به طور خاص آقای جهانگیری را چطور تحلیل می کنید؟
در دولت اول آقای روحانی، قرار بود نقش اصلی و محوری مسائل اقتصادی کشور به عهده آقای نهاوندیان و آقای دکتر نیلی باشد و البته آنها در این زمینه ناموفق بودند. آقای جهانگیری، یک عامل اجرایی بود و تصمیم گیرنده سیاست های کلان اقتصادی کشور نبود. در دولت دوم آقای روحانی، آقای جهانگیری به دلیل مسائل سیاسی که با آقای روحانی پیدا کرد کنار کشید و آقای نیلی هم تقریباً از دولت جدا شد. از طرفی، آقای نهاوندیان هم هیچ اقدام خاص اقتصادی که سیاستگذاری کلان اقتصادی باشد، انجام نداد و البته در دولت اول آقای روحانی نیز انجام نداد.
آقای جهانگیری به دلیل مسائل سیاسی که با آقای روحانی پیدا کرد کنار کشید و آقای نیلی هم تقریباً از دولت جدا شد. از طرفی، آقای نهاوندیان هم هیچ اقدام خاص اقتصادی که سیاستگذاری کلان اقتصادی باشد، انجام نداد
*آقای نهاوندیان در دولت اول، رئیس دفتر رئیس جمهور بود.
بله رئیس دفتر بود ولی اگر کسی می خواهد مهره های کلیدی اقتصادی دولت را نام ببرد، آقای نیلی و آقای نهاوندیان بودند. این افراد، افراد اقتصادی دولت آقای روحانی بودند و همین طور آقای نوبخت. در مسائل اقتصادی، دو فاکتور مهم است که یک فاکتور، سیاست های کلان است و یک فاکتور هم عوامل اجرایی. در سیاست های کلان، به دلیل خروج آمریکا از برجام، دولت آقای روحانی شکست خورد.
از جهت عوامل اجرایی نیز، یکی از مهمترین عوامل اجرایی، آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور بود. او عمدتاً بحث های اقتصادی را پیگیری می کرد. ایشان هم در دولت دوم آقای روحانی، کنار کشید. بنابراین، دولت دوم آقای روحانی، هم با بی سیاستی مواجه شد و هم بی مدیریت اجرایی. این حالت، اوضاع را به شکلی درآورد که شاهد آن هستیم.
یکی از مهمترین عوامل اجرایی، آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور بود. او عمدتاً بحث های اقتصادی را پیگیری می کرد. ایشان هم در دولت دوم آقای روحانی، کنار کشید. بنابراین، دولت دوم آقای روحانی، هم با بی سیاستی مواجه شد و هم بی مدیریت اجرایی
*در سال ۱۳۹۶ تغییرات و تحولاتی در دولت ایجاد شد و این بحث مطرح بود که اختیارات آقای جهانگیری کم شده و حتی برخی از رسانه ها موضوع کوچ جهانگیری از متن دولت به حاشیه را مطرح کردند. این بحث ها در آذر ۱۳۹۶ هم مطرح بود و تضعیف جایگاه آقای اسحاق جهانگیری شروع شده بود.
این موضوع از دولت دوم کلید خورد یعنی بعد از انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل دولت دوم آقای روحانی. بعد از این که آقای روحانی خیالش راحت شد از این که دیگر رئیس جمهور است، تغییرات را آغاز کرد. ما محور نوبخت ـ نهاوندیان را در مقابل محور آقای جهانگیری داشتیم. آقای روحانی، ترجیح داد که محور آقای نوبخت ـ نهاوندیان باشد و آنها را پُر قدرت کرد.
آقای جهانگیری نیز، به همین دلیل کنار کشید. به دلیل مسائل سیاسی، آقای جهانگیری نخواست از دولت کنار بکشد و استعفا بدهد ولی به عنوان یک چهره کاملاً کم اثر در داخل دولت ماند. مشکل اصلی آقای جهانگیری با آقای نوبخت و اقای نهاوندیان بود و آقای جهانگیری می خواست، آنها گرداننده اصلی سیاست های دولت نباشند ولی آقای روحانی، آنها را ترجیح داد.
*اشاره کردید به این که به خاطر دلایل سیاسی، آقای جهانگیری از دولت آقای روحانی نرفت. وقتی که جایگاه آقای جهانگیری به عنوان معاون اول، تضعیف شده به چه علت از نظر سیاسی، کناره نگرفت؟
در اینجا بحث های جناحی مطرح می شود. اساساً آقای جهانگیری، مظهر حضور جریان اصلاح طلب در دولت آقای روحانی بود. اگر ایشان کنار می کشید به معنای این بود که اصلاح طلبان از دولت آقای روحانی کنار کشیدند و هزینه این کار، بسیار بالا بود.
از طرف دیگر، دولت دوم آقای روحانی با خارج شدن آمریکا از برجام مواجه شد و این موضوع، فشار را بر دولت زیاد کرد. در این حالت، کنار رفتن آقای جهانگیری ممکن بود به این تعبیر شود که بعد از این که برجام رفت، آقای جهانگیری هم رفت. به همین دلیل، برای این که نمی خواست این هزینه سیاسی را بپردازد، ایشان ترجیح داد که در دولت بماند.
*شما مدتی قبل گفته اید که حزب کارگزاران سازندگی، در اصل میهمان جریان اصلاح طلب است ولی الان می گویید آقای جهانگیری مظهر حضور اصلاح طلبان در دولت اقای روحانی است.
این مساله مربوط به الان است ولی در سال ۱۳۹۶ که آقای روحانی، برای بار دوم در انتخابات پیروز شد آن زمان، کارگزاران میهمان نبود. در آن زمان، کارگزاران یکی از اعضای اصلاح طلبان بود. الان که مسائل جدید پیش آمده، دولت بسیار ناکارآمد عمل کرد و هزینه آن را باید اصلاح طلبان بدهند، در اینجا و به طور خاص از زمان انتخابات مجلس یازدهم، اختلاف نظرات شروع شد.
وقتی که انتخابات مجلس می خواست برگزار شود، یک اختلاف شدید بین اصلاح طلبان و کارگزاران پیش آمد. در واقع نه بین اصلاح طلبان و حزب کارگزاران بلکه بین بسیاری از جریانات و طیف های مختلف اصلاح طلب. به خاطر این موضوع اختلاف پیش آمد و یکی از آنها کارگزاران بودند. این وضع، منجر به یک انشقاق در درون اصلاح طلبان شد و هنوز هم ادامه دارد.
آقای واعظی، یکی از چهره های بسیار نزدیک به شخص آقای روحانی است یعنی آقای روحانی، مثل چشم خودش به دو نفر اعتماد دارد که یکی از آنها آقای نوبخت بوده و یک نفر دیگر هم، آقای واعظی است. نوبخت وواعظی، برای روحانی مثل مشایی وبقایی برای احمدی نژاد بودند
*ما می دانیم که آقای نهاوندیان، یکی از نیروهای فکری و اقتصادی نزدیک به آقای علی لاریجانی هستند و بوده اند. آقای نهاوندیان معاون اقتصادی رئیس جمهور شده ولی اختیارات مشخصی ندارد.
وقتی که آقای نهاوندیان از رئیس دفتری برکنار شدند و معاون شدند، یک بحث مطرح شد به این صورت که برکنار شدن آقای نهاوندیان در اصل به معنای تضعیف آقای جهانگیری است. دیدگاه جنابعالی، نسبت به چنین اظهار نظرهایی چگونه است؟
آقای واعظی، یکی از چهره های بسیار نزدیک به شخص آقای روحانی است یعنی آقای روحانی، مثل چشم خودش به دو نفر اعتماد دارد که یکی از آنها آقای نوبخت بوده و یک نفر دیگر هم، آقای واعظی است.
*تا قبل از پیروزی آقای روحانی در انتخابات سال ۱۳۹۲، آقای نوبخت معاون اقتصادی و آقای واعظی معاون بین الملل آقای روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بودند.
بله؛ در زمانی که آقای روحانی رئیس مرکز بودند، این طور بود.
*این سه نفر از قدیم یک تیم بوده اند و الان هم حلقه اول دولت هستند.
دقیقاً حلقه اول بوده و چیزی مثل آقای مشایی و آقای بقایی، در دولت آقای احمدی نژاد هستند. این دو نفر، حرف اول را در دولت آقای روحانی می زنند. طیف نوبخت و واعظی و نهاوندیان، قدرت زیادی در دولت دوم آقای روحانی گرفتند و در عمل، آقای جهانگیری را به حاشیه راندند.
این انتخابی بود که آقای روحانی داشت و در واقع، این اشتباه آقای جهانگیری بود. چرا که آقای جهانگیری، تصور می کرد آقای روحانی، او (جهانگیری) را بر محور واعظی و نوبخت و نهاوندیان ترجیح می دهد. البته آقای نهاوندیان، در پله بعدی و بعد از آقای واعظی و آقای نوبخت است. آقای روحانی، مطابق میل آقای جهانگیری عمل نکرد. در اینجا آقای جهانگیری، شکست خورد یعنی آقای جهانگیری، به اشتباه محاسبه کرده بود.
آقای جهانگیری، تصور می کرد آقای روحانی، او (جهانگیری) را بر محور واعظی و نوبخت و نهاوندیان ترجیح می دهد. البته آقای نهاوندیان، در پله بعدی و بعد از آقای واعظی و آقای نوبخت است
*آقایان روحانی، نوبخت و واعظی، سالیان سال در مرکز تحقیقات استراتژیک، همکار و همفکر بوده اند. به نظر شما، چرا آقای جهانگیری چنین تصوری داشته است که خودش توسط آقای روحانی ترجیح داده می شود؟
آقای جهانگیری فکر می کرد که پشتوانه جناحی اصلاح طلبان را دارد و آقای روحانی هیچوقت نمی آید حمایت اصلاح طلبان را از دولت خودش جدا کند و به آن دو، سه نفر بچسبد.
در حالی که آقای روحانی، این کار را انجام داد و آقای روحانی در دولت دوم، خودش را از پشتیبانی جناحی بی نیاز می دید. به خاطر این که قرار نیست بیش از یک دوره بماند. بنابراین، آقای روحانی فکر می کند اگر جناحی هم، از او حمایت نکند اِشکال ندارد. این مشکلی است که در دولت های دوم، معمولاً روسای جمهور گرفتار آن می شوند.
*نرخ دلار در پایان سال ۱۳۹۶ با قیمت تومان ۴۸۰۰ تومان بسته شد و در همان روزهای اول فروردین و ابتدای سال ۱۳۹۷، التهاب و نوسانات قیمتی شدیدی در بازار ارز ایجاد شد. در همان فروردین دولت آقای روحانی تک نرخی شدن دلار در ۴۲۰۰ تومان را اعلام کرد. آقای سیف رئیس کل بانک مرکزی آن زمان، در مصاحبه ای در تیر ماه سال ۱۳۹۹ گفته که در سال ۱۳۹۷ تاکید داشته که نرخ دلار حداقل ۴۸۰۰ تومان باشد و نه ۴۲۰۰ تومان. بعد هم آقای سیف امسال گفته در جلسه ای که همان زمان برگزار شده آقای روحانی تاکید داشته که قیمت دلار در ۳۸۰۰ تومان تک نرخی شود ولی نهایتاً نرخ ۴۲۰۰ نهایی شد.
آقای سیف در ادامه می گوید که آن موقع اعضای هیات دولت انتظار داشتند که او (سیف) این نرخ ۴۲۰۰ تومان را اعلام کند که زیر بار نرفته و آقای روحانی به آقای جهانگیری گفته در مصاحبه با صدا و سیما این نرخ را اعلام کند.
البته جنابعالی اعتقاد دارید که نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی کارشناسی شده نبود و قبل از خارج شدن آمریکا از برجام، این تصمیم گرفته شد. به نظر شما چرا آقای جهانگیری انجام این کار را قبول کرده و به نوعی اعتبار خودش را از دست داد؟
اولاً این اظهارات، اظهارات آقای سیف است و معلوم نیست که این اظهارات، چقدر درست باشد. این یک نکته است چون آقای سیف، خودش یک پرونده تاریک در خصوص تحولات ارزی دارد در همان سال هایی که رئیس بانک مرکزی بودند. بعد هم ایشان نمی تواند اخبارگوی خوبی در این زمینه باشد چون پرونده مدیریتی خودش نیز مبهم است. البته پرونده مدیریتی او را می گویم و نه پرونده شخصی.
اگر از این بحث بگذریم، مساله کسانی که به نرخ دلار ۴۲۰۰ تومان انتقاد داشتند، دارند و الان هم دارند، فقط معطوف به نرخ نیست و مساله آنها، بر سر این مدل است. اگر نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی، حتی ۴۸۰۰ تومان هم اعلام می شد، باز این انتقادات وارد بود. مساله بر سر این بود که یک نرخ ثابت گذاشته و اعلام کردند هر فرد هر چقدر ارز ۴۲۰۰ تومانی برای هر منظوری می خواهد دریافت کند.
اعتراض به این نرخ، از این نظر بود و حتی اگر آقای جهانگیری به جای ۴۲۰۰ تومان، عدد ۴۸۰۰ تومان را اعلام و همین مدل را مطرح می کرد باز هم، این انتقادات وجود داشت. از آن بدتر، این است که نرخ دلار آزاد در حد ۲۵ هزار تومان است ولی هنوز هم نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی باقی مانده است.
آقای روحانی در دولت دوم، خودش را از پشتیبانی جناحی بی نیاز می دید. به خاطر این که قرار نیست بیش از یک دوره بماند. بنابراین، آقای روحانی فکر می کند اگر جناحی هم، از او حمایت نکند اِشکال ندارد
*دولت می گوید دلار ۴۲۰۰ تومانی را برای کالاهای اساسی می دهد.
می گویند دلار ۴۲۰۰ تومان را برای کالاهای اساسی اختصاص می دهند و البته عمده ارز هم برای واردات کالاهای اساسی می رود. بنابراین، انتقاد بر سر مدل است.
*به اعتقاد شما، آیا اعتبار آقای جهانگیری با این نرخ دلار و پایدار نماندن این نرخ و افزایش چند برابری آن، دچار خدشه اساسی شد؟
قطعاً همین طور است و این یکی از اشتباهات آقای جهانگیری بود. شما آدم های سیاسی را مُبرّا از اشتباه ندانید چرا که آدم های سیاسی، بسیار اشتباه می کنند. این اشتباه، یکی از اشتباهات آقای جهانگیری است.
*سال ۱۳۹۹ به عنوان سال جهش تولید نامگذاری شد و آقای روحانی در مرداد امسال، موضوع گشایش اقتصادی را مطرح کرد. آقای جهانگیری هم، رئیس کارگروه ویژه رفع موانع جهش تولید شد که نمایندگان سه قوه در آن عضویت دارند.
با تشکیل این کارگروه، دوباره اسم آقای جهانگیری در این دولت مطرح شد. به نظر جنابعالی، در چند ماه آخر دولت آقای روحانی، آیا دولت می تواند با حضور آقای جهانگیری، کارنامه بهتری داشته باشد؟
خیر. به نظر من، آقای روحانی کارهایی را که نمی خواهد به طور جدی انجام شود به آقای جهانگیری می دهد. آقای روحانی، چندان انگیزه ای برای تحقق جهش تولید ندارد و هنوز هم فکر می کند مشکلات کشور، با این روش ها حل نمی شود.
بنابراین، آقای روحانی کار را به آقای جهانگیری داده و آقای روحانی می داند که آقای جهانگیری، برای این کار و هیچ کار دیگری، انگیزه ندارد یعنی کارهایی را که آقای روحانی تمایل ندارد انجام شود یا تمایل ندارد به طور جدی انجام شود، به آقای جهانگیری می دهد چون می داند که آقای جهانگیری انگیزه ندارد.
آقای روحانی کارهایی را که نمی خواهد به طور جدی انجام شود به آقای جهانگیری می دهد. آقای روحانی، چندان انگیزه ای برای تحقق جهش تولید ندارد و هنوز هم فکر می کند مشکلات کشور، با این روش ها حل نمی شود
*پس هم آقای روحانی و هم آقای جهانگیری فهمیده اند که طرف مقابل انگیزه ندارد؟
بله. آقای روحانی در دو، سه سال گذشته می توانست به سادگی بفهمد که آقای جهانگیری چطور کار می کند. آقای جهانگیری، در یک گوشه هست، فقط عنوان معاون اول رئیس جمهور را دارد و عملاً مسئولیتی را به عهده نگرفته است. خیلی از ستادهایی که آقای جهانگیری، ریاست آنها را به عهده داشته تشکیل نمی شود یا خیلی دیر تشکیل می شود یا تصمیم خاصی نمی گیرد.
*ولی شما اعتقاد دارید که آقای روحانی در این میانه آقای نوبخت و آقای واعظی را تقویت کرده است. پس از نظر شما، خود آقای روحانی، در بی اثر شدن آقای اسحاق جهانگیری نقش دارد؟
قطعاً همین طور است و در این زمینه هیچ شکی وجود ندارد.
نظر شما