بازار؛ گروه انرژی: در حالی دولت قصد دارد که بخش زیادی از منابع درآمدی خود را از محل فروش اوراق سلف نفتی در بورس تامین کند که رییس کمیسیون انرژی پارلمان بخش خصوصی می گوید: ۴۰ درصد خرید و فروش هایی که در بورس انجام می شود غیر واقعی است. به جای اینکه محصول عرضه شده در بورس به دست بخش خصوصی برسد، بخش خصولتی صاحب آن می شود. رضا پدیدار ادامه می دهد: حدود ۱۰ سال از فعالیت بورس انرژی در کشور می گذرد اما سهم بخش خصوصی در آن بسیار کم است. به عنوان مثال بخشخصوصی سهم اندکی در تجارت بنزین ایران دارد و این شرکتهای دولتی و خصولتی هستند که در این میدان یکهتازی میکنند. به گفته او، بر اساس آمار موجود ضریب خدمات بخش اقتصاد به ۵۵ درصد رسیده است این یعنی اینکه ۵۵ درصد اقتصاد ما دلالی است. ۲۵ درصد اقتصاد مربوط به کشاورزی بوده و حدود ۲۰ درصد اقتصاد ما در اختیار تولید است. متن کامل گفتگوی بازار با رضا پدیدار رییس کمیسیون انرژی پارلمان بخش خصوصی را در ادامه میخوانید:
* بر اساس آنچه اعلام شده دولت قرار است که بخش اعظمی از منابع درآمدی خود در لایحه بودجه ۱۴۰۰ را از محل فروش اوراق نفتی تامین کنند. این طرح تا چه اندازه قابلیت اجرایی شدن را دارد؟ ضمن اینکه شرایط فعلی بازار نفت به هیچ وجه قابل پیش بینی نبوده و ریسک زیادی را به سرمایه گذاران تحمیل میکند؟
فروش اوراق سلف نفتی یکی از راههای کسب درآمد دولتهایی است که منابع نفتی دارند. این طرح از ۵۰ سال پیش در دنیا مرسوم بوده و اتفاق تازه ای نیست. به عنوان مثال فردی هر بشکه نفت را در بورس به قیمت ۳۰ دلار خریداری میکنند، ممکن است ۶ ماه دیگر بهای نفت به بشکه ای ۷۰ دلار رسیده باشد، ممکن است ۲۰ دلار باشد. در واقع کسی که وارد بورس میشود، ریسک سرمایه گذاری در آن را هم باید بپذیرد.
حدود ۶۰ درصد کارکرد بورس انرژی واقعی است و ۴۰ درصد دیگر غیر واقعی است. دلیل غیر واقعی بودن کارکرد بورس انرژی در عرضه و تقاضاهای غیر واقعی باید جستجو کرد. متاسفانه حدود ۴۰ درصد از معاملاتی که در بورس انرژی میشود غیر شفاف است
* یعنی خرید و فروش کاغذی نفتی یک رفتار معمول در بسیاری از کشورهاست؟
قرار نیست معاملات در بورس فیزیکی باشد بلکه میتواند کاغذی باشد، یعنی نفت را بخریم ولی جابجا نکنیم و این کاغذها دست ما هست تا زمانی که به فروشنده نهایی بدهیم و تسویه کنیم.
* اما سوال اینجاست که عرضه اوراق سلف نفتی میتواند انتظارات تورمی را در کشور کاهش بدهد؟
علی القاعده بورس نبض اقتصاد است. اگر بورس و مردم به درستی عمل کنند و نبض اقتصاد را در دست بگیرند، نوعی توازن در اقتصاد ایجاد میشود. از یک سو نقدینگی کشور وارد بخش مولد جامعه میشود و از سوی دیگر چه دولت و چه بخش خصوصی میتوانند نسبت به تامین منابع مالی مورد نیاز برای اجرای طرحهای خود اطمینان پیدا کنند.
* اما نگاهی به وضعیت بورس در ماههای گذشته نشان میدهد که نبض اقتصاد ایران به درستی عمل نمی کند. در ماههای ابتدایی سال شاهد شرد شاخص تا ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد هم پیش رفت اما به یکباره شاهد سقوط شاخص تا مرز یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد بودیم. این صعود و سقوطها نشان میدهد که مدیریت درستی روی نبض اقتصاد ایران صورت نمی گیرد
این رشد و ریزشهای شاخص نشان میدهد که اقتصاد ما به شدت هیجانی است. طبیعی است که این هیجانی بودن تبعاتی دارد.
بخشخصوصی سهم اندکی در تجارت بنزین ایران دارد و این شرکتهای دولتی و خصولتی هستند که در این میدان یکهتازی میکنند. متاسفانه پس از گذشته نزدیک به یک دهه از راهاندازی بورس انرژی، بخش خصوصی به جز صادرات محدود به چند بازار کشورهای همسایه، هنوز نتوانسته است در این تجارت عرضاندام کند
* در بورس انرژی اوضاع چطور است و کارکرد این بورس تا چه اندازه واقعی است؟
حدود ۶۰ درصد کارکرد بورس انرژی واقعی است و ۴۰ درصد دیگر غیر واقعی است. دلیل غیر واقعی بودن کارکرد بورس انرژی در عرضه و تقاضاهای غیر واقعی باید جستجو کرد. متاسفانه حدود ۴۰ درصد از معاملاتی که در بورس انرژی میشود غیر شفاف است. در برخی از معاملات عرضه کنندگان غیر واقعی هستند و در برخی دیگر خریداران.
* منظور شما از این گفته که عرضه کنندگان یا خریداران غیر واقعی هستند، چیست؟
عرضه کنندگان محصول در بورس باید کسانی باشند که به صورت شفاف مشخص باشند چه محصولی را عرضه میکنند و این شفافیت به صورت کامل وجود ندارد. از طرف دیگر به جای اینکه مردم و بخش خصوصی محصولات عرضه شده در بورس را خریداری کنند، شرکتهای خصولتی محصولات عرضه شده در بورس را خریداری میکنند. شرکتهایی که یک سر آنها به دولت وصل است محصولات بورسی را خریداری میکنند. متاسفانه شاهد هستیم که اهل فن وارد بورس نشده و اهل غیر فن در معانلات فعال هستند. مبادلاتی که توسط این افراد صورت میگیرد بر مبنای واقعیتهای بازار نیست و معمولا بر اساس مقاصد غیر اقتصادی سیاسی صورت میگیرد.
متاسفانه دولت در اقتصاد ایران رقیب بخش خصوصی است. به عنوان مثال بخشخصوصی سهم اندکی در تجارت بنزین ایران دارد و این شرکتهای دولتی و خصولتی هستند که در این میدان یکهتازی میکنند. متاسفانه پس از گذشته نزدیک به یک دهه از راهاندازی بورس انرژی، بخش خصوصی به جز صادرات محدود به چند بازار کشورهای همسایه، هنوز نتوانسته است در این تجارت عرضاندام کند.
حجم نقدینگی در کشور وحشتناک بالا است. پولهای سرگردان به جای اینکه به تولید برسد، وارد بخش دلالی شده است. بر اساس آمار موجود ضریب خدمات بخش اقتصاد به ۵۵ درصد رسیده است این یعنی اینکه ۵۵ درصد اقتصاد ما دلالی است. ۲۵ درصد اقتصاد مربوط به کشاورزی بوده و حدود ۲۰ درصد اقتصاد ما در اختیار تولید است
* اما دولت مدعی است که بخش خصوصی توانایی لازم را ندارد و به ناچار شرکتهای خصولتی وارد میدان شده اند؟
در حال حاضر حجم بالای شرکتهای خصولتی در بورس فعال هستند که بازار را کنترل میکنند. در حالیکه اگر پول دست بخش خصوصی باشد و نقدینگی بخش خصوصی وارد بورس شده و با آن اوراق خریداری شود، نقدینگی سرگردان به دست فعالان بخش تولید میرسد. در این حالت ضریب تولید ناخالص ملی افزایش پیدا کرده و تولید ما بیشتر میشود. اما سیاست گذاری های ما کاملا ضد تولید است و بر اساس پیش بینیهای صورت گرفته امسال رشد اقتصادی ما به منفی ۶.۵ درصد میرسد.
* اما گزارشهای امیدوارکننده ای هم از رشد اقتصادی ایران در صورت افزایش صادرات نفتی وجود دارد.
ما پول سرگردان زیادی در کشور داریم که باید از دست آنها نجات پیدا کنیم. حجم نقدینگی در کشور وحشتناک بالا است. پولهای سرگردان به جای اینکه به تولید برسد، وارد بخش دلالی شده است. بر اساس آمار موجود ضریب خدمات بخش اقتصاد به ۵۵ درصد رسیده است این یعنی اینکه ۵۵ درصد اقتصاد ما دلالی است. ۲۵ درصد اقتصاد مربوط به کشاورزی بوده و حدود ۲۰ درصد اقتصاد ما در اختیار تولید است.
باید پذیرفت که عمر مفید مواد اولیه هیدروکربوری و فرصتی که برای توسعه و صادرات آسان آن بهویژه در خصوص نفت خام وجود دارد، شاید از ۲۰ سال تجاوز نکند. جهان در حرکت به سمت استفاده از سوختهای پاک و تجدیدپذیر است و این موضوع نشان میدهد که ایران نیز برای تولید و صادرات نفت فرصت اندکی دارد. تا سال ۲۰۴۰ میلادی سبد انرژیهای پرطرفدار جهان تغییر میکند و ایران بهعنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر هیدروکربوری باید برای استفاده از فرصت موجود دست بجنباند.
نظر شما