محمدرضا منجذب: داستان فیلم بر اساس اتفاقات واقعیای بوده که در گذشته رخ داده است و قصه یک تیم عجیب و البته مصمم از طراحان و مهندسان آمریکایی را حکایت میکند. این تیم توسط یک طراح بااستعداد به نام کرول شلبی و همچنین یک راننده انگلیسی به نام کن مایلز هدایت میشود. کن مایلز و کرول شلبی موظف به انجام وظیفهای هستند که توسط هنری فورد دوم بر دوش آنها نهاده شده است؛ آنها باید در طی این ماموریت، طرح کامل ساخت یک اتومبیل را از ابتدا تا انتها رسم کنند و در نهایت طرح اتومبیلی را تحویل دهند که پتانسیل بالایی داشته و بتواند بهراحتی مدل جدید فراری را در مسابقه جهانی اتومبیلرانی که در سال ۱۹۶۶ و در شهر لو مان فرانسه برگزار میشد، شکست دهد.
برداشت توسعه ای از فیلم: این فیلم در قالب داستانی جالب و واقعی نحوه رشد و پیشرفت کمپانی فورد را نشان می دهد. فیلم حاوی زندگی کارآفرینان و مخترعینی در آمریکا هست، که چگونه مدیریت می شوند و دست به تولید برتر می زنند. در متن فیلم بارها ویژگی کارآفرینان که ما در دروس اقتصادی بیان می کنیم به تصویر می کشد. ویژگیهایی چون:
۱- کارآفرین، نوآور و خلاق، مخاطره پذیر و مسئولیت پذیر است.
۲- او هدف گرا، واقع گرا و رشدگراست.
۳- کارآفرین دارای عزم و اراده، اعتماد به نفس و استقلال طلب است.
۴- قدرت تخیل، دوراندیشی، خودجوشی، بصیرت، تفکر مثبت، توانمندی در ایجاد ارتباط از دیگر ویژگیهای کارآفرینان است.
۵- کارآفرین به چالشها پاسخ مثبت میدهد، با مشکلات و موانع برخوردی مثبت دارد و از دانش به خوبی بهره میگیرد.
۶- او تلاش میکند تا دانش تولید شده در مراکز تحقیقاتی را به دانش تولید محصول تبدیل نماید و محصولی قابل رقابت به بازار ارائه دهد.
۷- در یک نگاه کلی میتوان کارآفرینی را به دو گروه اساسی تقسیم نمود. کارآفرینی فردی و کارآفرینی سازمانی. اگر نوآوری و ساخت محصولی جدید یا ارائه خدماتی نو با توجه به بازار، حاصل کار فرد باشد آن را کارآفرینی فردی و اگر حاصل تلاش یک تیم در سازمانی باشد آن را کارآفرینی سازمانی مینامند. جاذبة اصلی کارآفرینی چه در بعد فردی و چه در بعد سازمانی آن بی حد بودن نوآوری است.
در عین حال نحوه ارتباط مدیر کارآفرین با تکنسین فنی و مخترع از یک سو و با مدیریت ارشد سازمان از سوی دیگر را نشان میدهد، موضوعی آموزشی که مدیران اقتصادی در ایران باید روی آن آموزشهایی کامل و کاربردی داشته باشند. بعبارت دیگر مدیریت تحول آفرینی را نشان میدهد که چگونه میتواند موجب رشد و توسعه شود.
دو سکانس برتر فیلم از منظر توسعه ای قابل تحلیل است: اول وقتی که مدیر کارآفرین مجبور می شود رییس فورد را سوار خودروی تولیدی و مسابقه ای کند تا واقعیت فرایند تولید و نحوه مصرف محصول را درک کند و دوم سکانس پایانی فیلم که نشان میدهد سه خودرو فورد با هم به خط پایان میرسند و تلویحا میگوید همه با مشارکت هم باید به رشد و توسعه دست یابند.
نظر شما