بازار؛ گروه بین الملل: «رقابت آمریکا و چین» عبارتی است که افکار عمومی سالهاست به آن عادت کرده اند. در سالهای گذشته آمریکا دست برتر را در این رقابت داشت و آشنا بودن مردم به «کالاهای چین» خود به معنی فاصله زیادی بود که پکن برای رسیدن به واشنگتن باید طی کند. اما در سالهای اخیر و بخصوص قبل از روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهوری آمریکا این فاصله تا اندازه زیادی کاهش یافت و بسیاری از اقتصاددانان آمریکایی زنگ هشدار را برای کاخ سفید به صدا درآوردند.
در این راستا خبرنگار بازار گفتگویی با «جوزف نای» استاد دانشگاه هاروارد و نظریه پرداز علوم سیاسی و روابط بین الملل انجام داده که در ادامه می آید. «جوزف نای»، مبدع نظریه قدرت نرم و استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه هاروارد و محقق برجسته روابط بینالملل است. نای پیش از این ریاست مدرسه حکومت جان اف. کندی دانشگاه هاروارد را نیز به عهده داشته است. ریاست شورای اطلاعات ملی، دستیار وزیر دفاع و دستیار معاون وزیر خارجه برخی از مناصب دولتی است که پیش از این نای بر عهده داشته است.
پروفسور «جوزف نای» در گفتگو با خبرنگار بازار و در در پاسخ به این سوال که استراتژی امریکا مقابل با چین مهار و تقابل باید باشد یا تعامل گفت: سیاست عقب راندن مفید است اما یک استراتژی نیست. استعاره های جنگ سرد ما را گمراه می کنند. ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی ارتباط تجاری و اجتماعی کمی داشتند اما ما و متحدانمان تجارت سنگینی با چین انجام می دهیم و صدها هزار دانشجوی چینی در دانشگاه های ما تحصیل می کنند.
وی تأکید کرد: بسیاری از آنها در امریکا می مانند و کمک های مهمی به اقتصاد ما می کنند. «شی جین پینگ» استالین نیست و سیستم چینی مارکسیست-لنینیست نیست بلکه لنینیست بازار است - نوعی سرمایه داری دولتی مبتنی بر ترکیبی از شرکتهای دولتی و خصوصی که تابع نخبگان استبدادی حزب هستند. ما و متحدانمان عمیقاً درگیر ارتباط اقتصادی با چین هستیم.
استاد دانشگاه هاروارد افزود: جدا کردن خطرات خاص امنیتی با کنار گذاشتن شرکت های چینی مانند هواوی از شبکه ارتباطات جی ۵ ما منطقی است، اما محدود کردن همه تجارت بسیار پرهزینه است. علاوه بر این حتی اگر بتوانیم جهانی سازی اقتصادی را متوقف کنیم، ایالات متحده آمریکا در جهانی سازی اکولوژیکی از جمله کنترل بیماری های همه گیر و تغییرات آب و هوایی که از قوانین زیست شناسی و فیزیک پیروی می کنند و نه سیاست، به چین وابسته خواهد بود. از آنجا که هیچ کشوری به تنهایی نمی تواند این مشکلات را حل کند، ایالات متحده آمریکا باید یاد بگیرد که قدرت را با دیگران از قدرت بر دیگران تشخیص دهد.
این نظریه پرداز مشهور به شکست استراتژی دولت ترامپ در مقابل چین اشاره نموده و گفت: استراتژی امنیت ملی ۲۰۱۷ ما یعنی رقابت قدرت بزرگ نتوانسته ما را ایمن کند. تعداد زیادی از مردم امریکا در طی بیماری همه گیر کووید ۱۹ فوت نموده و شمار زیادی در بیمارستانها بستری هستند. یک استراتژی موفق به توانایی رقابت و همکاری همزمان ما نیاز دارد و این کار سیاسی ساده ای نیست. اقتصاد چین با نرخ رشد کندی روبرو است، هرچند به نظر می رسد با سرعت بیشتری نسبت به ما در حال بازگشت از عواقب بیماری همه گیر کووید ۱۹ است.
وی افزود: ایالات متحده آمریکا دارای مزایای ژئوپلیتیکی قابل توجهی است که فراتر از بحران کنونی کووید ۱۹ است. در جغرافیا، ما با اقیانوس ها و همسایگان دوست، همسایه هستیم، در حالی که چین با چندین همسایه از جمله هند غول پیکر اختلافات ارضی دارد. مزیت دیگر ایالات متحده آمریکا انرژی است - جایی که ما صادر کننده هستیم، در حالی که حیات چین به واردات آسیب پذیر بستگی دارد.
واضع نظریه قدرت نرم در ادامه یادآور شد: آمریکایی ها می توانند راحت تر از چین خود را با مهاجران سازگار کنند و دانشگاه های تحقیقاتی آمریکا بر آموزش عالی مسلط هستند در حالی که هیچ دانشگاه چینی در لیست بیست و پنج دانشگاه برتر جهانی قرار ندارد. تا زمانی که چین از بازارهای سرمایه عمیق و یک قانون بهرمند نشود، دلار احتمال دارد از یوان پیشی بگیرد. به عبارت دیگر، ایالات متحده مزایای مهمی در رقابت استراتژیک با چین دارد اما در مقابل چین به طور ضعیف عمل می کند.
نظریه پرداز مشهور امریکایی در پاسخ به این سوال که بر اساس این موارد، استراتژی واشنگتن در مقابل پکن باید چگونه باشد گفت: یک استراتژی نادرست می تواند ما را بر آن داشته باشد اتحادیه ها و نهادهای بین المللی خود را کنار بگذاریم یا مهاجرت را به شدت محدود کنیم. از نظر من هدف از یک استراتژی آمریکایی در قبال چین باید جلوگیری از جنگ سرد یا گرم باشد، همکاری تقویت شده و در صورت لزوم با هم رقابت می کنند.
هدف استراتژیک ما باید شکل دادن به رفتار خارجی چین با تقویت اتحاد و نهادهای بین المللی و با تقویت اقتصاد و مزایای فناوری در زمینه هایی مانند فناوری زیستی و هوش مصنوعی باشد. در حالی که چین از یک بازار گسترده سود می برد، ایالات متحده آمریکا نیز باید چنین کند و گشودگی و ارزشهایی را ارائه دهد که قدرت نرم ما را بسیار افزایش می دهد. علاوه بر این، قدرت بازدارندگی نظامی ما مورد استقبال بسیاری از کشورهایی است که می خواهند روابط دوستانه خود را با چین حفظ کنند اما نمی خواهند تحت سلطه آن قرار بگیرند.
استاد دانشگاه هاروارد ویژگی های یک استراتژی موفق را این گونه شرح داد: یک استراتژی موفق آمریکایی از داخل آغاز می شود و باید بر اساس حفظ نهادهای دموکراتیک باشد تا جذب کند نه اینکه متحدان را تحت فشار قرار دهد؛ در زمینه تحقیق و توسعه که مزیت فناوری ما را حفظ کند، سرمایه گذاری کند؛ نسبت به جهان باز بوده نه اینکه پشت پرده ترس پنهان شود؛ نیروهای نظامی امریکا در خارج باید بازسازی شده و با تغییرات تکنولوژیکی منطبق شود.
وی در ادامه توضیح این استراتژی گفت: ساختارهای اتحاد ما باید تقویت شود از جمله ناتو، ژاپن، استرالیا و کره. روابط ما با هند باید تقویت شود. مشارکت ما در موسسات بین المللی که ایجاد کرده ایم باید تقویت شود و جهت تعیین استانداردها و مدیریت وابستگی متقابل آنها را تکمیل کنیم. در موارد ممکن در زمینه های وابستگی متقابل بین المللی با چین همکاری کنیم.
نای در پایان گفت: استراتژی ما باید رابطه با چین را به عنوان عرصه رقابت مشترک در نظر گیرد و اگر از جنگ سرد اجتناب کنیم و اتحاد خود را حفظ کنیم، می توانیم با چنین استراتژی واقع گرایانه ای موفق شویم. ما نمی توانیم چین را مهار کنیم، اما می توانیم با شکل دادن به محیطی که در آن توسعه می یابد، گزینه های آن را محدود کنیم. در نهایت ما باید از تسلیم شدن در برابر ترس اجتناب کنیم.
نظر شما